English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
anchor's aweight U لنگر از زمین کنده شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
break ground U لنگر از زمین کنده شد
Other Matches
aweigh U لنگر اززمین کنده شده
departure end U نقطه شروع کنده شدن هواپیما از زمین
atrip U لنگر از زمین برداشته امادهء حرکت
dumb well U چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
aweigh U تازه لنگر برداشته دارای لنگر اویزان
anchor watch U گروه نگهبانی لنگر نگهبان لنگر
anchor in sight U لنگر بالاست لنگر را دیدم
capstan U میله گردان گردونه دوار لنگر قرقره دوار لنگر
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
stubbing U کنده
block U کنده
chunks U کنده
stubbed U کنده
knockstone U کنده
stubs U کنده
stub U کنده
clog U : کنده
log U کنده
logs U کنده
clogged U : کنده
clogs U : کنده
chunk U کنده
block aead U سر کنده
graven U کنده
timber U کنده
anvil stock U کنده
bloc U کنده
pulled U کنده
chumps U کنده
chump U کنده
stock U کنده
stocked U کنده
blocs U کنده
blocked U کنده
bilboes U کنده
dugout dewelling U کنده
blocks U کنده
glyptics U کنده کاری
unstuck U کنده شده
entry block U کنده مدخل
peeled U پوست کنده
trunk U کنده درخت
dugout U کنده شده
dugouts U کنده شده
wooden anvil stock U کنده چوب
graving U کنده کاری
frankly U رک وپوست کنده
trunks U کنده درخت
stumpy U پر از کنده درخت
ingraving U کنده کاری
stump U کنده درخت
deblocking U کنده شکنی
stumped U کنده درخت
inside sarma U انواع کنده رو
stumping U کنده درخت
stumps U کنده درخت
in intaglio U بشکل کنده
husked U پوست کنده
in plain english U پوست کنده
hulled U پوست کنده
deblock U شکستن کنده
leg lift and side roll U کنده سرانبون
near leg pickup and turnover U نوعی کنده رو
logs U کنده چوب
log U کنده چوب
grits U جوپوست کنده
blockette U کنده کوچک
block size U اندازه کنده
block mark U نشان کنده
block length U درازای کنده
olympic lift U کنده یک چاک
rear crotch and near arm U نوعی کنده رو
picked U پوست کنده
near leg and craddle U کنده گوسفندانداز
logrolling U کنده غلتانی
engravers U کنده کار
building block U بنا کنده
engraver U کنده کار
building blocks U کنده ساخت
plummer block U کنده محور
building blocks U بنا کنده
leg pickup U کنده کشی
plummer block U کنده شفت
carver U کنده کار
building block U کنده ساخت
control block U کنده کنترل
aboveboard U پوست کنده
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
I had a very hard time ot it. U دراینکار پوستم کنده شد
groats U گندم یاجوپوست کنده
carvings U کنده کاری کردن
Bluntly. Without mincing words. U صاف وپوست کنده
record blocking U کنده یی کردن مدارک
flump U تلوتلوخوردن کنده زدن
stubby U پراز کنده درخت
ptisan U گندم پوست کنده
trunk U الوار کنده چوب
trunks U الوار کنده چوب
olympic lift and cross face U کنده حصیر مال
rock hewn U از کوه کنده شده
quarried U ازکان کنده شده
carve U کنده کاری کردن
block U کنده مانع ورادع
intagliated U کنده کاری شده
cutting chisel U اسکنه کنده کاری
loggets U کنده کوچک دیرک
loggats U کنده کوچک دیرک
chalcographer U کنده کاری روی مس
make no bones about something <idiom> U رک و پوست کنده گفتن
shelled almond U بادام پوست کنده
talk turkey <idiom> U رک و پوست کنده گفتن
chalcogrophy U کنده کاری روی مس
carved U کنده کاری کردن
carves U کنده کاری کردن
blocks U کنده مانع ورادع
logged U از کنده پاک شده
plainer U ساده پوست کنده
blocked U کنده مانع ورادع
plainest U ساده پوست کنده
dug in U سنگر کنده شده
plains U ساده پوست کنده
plain U ساده پوست کنده
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
it peels better U بهتر پوست ان کنده میشود
she is a peach U هلوی پوست کنده است
ivory carving U کنده کاری روی عاج
point takedown with inside standing leg U زیر خم که تبدیل به کنده رومیشود
The handle of the bucket has come off. U دسته سطل کنده شده
as fresh as a rose <idiom> U مثل هلوی پوست کنده
ivory carving U کنده کاری روی عاج
to stub a piece U از کنده یاریشه پاک کردن
man-to-man <idiom> U مستقیم یارک وپوست کنده
stew in one's own juice <idiom> U افتادن درچاهی که خود کنده
ditches U ابرو کنار راه کنده
sidero graphy U کنده کاری روی پولاد
ditched U ابرو کنار راه کنده
zincograph U روی کنده کاری شده
ditch U ابرو کنار راه کنده
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
router U ابزار کنده کاری لیسه نجاری
To give it straight from the shoulder. U مطلبی راصاف وپوست کنده گفتن
near leg pickup and leg block U زیر یک خم و تبدیل ان به کنده افلاک پیشرو
My buttons mave come off. U تکمه های لباسم کنده شده
sawlog U کنده درخت مناسب اره کردن
plainspoken U صاف و پوست کنده بی ریا و تزویر
groat U بلغور جو یا گندم یاجو پوست کنده
anchoring U لنگر
makefast U لنگر
brake weight U لنگر
stockless anchor U لنگر
anchor U : لنگر
anchoring U : لنگر
weight U لنگر
swinge U لنگر
anchor U لنگر
anchors U لنگر
anchors U : لنگر
moment U لنگر
moments U لنگر
prickly a U لنگر
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
These oranges peel easily. U این پرتقالها پوستشان زود کنده می شود
hominy grits U ذرت پوست کنده با دانههای متحد الشکل
To give it to someone straight from the shoulder . To tell someonestraight U صاف وپوست کنده مطلبی را به کسی گفتن
glyptics U کنده کاری در روی سنگهای گران بها
saw yer U درخت از ریشه کنده که روی اب شناور باشد
divot U چمن گلف کنده شده با ضربه چوب
anchor buoy U بویه لنگر
tiers U زنجیر لنگر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com