Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
plain
U
لباس غیرنظامی
plainer
U
لباس غیرنظامی
plainest
U
لباس غیرنظامی
plains
U
لباس غیرنظامی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
plain clothes man
U
کاراگاه یا ماموردیگرشهربانی که لباس غیرنظامی می پوشد
Other Matches
commercial air movement
U
پرواز دادن با هواپیمای غیرنظامی حمل و نقل باهواپیمای غیرنظامی
to dress
[put on your clothes or particular clothes]
U
لباس پوشیدن
[لباس مهمانی یا لباس ویژه]
[اصطلاح رسمی]
civil damage assessment
U
ارزیابی خسارات غیرنظامی ارزیابی کل خسارات وارده به موسسات غیرنظامی
motley
U
مختلط لباس رنگارنگ دلقک ها لباس چهل تکه
hang out
U
پهن کردن لباس
[روی بند لباس]
life jacket
U
لباس نجات لباس چوب پنبهای
civil
U
غیرنظامی
civil advisor
U
مستشار غیرنظامی
demilitarized zone
U
منطقه غیرنظامی
civilian enterprise
U
موسسه غیرنظامی
civilian employees
U
کارمندان غیرنظامی
demilitarization
U
غیرنظامی شدن
civil disturbances
U
اغتشاشات غیرنظامی
civilian occupational specialty
U
کدهای تخصصی غیرنظامی
civil twilight
U
شفق و فلق غیرنظامی
civil advisor
U
مشاورامور غیرنظامی مشاور امورشهرسازی
class n allotment
U
کسورات بیمه کارمندان غیرنظامی
commercial water movement
U
حرکت دادن با کشتی غیرنظامی
demilitarized
U
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarize
U
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarising
U
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarizing
U
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarises
U
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
affiliated unit
U
یکان زیر امر ادارات غیرنظامی
affiliated unit
U
یکان احتیاط مامور به ادارات غیرنظامی
demilitarizes
U
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarised
U
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
unmilitary
U
بر خلاف مقررات ارتش غیرنظامی اخلاقا و عادتاغیرنظامی
guerrilla
U
جنگجوی غیرنظامی که به خاطر عقیده سیاسی می جنگد
guerillas
U
جنگجوی غیرنظامی که به خاطر عقیده سیاسی می جنگد
guerrillas
U
جنگجوی غیرنظامی که به خاطر عقیده سیاسی می جنگد
quicktrans
U
سیستم حمل و نقل هوایی سریع با استفاده ازهواپیماهای غیرنظامی
civil censorship
U
سانسور روابط غیرنظامی نظامیان سانسور امور هنری و ارتباطی غیرنظامیان
civilian supply
U
امور اماد غیرنظامی رسانیدن اماد به غیرنظامیان در منطقه
steam irons
U
ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
steam iron
U
ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
uniforms
U
لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
uniform
U
لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
civil reserve air fleet
U
گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
civilrequirements
U
نیازمندیهای غیرنظامی نیازمندیهای کشور
nsfnet
U
یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد
locarno treaty
U
بلژیک و فرانسه به سال 5291 که ضمن ان بلژیک فرانسه و المان حفظ مرزهای موجود را تضمین کردند و المان حالت غیرنظامی "راینلند" را تعهد نمود
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
flannels
U
لباس
costume
U
لباس
out fit
U
لباس
bathhouse
U
لباس کن
outwall
U
لباس تن
nightgown
U
لباس شب
nightgowns
U
لباس شب
costumes
U
لباس ها
attire
U
لباس
garb
U
لباس
evining dress
U
لباس شب
frou frou
U
خش خش لباس
clobbered
U
لباس
clobbering
U
لباس
clobbers
U
لباس
oilskins
U
لباس ضد اب
rosettes
U
گل لباس
rosette
U
گل لباس
clothing
U
لباس
bibandtucker
U
لباس
flannel
U
لباس
costume
U
لباس
donkey jacket
U
لباس
untented
U
بی لباس
vestment
U
لباس
costumes
U
لباس
clobber
U
لباس
dressing
U
لباس
dressings
U
لباس
vesture
U
لباس
acoutrement
U
لباس
accouterments
U
لباس
accouterment
U
لباس
silk
U
لباس ابریشمی
costume
U
لباس محلی
gown
U
روپوش لباس شب
tuxedo
U
لباس رسمی
gowns
U
روپوش لباس شب
clothier
U
لباس فروش
laundress
U
لباس شوی زن
costumes
U
لباس محلی
clothes tree
U
چنگک لباس
tuxedos
U
لباس رسمی
skirt
U
دامن لباس
skirted
U
دامن لباس
asbestos kit
U
لباس نسوز
knock about clothes
U
لباس کار
braw
U
جوش لباس
dry suit
U
لباس غواصی
wet suit
U
لباس غواصی
wet suits
U
لباس غواصی
academicals
U
لباس دانشگاهی
academic costume
U
لباس دانشگاهی
zippers
U
زیب لباس
zipper
U
زیب لباس
undergarments
U
لباس بزیر
knitwear
U
لباس کشباف
undergarment
U
لباس بزیر
tog
U
لباس پوشیدن
battle dress
U
لباس ضدگلوله
fancy dress
U
لباس بالماسکه
skirts
U
دامن لباس
antiblackout suit
U
لباس ضد فشار اب
vestment
U
لباس رسمی
sportswear
U
لباس راحت
sportswear
U
لباس خودمانی
Clinging clothes. Tight-fitting dress.
U
لباس چسب تن
Full dress. Formal dress.
U
لباس رسمی
put on
<idiom>
U
لباس پوشیدن
sportswear
U
لباس ورزش
spacesuits
U
لباس فضایی
water suit
U
لباس ضد فشار اب
wearer
U
پوشنده لباس
woolie
U
لباس پشمی
wooly
U
لباس پشمی
menswear
U
لباس مردانه
neckline
U
گردن لباس
necklines
U
گردن لباس
spacesuit
U
لباس فضایی
ankle bracelet
U
لباس ردیاب
electronic tag
U
لباس ردیاب
tether
U
لباس ردیاب
ankle monitor
U
لباس ردیاب
disguisedly
U
با لباس مبدل
garderobe
U
اشکاف لباس
gratuitous issue
U
لباس پیشکش
habiliment
U
لباس زیبا
habiliments
U
لباس مخصوص
habilitate
U
لباس پوشیده
haute couturer
U
طراح لباس
kiyi
U
برس لباس
launderer
U
لباس شوی
gaberdine
U
لباس پوشش
flight gear
U
لباس پرواز
dreadnought
U
لباس بارانی
dress suit
U
لباس رسمی شب
dressed in white
U
لباس سفیدپوشیده
driss uniform
U
لباس رسمی
exposure suit
U
لباس محافظ
fearnought suit
U
لباس نسوز
finical
U
خوش لباس
flashproof
U
لباس ضد شعله
mab
U
لباس ژولیده
night robe
U
لباس خواب
the long robe
U
لباس قضائی
to a onself
U
لباس زیباپوشیدن
to dress up
U
لباس پوشیدن
toggery
U
لباس فروشی
tou book
U
لباس تکواندو
tunicle
U
لباس کوتاه
tux
U
لباس رسمی
underclothing
U
لباس زیر
survival suit
U
لباس نجات
smoking jacket
U
لباس اسموکینگ
pajama
U
لباس خواب
playsuit
U
لباس ورزش
print dress
U
لباس چیتی
rainwear
U
لباس بارانی
robe de chambre
U
لباس خانه
ski suit
U
لباس اسکی
slack suit
U
لباس راحتی
slopwork
U
لباس دوخته
uniform of the day
U
لباس فصل
undresses
U
لباس کندن
woolier
U
: لباس پشمی
woolies
U
: لباس پشمی
doff
U
لباس کندن
pinning
U
گیره لباس
pinned
U
گیره لباس
pin
U
گیره لباس
full dress
U
لباس سلام
livery
U
لباس مستخدم
wooliest
U
: لباس پشمی
liveries
U
لباس مستخدم
uniforms
U
لباس یک شکل
uniforms
U
لباس فرم
doffing
U
لباس کندن
doffs
U
لباس کندن
disguise
U
لباس مبدل
undressing
U
لباس کندن
dresses
U
لباس پوشیدن
dress
U
لباس پوشیدن
rigs
U
لوازم لباس
rigged
U
لوازم لباس
rig
U
لوازم لباس
gashing
U
خوش لباس
gashes
U
خوش لباس
gashed
U
خوش لباس
gash
U
خوش لباس
disguising
U
لباس مبدل
disguises
U
لباس مبدل
disguised
U
لباس مبدل
uniform
U
لباس یک شکل
uniform
U
لباس فرم
woollier
U
: لباس پشمی
attire
U
لباس پوشاندن
clothes
U
جامه لباس
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com