English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
formal U لباس رسمی شب قرار دادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to dress [put on your clothes or particular clothes] U لباس پوشیدن [لباس مهمانی یا لباس ویژه] [اصطلاح رسمی]
negotiatory U قرار دادی
default option U انتخاب قرار دادی
default value U ارزش قرار دادی
default condition U وضعیت قرار دادی
vestment U لباس رسمی
tux U لباس رسمی
tuxedos U لباس رسمی
Full dress. Formal dress. U لباس رسمی
tuxedo U لباس رسمی
dress suit U لباس رسمی شب
driss uniform U لباس رسمی
vestment U لباس رسمی اسقف
dress shirt U پیراهن لباس رسمی
canonical dress U لباس رسمی روحانیون
dress shirts U پیراهن لباس رسمی
dress uniform U لباس رسمی نظامی
canonicals U لباس رسمی روحانیون
regulation clothing U لباس رسمی نظامی
academic costume U لباس رسمی استادی دانشگاه
vesture U پوشاندن لباس رسمی پوشیدن
dinner jackets U لباس مخصوص مهمانی رسمی
dinner jacket U لباس مخصوص مهمانی رسمی
academicals U لباس رسمی استادی دانشگاه
pontificalia U جامه و نشانهای اسقفی لباس رسمی
toga U ردای بی استین لباس رسمی قضات
togas U ردای بی استین لباس رسمی قضات
gantline U رجه یا طنابی که برای بارکشی و اویختن لباس مورداستفاده قرار میگیرد
You have given me too much. U زیاد ( زیادی ) به من دادی
Touché! U خوب جواب دادی!
You gave me the wrong key . U کلیدی که به من دادی عوضی بود
Why did you give away your business patern ? U چرا شریک خودت را لو دادی ؟
Did you deliver my letter to your father ? U نامه مرا تحویل پدرت دادی ؟
Are you out of your mind? U مگر عقلت کم است ( از دست دادی ) ؟
motley U مختلط لباس رنگارنگ دلقک ها لباس چهل تکه
hang out U پهن کردن لباس [روی بند لباس]
institutionalizing U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizes U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalize U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalising U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalises U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
life jacket U لباس نجات لباس چوب پنبهای
return U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returns U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
constructive notice U ابلاغ اختیاری در CL ابلاغی که به وکیل شخص بشود قانونی یااعتباری نامیده میشود و درمقابل ان " ابلاغ رسمی یاواقعی " قرار دارد و ان ابلاغی است که به خود شخص بشود
reviewing U بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewed U بازدید رسمی یاسان رسمی
officiary U مامور رسمی مقام رسمی
review U بازدید رسمی یاسان رسمی
reviews U بازدید رسمی یاسان رسمی
officious U نیمه رسمی شبهه رسمی
solemn form U در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
accent mark U علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
alignment U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignments U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
postured U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posture U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posturing U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
exchange devaluation U تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
surface mount technology U روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
writ of error U قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است
steam iron U ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
steam irons U ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
classify U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifies U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifying U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
uniform U لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
uniforms U لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
countershaft U محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
clothing U لباس
untented U بی لباس
bibandtucker U لباس
vestment U لباس
dressing U لباس
nightgowns U لباس شب
bathhouse U لباس کن
dressings U لباس
vesture U لباس
frou frou U خش خش لباس
costumes U لباس
costume U لباس
outwall U لباس تن
nightgown U لباس شب
out fit U لباس
flannels U لباس
donkey jacket U لباس
attire U لباس
rosettes U گل لباس
accouterment U لباس
accouterments U لباس
clobbering U لباس
clobbered U لباس
acoutrement U لباس
clobber U لباس
garb U لباس
rosette U گل لباس
flannel U لباس
clobbers U لباس
costumes U لباس ها
oilskins U لباس ضد اب
costume U لباس
evining dress U لباس شب
pinned U گیره لباس
rags U لباس مندرس
pin U گیره لباس
costumes U لباس محلی
costume U لباس محلی
dressed in white U لباس سفیدپوشیده
tights U لباس تنگ
dreadnought U لباس بارانی
necklines U گردن لباس
pinning U گیره لباس
flight gear U لباس پرواز
disguisedly U با لباس مبدل
flashproof U لباس ضد شعله
rag U لباس مندرس
rainwear U لباس بارانی
finical U خوش لباس
fearnought suit U لباس نسوز
exposure suit U لباس محافظ
print dress U لباس چیتی
sportswear U لباس خودمانی
fancy dress U لباس بالماسکه
sportswear U لباس ورزش
doff U لباس کندن
doffed U لباس کندن
doffing U لباس کندن
doffs U لباس کندن
sportswear U لباس راحت
spacesuits U لباس فضایی
spacesuit U لباس فضایی
regimental U لباس نظامی
plains U لباس غیرنظامی
plainest U لباس غیرنظامی
silk U لباس ابریشمی
undergarments U لباس بزیر
undergarment U لباس بزیر
plain U لباس غیرنظامی
disguises U لباس مبدل
regimental U لباس هنگ
tog U لباس پوشیدن
plainer U لباس غیرنظامی
uniform U لباس فرم
tou book U لباس تکواندو
knitwear U لباس کشباف
masquerading U لباس مبدل
tunicle U لباس کوتاه
survival suit U لباس نجات
underclothing U لباس زیر
battle dress U لباس ضدگلوله
masquerades U لباس مبدل
uniform of the day U لباس فصل
full dress U لباس سلام
seams U درز لباس
seam U درز لباس
masqueraded U لباس مبدل
braw U جوش لباس
the long robe U لباس قضائی
toggery U لباس فروشی
zipper U زیب لباس
skirted U دامن لباس
uniform U لباس یک شکل
uniforms U لباس فرم
garb U لباس پوشانیدن
uniforms U لباس یک شکل
to dress up U لباس پوشیدن
antiblackout suit U لباس ضد فشار اب
academicals U لباس دانشگاهی
to a onself U لباس زیباپوشیدن
asbestos kit U لباس نسوز
attire U لباس پوشاندن
liveries U لباس مستخدم
livery U لباس مستخدم
academic costume U لباس دانشگاهی
zippers U زیب لباس
masquerade U لباس مبدل
wet suits U لباس غواصی
underclothes U لباس زیر
khaki U لباس نظامی
menswear U لباس مردانه
slip-ons U لباس گشاد
slip on U لباس گشاد
underwear U لباس زیر
robe de chambre U لباس خانه
wearer U پوشنده لباس
woolie U لباس پشمی
wooly U لباس پشمی
neckline U گردن لباس
housecoats U لباس خانه
water suit U لباس ضد فشار اب
skirt U دامن لباس
smoking jacket U لباس اسموکینگ
wet suit U لباس غواصی
housecoat U لباس خانه
slopwork U لباس دوخته
slack suit U لباس راحتی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com