English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
life peer U لرد یا اشرافی غیر قابل توارث
life peers U لرد یا اشرافی غیر قابل توارث
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inheritable U قابل توارث
heritable U قابل توارث
inheritably U بطور قابل توارث
heritably U بطور قابل توارث
state of in her itance U ملک یا دارایی قابل توارث
hereditable U قابل توارث وارثت پذیر
heritable U بارث رسیدنی قابل توارث
germ plasm U قسمت قابل توارث نطفه
succession U توارث
successions U توارث
inheritances U توارث
inheritance U توارث
descent U توارث
descents U توارث
nulliplex inheritance U توارث نهفته
hereditably U بطورقابل توارث
hologyny U توارث مادری
inheritability U قابلیت توارث
polygenic inheritance U توارث چند ژنی
aristocratic U اشرافی
patrician U اشرافی
noblewoman U اشرافی
noblewomen U اشرافی
patricians U اشرافی
aristocratical U اشرافی
silk stocking U اشرافی
milady U زن اشرافی
plutocrat U اشرافی
plutocrats U اشرافی
heredity U تمایل برگشت باصل توارث
aristocracies U حکومت اشرافی
patrician U شریف اشرافی
aristocracy U حکومت اشرافی
patricians U شریف اشرافی
salique law U محرومیت اولاداناث از توارث تاج وتخت
peerage U مقام اشرافی اعیانی
peering U صاحب لقب اشرافی
peered U صاحب لقب اشرافی
peerages U مقام اشرافی اعیانی
peer U صاحب لقب اشرافی
bon ton U خوش نژاد اشرافی
commoner U شخص غیر اشرافی
salic law U محرومیت اولاد اناث از توارث تاج وتخت
peeress U زوجه سناتور بانوی اشرافی
peering U هم درجه کردن بدرجه اشرافی
peer U هم درجه کردن بدرجه اشرافی
peered U هم درجه کردن بدرجه اشرافی
peeresses U زوجه سناتور بانوی اشرافی
high hat U متکبر وپر افاده اشرافی ماب
milord U مرد اشرافی ونجیب زاده انگلیسی
genetics U واختلاف موجودات و مکانیسم انان در اثر توارث بحث میکند نسل شناسی
mohock U تنی ازگردن کلفتهای اشرافی درسده هجدهم درخیابانهای لندن اوباشی می کردند
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
sensible U قابل درک قابل رویت
tenable U قابل مدافعه قابل تصرف
combustible U قابل سوزش قابل تراکم
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
thankworthy U قابل تشکر قابل شکر
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
observable U قابل مشاهده قابل گفتن
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
achievable U قابل وصول قابل تفریق
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
elastic U قابل کش امدن قابل انعطاف
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
capacity U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
visual display unit U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
indiscoverable U غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
inconvertible U غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
indemonstrable U غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
floatable U قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
irrefrangible U غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably U بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendable U قابل فروش جنس قابل فروش
vendible U قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable U قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar U سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
ablest U قابل
abler U قابل
able U قابل
thorough paced U قابل
good U قابل
capable U قابل
apt U قابل
solvable U قابل حل
qualified U قابل
incapable U نا قابل
sensible U قابل حس
soluble U قابل حل
acceptor U قابل
dissoluble U قابل حل
newsworthy U قابل انتشار
farmable U قابل کشتکاری
farmable U قابل اجاره
extensile U قابل کشش
fordable U قابل عبور
farmeble U قابل کشتکاری
exterminable U قابل انقراض
extensible U قابل تمدید
exhalable U قابل تبخیر
extensile U قابل تعمیم
explainable U قابل شرح
extensile U قابل بسط
faithworthy U قابل اعتماد
expessible U قابل فهماندن
elastic U قابل ارتجاع
extractive U قابل کشیدن
extractable U قابل کشیدن
extractible U قابل استخراج
farmeble U قابل اجاره
expessible U قابل بیان
effable U قابل تغییر
erodible U قابل سایش
erodible U قابل فرسایش
warrantable U قابل گواهی
selectively U قابل انتخاب
selective U قابل انتخاب
representable U قابل عرضه
willable U قابل اراده
willable U قابل اعمال
willable U قابل ارث
drinkable U قابل اشامیدن
evaporable U قابل تبخیر
eligible U قابل انتخاب
reproachable U قابل توبیخ
erectile U قابل نعوظ
effaceable U قابل زدودن
enforceable U قابل اجرا
enforceable U قابل اجراء
digestible U قابل هضم
reprouducible U قابل تولیدیاتناسل
eludible U قابل گریز
voidable <adj.> U قابل ابطال
voidable <adj.> U قابل لغو
enforcible U قابل اجرا
eradicable U قابل استیصال
reproducible U قابل تکثیر
voidable <adj.> U قابل فسخ
negotiating U قابل انتقال
negotiates U قابل انتقال
executable U قابل اجرا
repeatable U قابل تکرار
executory U قابل اجرا
exepandable U قابل توسعه
observable U قابل مراعات
exercisable U قابل تمرین
knowable U قابل دانستن
reparable U قابل جبران
expandable U قابل انبساط
repairable U قابل جبران
rentable U قابل اجاره
expansile U قابل انبساط
writable U قابل درج
worthy of note U قابل ملاحظه
worshipful U قابل پرستش
negotiated U قابل انتقال
negotiate U قابل انتقال
winnable U قابل فتح
evocable U قابل احضار
exactable U قابل تحمیل
wirable U قابل مخابره
exactable U قابل مطالبه
examinable U قابل امتحان
exchangeable U قابل مبادله
substitutable U قابل تعویض
excludable U قابل استثناء
separable U قابل تفکیک
replaceable U قابل تعویض
expellable U قابل اخراج
removable U قابل رفع
guidable U قابل راهنمایی
remittable U قابل پرداخت
vulnerable U قابل حمله
healable U قابل ملاحظه
comprehensible U قابل درک
intelligible U قابل درک
intelligible U قابل فهم
reimbursable U قابل پرداخت
regulable U قابل تعدیل
registrable U قابل ثبت
refrangible U قابل انکسار
objectionable U قابل اعتراض
remissible U قابل اغماض
gasifiable U قابل تبخیرgasworks
distinct U قابل تشخیص
discernible U قابل تشخیص
discernible U قابل تمیز
generable U قابل تعمیم
generable U قابل تولید
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com