English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
alemannic U لهجهء مخصوص المانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
argots U لهجهء ولگردان
argot U لهجهء ولگردان
eye dialect U لهجهء واضح و هجایی
jerry U المانی
Germanic U المانی
germain U ) : المانی
high dutch U زبان المانی
hans U المانی یاهلندی
German measles U سرخجه المانی
germanization U المانی شدن
germanize U المانی کردن
lute U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
schnauzer U سگ " تری یر "المانی نژاد
pfennig U مسکوک مسی المانی
wagnerian U پیرو واگنرموسیقیدان المانی
panzer U لشگر زرهی المانی
wagnerite U پیرو واگنرموسیقیدان المانی
fokker U یکجورهواپیمای جنگی المانی
hun U مخرب تمدن المانی
land grave U کنت قدیم المانی
germanity U صفات ویژه المانی
teutonize U به المانی ترجمه کردن
gotha U یکجورهواپیمای بزرگ المانی
junker U اصیل زاده المانی
germanize U المانی ماب کردن
writes U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil U روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
kummel U نوشابه المانی زیره دار
junker U جوان نجیب زاده المانی
Gothic U حروف سیاه قلم المانی
doberman pinscher U سگ پاسبان المانی متوسط الجثه
germanist U دانشمند فرهنگ و زبان المانی
germanism U اصطلاحات ویژه زبان المانی
typefaces U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
thaler U یکنوع سکه بزرگ نقره المانی
goth U یکی از اقوام المانی قدیم بربری
hegelianism U مکتب فلسفی هگل فیلسوف المانی
lansquenet U سربازپیاده مزدورو المانی در سده هفدهم
rhenish U شراب المانی rhein وابسته به رودخانه
landgravine U لقب برخی از شاهزادگان المانی است
graphics U کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
jack johnson U د راصطلاح عامه سربازها نارنجک بزرگ المانی
pfenin U سکه مس المانی که ارزش ان برابراست با یک صدم ARK
groschen U سکه سیم المانی که پیشتر رواج داشت
Marxism U روش فکری کارل مارکس فیلسوف المانی
minnesinger U شاعر غزل سرای المانی درسدههای 21تا 41میلادی
mauser U یکجور تفنگ که ماوزرنام المانی اختراع کرده است
landgrave U لقب برخی از شاهزادگان المانی کنت زمین همان است
registers U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
lombards U گروهی از کشور یتانان المانی نژاد که در سده ششم ایتالیارا فتح کردند
deleted U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
embedded code U کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
squat U وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squatted U وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squatting U وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squats U وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
ashkenazim U عنوان یهودیان المانی که در مقابل سفارادی که به یهودیان اسپانیا وپرتقال اطلاق میشود
teutonic U از نژاد قدیم المانی زبان قدیم توتنی
engels law U ارتباط بین درامدو هزینههای مصرفی که اولین بار بوسیله امارشناس المانی قرن نوزدهم ارنست انگل مورد بررسی قرار گرفت
dispersal airfield U فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
wagners law U براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
revisionism U روش فکری ادوارد برنشتاین المانی که ابتدا پیرو مارکس بود ولی بعدا" دکترین فوق را که مبتنی است بر اصلاح سیستم انقلابی مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجی میتواندجهانگیر شود ابداع کرد
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
specific U مخصوص
favorites U مخصوص
favourite U مخصوص
specifics U مخصوص
favourites U مخصوص
particular U مخصوص
special U مخصوص
franc U حق مخصوص
francs U حق مخصوص
extra special U مخصوص
vest pocket U مخصوص
particulars U مخصوص
especial U مخصوص
franchises U حق مخصوص
franchise U حق مخصوص
favorite U مخصوص سوگلی
favourite or vor U ویژه مخصوص
valetdechambre U پیشخدمت مخصوص
deffered maintenance U نگهداری مخصوص
bolt U پیچ مخصوص قفل کردن در
game U کامپیوتر مخصوص
special U مخصوص خاص
dry gap bridge U پل مخصوص اب بریدگی
parts peculiar U قطعات مخصوص
Afro pick شانه مخصوص فر
exempted station U یکان مخصوص
marque U مدل مخصوص
marque U علامت مخصوص
specifics U مخصوص معین
idoneous U مختص مخصوص
idiocrasy U حالت مخصوص
specially U مخصوص خاص
specific U مخصوص معین
g man U بازرس مخصوص
maid in waiting U پیشخدمت مخصوص
low resistivity U مقاومت مخصوص کم
proper U مخصوص مقتضی
habiliments U لباس مخصوص
terminologies U اصطلاح مخصوص
terminology U اصطلاح مخصوص
aide de camp U اجودان مخصوص
aide-de-camp U اجودان مخصوص
aides-de-camp U اجودان مخصوص
special damage U خسارت مخصوص
heavy-duty U مخصوص کارسنگین
built in jack U جک مخصوص نصب
specific capacity U فرفیت مخصوص
specific energy U انرژی مخصوص
chorea U تشنج مخصوص
specific gravities U وزن مخصوص
specific resistivity U مقاومت مخصوص
specific search U شناسایی مخصوص
special troops U یکانهای مخصوص
bluck density U وزن مخصوص
special corrections U تصحیحات مخصوص
special passport U پاسپورت مخصوص
special services U خدمات مخصوص
generals U معمولی و نه مخصوص
general U معمولی و نه مخصوص
heavy duty U مخصوص کارسنگین
special session U جلسه مخصوص
special sheaf U مروحه مخصوص
idiosyncrasies U حال مخصوص
specific weight U وزن مخصوص
density U جرم مخصوص
specific gravity U ورن مخصوص
specific gravity U وزن مخصوص
special drawing right U حق برداشت مخصوص
densities U جرم مخصوص
idiosyncrasy U حال مخصوص
resistivity U مقاومت مخصوص
unit weight U وزن مخصوص
specific gravities U ورن مخصوص
selective signalling U ارتباط مخصوص
slang U بزبان یا لهجه مخصوص
jemmy U دیلم مخصوص دزدان
sign language U زبان مخصوص کرها
prerogative U امتیاز مخصوص حق ارثی
all weather hood U کلاهک مخصوص هوا
lady-in-waiting U مستخدمه مخصوص ملکه
prerogatives U امتیاز مخصوص حق ارثی
podiums U بالکن جایگاه مخصوص
weightless U دارای وزن مخصوص کم
blower U ماشین مخصوص دمیدن
respective U بترتیب مخصوص خود
cargo liners U خط کشتیرانی مخصوص بار
podium U بالکن جایگاه مخصوص
acetarious U سبزیهای مخصوص سالاد
lady in waiting U مستخدمه مخصوص ملکه
sign languages U زبان مخصوص کرها
g suit U لباس مخصوص هوانوردی
catcher's box U محوطه مخصوص توپگیر
freestone U سنگ مخصوص تراش
crewel U نخ تابیده مخصوص قلابدوزی
holler U صدای مخصوص هر حیوان
dump box U فرف مخصوص زباله
effective unit weight U وزن مخصوص موثر
boudoir U اطاق کوچک مخصوص زن
lectern U میز مخصوص قرائت
lecterns U میز مخصوص قرائت
boudoirs U اطاق کوچک مخصوص زن
canalboat U قایق مخصوص کانال
hollering U صدای مخصوص هر حیوان
hollers U صدای مخصوص هر حیوان
cuish U زره مخصوص ران
cuisse U زره مخصوص ران
cycle spanner U اچار مخصوص تعمیردوچرخه
kitchen garden U باغ مخصوص سبزیکاری
conductibility U ضریب هدایت مخصوص
dry density U وزن مخصوص خشک
columbia round U تیراندازی مخصوص زنان
kitchen gardens U باغ مخصوص سبزیکاری
exception reporting U گزارش گیری مخصوص
built up edge U لبه مخصوص نصب
gaskets U نوعی ابزار مخصوص
ashpit U چاله مخصوص خاکستر
finishing limes U اهک مخصوص اندود
armlet U زرهء مخصوص دست
anvil block U سندان مخصوص اهنگری
fisherman's bend U گره مخصوص قایقرانی
jargon U اصطلاحات مخصوص یک صنف
jemmies U دیلم مخصوص دزدان
silk U نخ ابریشم مخصوص طراحی
attack cargo ship U ناوحمل و نقل مخصوص تک
bird cage U ماسک مخصوص خط نگهدار
boot band U کش مخصوص گتر شلوارنظامی
gasket U نوعی ابزار مخصوص
handrails U نرده مخصوص دستگیره
handrail U نرده مخصوص دستگیره
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com