English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 35 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
jack frost U لولوی زمستانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
winter quarters U پادگان زمستانی اقامتگاه زمستانی
malkin U لولوی سرخرمن
winter crookneck U کدوی زمستانی کدوی گردن کج زمستانی
winterish U زمستانی
hiemal U زمستانی
hymal U زمستانی
hibernal U زمستانی
hiberbal U زمستانی
brumous U زمستانی
wintry U زمستانی
brumal U زمستانی
wintery U زمستانی
winterberry U راج زمستانی
winterization U زمستانی کردن
winterly U زمستانی بی نشاط
hibernaculum U جایگاه زمستانی
winter solstice U انقلاب زمستانی
winterization U زمستانی شدن
winter olympic U بازیهای المپیک زمستانی
winterization U بصورت زمستانی در امدن
hibernaculum U گلخانه گلهای زمستانی
hibernating U بخواب زمستانی رفتن
hibernates U بخواب زمستانی رفتن
hibernated U بخواب زمستانی رفتن
hibernate U بخواب زمستانی رفتن
tuque U کلاه بافته پشمی زمستانی
midwinter U چله زمستان انقلاب زمستانی
storm window U پنجره زمستانی کرکره چوبی بادشکن
to weather something in winter U چیزی را در معرض [ آب و] هوای زمستانی گذاشتن
harmattan U بادخشک زمستانی سواحل غربی افریقا
snow tire U لاستیک مخصوص حرکت روی برف تایر زمستانی
winters U قشلاق کردن زمستانرا بر گذار کردن زمستانی
winter U قشلاق کردن زمستانرا بر گذار کردن زمستانی
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com