Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
vidicon
U
لوله دوربین عکاسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lens distortion
U
خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
angle of view
U
زاویه رویت دوربین عکاسی میدان دید دوربین
collimating sight
U
دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
kodak
U
دوربین عکاسی
isocentre
U
خط المرکزین دوربین عکاسی
flash bulb
U
فلاش دوربین عکاسی
camera nadir
U
محورلولایی دوربین عکاسی
camera axis
U
محور دوربین عکاسی
camera
دوربین یا جعبه عکاسی
cameras
U
دوربین یا جعبه عکاسی
(iris) diaphragm
U
دیافراگم
[دوربین عکاسی]
iris
U
دیافراگم
[دوربین عکاسی]
telecamera
U
دوربین مخصوص عکاسی ازفواصل دور
time exposure
U
مدت بازماندن دیافراگم دوربین عکاسی
zoom lenses
U
عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
panoramic
U
دوربین منظره نما یا افق نمادر عکاسی
zoom lens
U
عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
pantoscope
U
دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردوازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
crab angle
U
زاویه بین مسیر حرکت هواپیما و محور دوربین عکاسی
box camera
U
دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
box cameras
U
دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
tipping
U
در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
tip
U
در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
camera cycling rate
U
نواخت باز و بسته شدن دیافراگم دوربین دوره تناوب عکاسی
panoramic camera
U
دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردو ازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
drawtube
U
لوله دوربین
imagery sortie
U
پرواز مخصوص عکاسی هواپیمای عکاسی ماموریت عکاسی هوایی
camera station
U
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
continuous strip imagery
U
عکاسی متوالی از یک نوارزمین عکاسی مداوم از یک نوار
spectrozonal photography
U
عکاسی از اشیاء منتخب عکاسی از اشیای مخصوص
sniper scope
U
دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
infinity method
U
روش موازی کردن دو خط تارموی دوربین تنظیم دوربین در بینهایت
boresight
U
محوریابی لوله توپ وسیله محوریابی دوربین محوریابی
cross line
U
بعلاوه داخل دوربین خط تار موی دوربین
hyperfocal distance
U
مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
intubate
U
لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
sight alinement
U
تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
synchroscope
U
دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
trimetrogon
U
عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
country cover diagram
U
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
hosed
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate
U
بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
go devil
U
لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
muzzle burst
U
ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
breech end
U
انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
thermionic tube
U
لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
cannon
U
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannons
U
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
jack ring
U
حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
vas deferens
U
لوله خروجی بیضه لوله منی
rigatoni
U
رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
oviduct
U
لوله رحمی لوله فالوپ
to pipeline
U
با خط لوله لوله کشی کردن
water pipe
U
لوله مخصوص لوله کشی اب
sockets
U
بست لوله دوراهی لوله
spigot
U
لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
pipeline assets
U
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
angle of depression
U
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
flash tube
U
لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
back to battery
U
برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
photogeny
U
عکاسی
photography
U
عکاسی
heliochrome
U
عکاسی رنگی
line of collimation
U
خط محور عکاسی
photoionization
U
یونش عکاسی
flash
U
فلاش عکاسی
brownies
U
یکجوردوربین عکاسی
radiophoto
U
عکاسی رادیویی
phototelegraphy
U
عکاسی رادیویی
photochromy
U
عکاسی رنگی
imagery
U
عکاسی هوایی
flashed
U
فلاش عکاسی
brownie
U
یکجوردوربین عکاسی
shutterbug
U
عاشق عکاسی
flashes
U
فلاش عکاسی
photographic scale
U
مقیاس عکاسی
wirephoto
U
عکاسی رادیویی
photographic strip
U
باند عکاسی
photographic strip
U
نوار عکاسی
photographic accessories
U
لوازم عکاسی
photographic fixing
U
ثبوت عکاسی
photographic chemistry
U
شیمی عکاسی
aerial photography
U
عکاسی هوائی
faxed
U
عکاسی رادیویی
flashlight
U
لامپ عکاسی
flash photography
U
عکاسی شب بابرق
facsimiles
U
عکاسی رادیویی
facsimile
U
عکاسی رادیویی
dark room
U
تاریکخانه عکاسی
fax
U
عکاسی رادیویی
filmed
U
فیلم عکاسی
telephotography
U
عکاسی رادیویی
film
U
فیلم عکاسی
faxing
U
عکاسی رادیویی
faxes
U
عکاسی رادیویی
photography
U
لوازم عکاسی
telephoto
U
عکاسی رادیویی
photographic
U
وابسته به عکاسی
flashlights
U
لامپ عکاسی
Dont move . Hold it. Keep stI'll.
U
بی حرکت ( در عکاسی وغیره )
filmstrip
U
فیلم عکاسی 53 میلمتری
image format
U
اندازه شیشه عکاسی
fixer
U
دوای ثبوت عکاسی
safelight
U
چراغ تاریکخانه عکاسی
telephotography
U
عکاسی از راه دور
fan cameras
U
دوربینهای عکاسی منظرهای
image format
U
اندازه فیلم عکاسی
negative photo plane
U
افق شیشه عکاسی
dicing photography
U
عکاسی در ارتفاع کم باهواپیما
photographically
U
از روی علم عکاسی
heliocheomy
U
عکاسی بارنگ طبیعی
flash lamp
U
لامپ پر نور عکاسی
exposure station
U
ایستگاه عکاسی هوایی
bombardment photography
U
عکاسی از بمباران هوایی
thermal imagery
U
عکاسی مادون قرمز
exposure scale
U
جدول پرتوگیری
[عکاسی]
to print out
U
چاپ کردن در عکاسی
photoflash
U
فشنگ منورمخصوص عکاسی در شب
camera magazine
U
جعبه محتوی فیلم عکاسی
camera obscura
U
اطاقک تاریک جعبه عکاسی
photocopying
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photomap
U
نقشه برداری بوسیله عکاسی
photocopy
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
platinotype
U
عکاسی بوسیله املاح پلاتین
photoengraving
U
گراور سازی بوسیله عکاسی
folded optics
U
وسیله عکاسی یا دیدبانی تاشونده
photocopied
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
flashbulbs
U
لامپ پرنور فلاش عکاسی
flashbulb
U
لامپ پرنور فلاش عکاسی
imagery
U
شبیه سازی عکاسی کردن
radar imagery
U
عکاسی به وسیله امواج رادار
photocopies
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
camera
دوربین
long sighted
U
دوربین
the penetration of a telescope
U
دوربین
night glass
U
دوربین شب
presbyopic
U
دوربین
cameras
U
دوربین
opera glasses
U
دوربین
longsighted
U
دوربین
far sighted
U
دوربین
binocular
U
دوربین
far-sighted
U
دوربین
telescopes
U
دوربین
far seeing
U
دوربین
telescope
U
دوربین
thermal crossover
U
تقابل حرارتی در عکاسی مادون قرمز
photoengrave
U
بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
ground position
U
نقطه تصویرزمینی هواپیمای در حال عکاسی
thermal imagery
U
عکاسی با اشعه حرارتی مادون قرمز
sortie plot
U
شمای منطقه پرواز در عکاسی هوایی
photogravure
U
گراور سازی از روی شیشه عکاسی
security camera
U
دوربین نظارت
sights
U
دوربین دیدن
sight
U
دوربین دیدن
cross hair
U
خط داخل دوربین
electron camera
U
دوربین الکترونی
field glass
U
دوربین صحرایی
reticle
U
عدسی دوربین
color camera
U
دوربین رنگی
reflex sight
U
دوربین منشوری
surveillance camera
U
دوربین امنیتی
telescope
U
دوربین نجومی
closed-circuit camera
U
دوربین امنیتی
telescopes
U
دوربین نجومی
eye piece
U
عدسی سر دوربین
security camera
U
دوربین امنیتی
surveillance camera
U
دوربین نظارت
director sight
U
دوربین هادی
closed-circuit camera
U
دوربین نظارت
CCTV camera
U
دوربین امنیتی
spyglass
U
دوربین کوچک
telescopy
U
فن استعمال دوربین
CCTV camera
U
دوربین نظارت
the penetration of a telescope
U
قوه دوربین
theodo;ite
U
دوربین مهندسی
observation camera
U
دوربین نظارت
observation camera
U
دوربین امنیتی
elbow telescope
U
دوربین بازویی
box camera
U
دوربین قوطی
camera nadir
U
خط لولای دوربین
hypermetrope
U
ادم دوربین
optician
U
دوربین فروش
binocular
U
دوربین دو چشم
vial
U
حباب دوربین
binocular
U
دوربین دوچشمی
metascope
U
دوربین تک چشمی
opticians
U
دوربین فروش
miniature camera
U
دوربین مینیاتوری
camera-shy
U
بیزار از دوربین
box cameras
U
دوربین قوطی
camera tube
U
دوربین تلویزیونی
pickup tube
U
دوربین تلویزیونی
computing sight
U
دوربین محاسب
gun sight
U
دوربین توپ
coarse sight
U
دوربین یدکی
lens
U
عدسی دوربین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com