English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
aluminum pigmented dope U لعاب یا پرداخت که داخل ان تکههای کوچک الومینیوم بصورت معلق پراکنده شده است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
aluminum paste U تکههای بسیار کوچک الومینیوم که مانع برخورداشعه ماوراء بنفش خورشیدبه سطح جسم میشوند
glazing U پرداخت لعاب کاری
glaze finish U پرداخت برق یا لعاب
harmotome U سیلیکات ابدار الومینیوم وباریم که بلورهای ان بصورت جفت وصلیبی برنگهای مختلف یافت میشود
tax evasion U عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
spall U تکههای جدا شده از زره تانک بعلت انفجار تکههای پرتاب شده از زره
aluminum U فلز الومینیوم الومینیوم بنام اختصاری
aluminium U فلز الومینیوم الومینیوم بنام اختصاری
deferred payment U پرداخت بصورت یوزانس
gatecrashers U کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
gatecrasher U کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
gearbox stud U محور کوچک داخل جعبه دنده
gossamer U لعاب خورشید لعاب عنکبوت
tessellate U بصورت سنگهای چهارگوش کوچک دراوردن
foreshortening U نمایش خطوط واقعی شکلی بصورت کوچک تر
divided fire U زیر اتش گرفتن چند هدف به طور همزمان تیر پراکنده اتش پراکنده
scatters U پراکنده شدن پراکنده کردن
scatter U پراکنده شدن پراکنده کردن
peacock U طرح طاووس [این طرح در فرش های ایرانی، چینی، مغولی، قفقازی و ترکیه بصورت های متفاوت بکار می رود. در فرش چین گاه در کل متن و گاه در فرش ایران و قفقاز بصورت نمادی کوچک در گوشه و کنار فرش بافت می شود.]
silicon U قطعه کوچک سیلکون در داخل و روی سطح ای که مدار کامل یا تابع منط قی ایجاد شده است .
commision agent U نماینده حق العمل کار نماینده یا عاملی که بصورت درصد به او پرداخت میشود
nap side U خواب فرش [با انجام عمل پرداخت الیاف از قسمت گره بصورت راست و کشیده درآمده و ظاهر حقیقی فرش را بوجود می آورند.]
smithereens U تکههای ریز
file defragmentation U پیوند تکههای فایل
color patches U تکههای پارچه پرچم
salt bag U کیسه نمک [بافتی پارچه ای یا زیر و رو و یا بصورت قالیچه کوچک دارای پرز که جهت نگهدای از نکمک یا غلات بافته شده.]
slatted U ساخته شده از تکههای باریک
snow blink U تکههای ابر سفید در اسمان یا صفحه رادار
ratline U عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
fracto cumulus U ابرهای ناهموار کومولوس که در انها تکههای مختلف تغییرات پیوستهای را نشان میدهد
rosette border U حاشیه گل و بوته [اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
intercommand U داخل قسمت داخل یکان
progress payment U پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
nuclide U کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
matte U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matt U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing U پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
alaminum U الومینیوم
aluminium U الومینیوم
Nomatic rugs U قالی های عشایری و قشقایی [این فرش ها بعلت جا به جایی زیاد عشایر عموما کوچک بافته می شوند و اکثرا بصورت پشم بوده و در آن از ذهنی بافی و یا نقوش محلی استفاده می شود. فرش ها دارای استحکام ضعیف هستند.]
aluminiferous U الومینیوم دار
aluminous U الومینیوم دار
aluminous U محتوی الومینیوم
aluminium foil U کاغذ الومینیوم
aluminum alloy U الیاژ الومینیوم
alumina U اکسید الومینیوم
aluminum oxide U اکسید الومینیوم
aluminous U مربوط به الومینیوم
aluminum coat U روکش الومینیوم
alumina U گل پاک یا اکسید الومینیوم
bauxite U هیدروکسید الومینیوم بوکسیت
sapphire U سیلیکات الومینیوم و منیزیم
anodization U پوشش الومینیوم از اکسیدالومینیوم
sapphires U سیلیکات الومینیوم و منیزیم
artificial aging U افزایش استحکام الومینیوم
aluminize U روکش ساختن از الومینیوم
usance U مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
turquois U فیروزه سولفات قلیایی الومینیوم
alum U سولفات مضاعف الومینیوم و پتاسیم
turquoise U فیروزه سولفات قلیایی الومینیوم
kyanite U سیلیکات الومینیوم بفرمول 5SIO2AL
aluminum coating by spraying amalgamate U روکش الومینیوم کردن امیختن
turquoises U فیروزه سولفات قلیایی الومینیوم
aluminize U روکش بااب الومینیوم دادن
alclad U نوعی ورقه از الیاژ الومینیوم
picker U دلال و واسطه فرش [بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
sets of bill U نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
island bases U پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
thallium U عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
glazing U لعاب
glost U لعاب
bandolin U لعاب
frit U لعاب
slime U لعاب
glair U لعاب
mucilage U لعاب
glazes U لعاب
enamel U لعاب
coat of laquer U لعاب
coating varnish U لعاب
glaze U لعاب
euclase U بریلیوم و الومینیوم برنگ سبز روشن یا ابی
varnishes U لعاب زدن به
varnishing U لعاب زدن به
varnished U لعاب زدن به
varnish U لعاب زدن به
bands of turquoise U لعاب فیروزهای
glaire U سفیده لعاب
washed mineral U لعاب سفیداب
insulating varnish U لعاب عایق
salt glaze U لعاب نمکی
refractory enamel U لعاب نسوز
quince seed mucilage U لعاب بهدانه
phosphate finish U لعاب فسفات
overglaze U با لعاب پوشاندن
overglaze U لعاب ثانوی
base course U قشر لعاب
air thread U لعاب خورشید
glaze U لعاب شیشه
glazes U لعاب شیشه
apply glaze U لعاب کردن
enamel U لعاب دادن
enamel U لعاب مینا
dipping enamel U لعاب شناور
enamel varnish U لاک لعاب
enamel coat U روکش لعاب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
droppage U کسری پرداخت کسر پرداخت
fates U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fate U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
bandolite U ساختار سبک وزنی از چوب بالسا با روکش الومینیوم
alodine U نوعی روکش شیمیایی جهت قطعات الیاژ الومینیوم
beryl U سیلیکات بریلیوم و الومینیوم رنگ ابی متمایل به سبز
synthetic resin enamel U لعاب صمغ مصنوعی
baking enamel U لعاب دادن با گرما
overcolour U زیاد لعاب دادن
enamel U لعاب دادن مینا
binder course U لایه یا قشر لعاب
vitreous enamel coating U روکش لعاب شیشهای
enamelling oven U کوره لعاب دهی
mortise dead lock U قفل داخل کار قفل داخل درب
gallvanize U لعاب دادن با فلز روی
graniteware U فروف اهنی لعاب داراشپزخانه
gossamery U لعاب خورشید پارچه بسیارنازک
overglaze U روی چیزی را لعاب دادن
glazes U لعابی کردن لعاب دادن
batted U لعاب مخصوص فروف سفالی
glaze U لعابی کردن لعاب دادن
bats U لعاب مخصوص فروف سفالی
bacino U سفال لعاب دار رنگی
bat U لعاب مخصوص فروف سفالی
alumetize U الومینیوم روی فولاد باپیستوله تزریق شده و سپس گداخته می گردد
anodize U روش ساخت و عملیات مربوط به الومینیوم و الیاژهای ان توسط اکسیداسیون اندیک
dispersoid U پراکنده
diffuses U پراکنده
scattered U پراکنده
scatterd U پراکنده
far-flung U پراکنده
diffused U پراکنده
dissipated U پراکنده
far flung U پراکنده
sparse U پراکنده
diffuse U پراکنده
sparsely U پراکنده
diffusing U پراکنده
terrtorialize U محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
ransom U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
due bill U در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ransoms U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
dashes U پراکنده کردن
dispersing U پراکنده شدن
dispersing U پراکنده کردن
distributed practices U تمرینهای پراکنده
disject U پراکنده کردن
dissipative U پراکنده سازنده
sporadic U پراکنده انفرادی
sparse population U جمعیت کم یا پراکنده
dash U پراکنده کردن
dashed U پراکنده کردن
seme U افشانده پراکنده
scatterings U چیزهای پراکنده
scatterer U پراکنده ساز
scattered radiation U تشعشع پراکنده
scatter read U پراکنده خوانی
scatter program U نمودار پراکنده
scatter plot U ترسیم پراکنده
scattering U پراکنده کردن
sporadically U پراکنده انفرادی
wild shot U تیر پراکنده
stray current U جریان پراکنده
disperses U پراکنده شدن
magnetic stray field U میدان پراکنده
interspersing U پراکنده کردن
intersperses U پراکنده کردن
interspersed U پراکنده کردن
intersperse U پراکنده کردن
interspersion U پراکنده کردن
straggly U پراکنده اواره
outspread U بسط پراکنده
disperse U پراکنده کردن
disperse U پراکنده شدن
logorrhea U پراکنده گویی
dispersed U پراکنده کردن
dispersed U پراکنده شدن
fragmentary delusion U هذیان پراکنده
disperses U پراکنده کردن
polish the apple <idiom> U خود شیرینی کردن ،لعاب دادن به کسی
diaspora U جماعت یهودیان پراکنده
zigzag leakage flux U شار پراکنده زیگزاگ
energy dissipation U پراکنده سازی انرژی
scattered clouds U ابرهای پراکنده [هواشناسی]
dispersal U پراکندگی پراکنده سازی
saddle bag U خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
icebox rivet U میخ پرچهای الومینیوم که تاموقع مصرف باید در دمای زیر صفر نگه داشته شوند
petty cash صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
variable stroke U پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
gemmule U یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
magnetic leakage flux U فوران پراکنده نشتی مغناطیسی
sunny with cloudy intervals <idiom> U پراکنده و تا اندازه ای آفتابی [هواشناسی]
cloudy with sunny intervals <idiom> U پراکنده و تا اندازه ای آفتابی [هواشناسی]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com