Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
restrictor
U
لایهای از سوخت جامد فاقداکسیدان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
charge
U
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
charges
U
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
solid propellant
U
سوخت جامد
solid fuel
U
سوخت جامد
thickened fuel
U
سوخت جامد
cartridges
U
محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
volumetric loading/density
U
خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
boost rocket
U
موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
cartridge
U
محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
restricted propellant
U
سوخت جامد که تنها قسمتی از سطح ان در معرض احتراق قرار دارد
regression rate
U
سرعت خطی سوختن دانههای سوخت جامد در امتداد عمودبر سطح در نقطه موردنظر
central refueling provisions
U
سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
air metering force
U
نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
combustion starter
U
مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
bipropellant
U
سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
atomizer
U
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizers
U
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomisers
U
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
neritic
U
بر اب لایهای
laminated
U
لایهای
sondwitch
U
لایهای
lamination
U
ناخالصی لایهای
laminar flow
U
جریان لایهای
sandwitch construction
U
ساختمان لایهای
shell structure
U
ساختار لایهای
laminated structure
U
ساختمان لایهای
three decker
U
هرچیز سه طبقهای یا سه لایهای
intercalation compound
U
ترکیب بین لایهای
stratified sampling
U
نمونه گیری لایهای
torch pot
[محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
blasius flow
U
جریان کاملا لایهای تئوریکی
stratified random sampling
U
نمونه گیری لایهای تصادفی
valve lift
U
کل حرکت خطی سوپاپ لایهای
layer
U
لایهای که کیفیت اتصال را بررسی میکند
stratosphere
U
ناحیهای یا لایهای دراتمسفربین تروپوپوز و استراتوپوز
layers
U
لایهای که کیفیت اتصال را بررسی میکند
transistors
U
ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
transistor
U
ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
ullage
U
فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
tips
U
باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
blanket
U
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
blanketed
U
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
ozonosphere
U
لایهای از بخشهای فوقانی اتمسفر در ارتفا تقریبی 02 تا03 کیلومتر
blankets
U
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
onion skin architecture
U
طراحی سیستم کامپیوتری به صورت لایهای طبق کارایی یا حق تقدم
layer
U
لایهای که درباره مسیرهای استفاده شونده و هزینه و... تصمیم گیری میکند
layers
U
لایهای که درباره مسیرهای استفاده شونده و هزینه و... تصمیم گیری میکند
passivating
U
پوشاندن سطح فلزات با لایهای از مواد خنثی یا بی اثربرای جلوگیری از خوردگی الکتروشیمیائی
cirrus
U
لایهای از ابرهای سفیدرنگ منفصل و رشتهای در ارتفاع تقریبی 0057 متری از سطح زمین
cirro cumulus
U
لایهای از ابرهای کروی یاگوی مانند در ارتفاع تقریبی 0006 متری از سطح زمین
cirro status
U
ابرهای لایهای خاکستری رنگ یا سفید شیری در ارتفاع تقریبی 0007 متری از سطح زمین
robustly
U
جامد یا
robust
U
جامد یا
inorganic
U
جامد
massy
U
جامد
heavyset
U
جامد
solids
U
جامد
rigid
U
جامد
solid
U
جامد
exanimate
U
جامد
illiquid
U
جامد
solid state
U
حالت جامد
soild state
U
حالت جامد
solid solution
U
محلول جامد
sediment discharge
U
بده جامد
solidly
U
بطور جامد
insensitive
U
جامد کساد
insensitivity
U
جامد کساد
solidifies
U
جامد کردن
paraffin wax
U
پارافین جامد
discharge of solids
U
بده جامد
crystalin solid
U
جامد متبلور
concretion
U
جامد شدن
solidified
U
جامد کردن
monohydrate
U
جامد تک ابه
monoatomic solid
U
جامد تک اتمی
solidify
U
جامد کردن
solidification
U
تبدیل به جامد
solidifying
U
جامد کردن
semisolid
U
نیمه جامد
soild solution
U
محلول جامد
solidifies
U
جامد کردن یا شدن
soild state electrode
U
الکترود حالت جامد
adamant
U
جسم جامد و سخت
solids
U
ماده جامد سفت
adamantly
U
جسم جامد و سخت
solidified
U
جامد کردن یا شدن
solidify
U
جامد کردن یا شدن
precipitate electrode
U
الکترود حالت جامد
solid
U
ماده جامد سفت
solid state physics
U
فیزیک حالت جامد
gas solid chromatography
U
کروماتوگرافی گاز- جامد
concretely
U
بطور محکم یا جامد
solid state cartridge
U
کارتریج حالت جامد
solid support
U
تکیه گاه جامد
solids press down
U
اجسام جامد سوی
exploded view
U
شرحی از یک ساختمان جامد
substitutional solid solution
U
محلول جامد جانشینی
solid state diffusion
U
پخش حالت جامد
solidifying
U
جامد کردن یا شدن
solid state device
U
دستگاه حالت جامد
solid state component
U
مولفهء حالت جامد
solid state circuitry
U
مدارات حالت جامد
harden
U
تبدیل به جسم جامد کردن
solid looking
U
دارای قیافه جامد وبیروح
pentahedron
U
جسم جامد پنج وجهی
solid-state laser
U
لیزر حالت جامد
[فیزیک]
three-dimensional
U
و بنابراین به نظر جامد می آید
hardens
U
تبدیل به جسم جامد کردن
layers
U
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layer
U
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
wham
U
صدای بهم خوردن اجسام جامد
stereography
U
فن نمایش اجسام جامد برسطح مستوی
coanda effect
U
گرایش سیال برای چسبیدن به سطح جامد
cure time
U
زمان لازم برای جامد شدن کامل رزین
hall effect
U
یچ الکترونیکی در حالت جامد که با میدن مغناطیسی کار میکند
adsorption
U
انقباض گازها و مایعات روی سطوح سخت و جامد
aerosol
U
ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
terrier
U
نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
aerosols
U
ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
terriers
U
نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
wire frame model
U
نمایش داده شده با خط وط و منحنی به جای مکانهای توپر یا داشتن فاهر جامد
international standards organization
U
طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
chemisorption
U
پیوند یک مایع یا یک گاز باسطح و یا داخل یک جسم جامد توسط پیوندها یانیروهای شیمیایی
age hardening
U
سخت گردانی همبسته ها به وسیله تشکیل محلول جامد فوق اشباع و رسوب مقادیراضافی در اثر گذشت زمان
propellants
U
سوخت
gasoline
U
سوخت
dissimilation
U
سوخت
combustion
U
سوخت
catabolism
U
سوخت
propellant
U
سوخت
stoker
U
سوخت
fueled
U
سوخت
burner frame
U
سوخت
fuelling
U
سوخت
fuelled
U
سوخت
fuels
U
سوخت
fuel
U
سوخت
power fuel
U
سوخت
firing
U
سوخت
fuel air pump
U
بوستر سوخت
carburator
U
سوخت رسان
colloidal propeller
U
سوخت کلوئیدی
fuel consumption
U
مصرف سوخت
fire teazer
U
سوخت انداز
firer
U
سوخت انداز
raw fuel
U
سوخت خام
feed tank
U
مخزن سوخت
chemical fuel
U
سوخت شیمیایی
domestic fuel
U
سوخت خانگی
fuel economy
U
اقتصاد سوخت
fule pump
U
پمپ سوخت
fule pump
U
تلمبه سوخت
ion burn
U
یون سوخت
gas fuel
U
سوخت گازی
rocket fuel
U
سوخت موشک
rocket fuel
U
سوخت راکت
oil firing
U
سوخت روغنی
motor fule
U
سوخت موتوری
metabolical
U
سوخت وسازی
liquid propellant
U
سوخت مایع
liquid fuel
U
سوخت مایع
The house burned down .
U
خانه سوخت
fule injection
U
تزریق سوخت
stoking
U
سوخت ریختن در
fuel engineering
U
مهندسی سوخت
fuel filter
U
صافی سوخت
fuel gas
U
سوخت گازی
stoker
U
سوخت انداز
fuel grade
U
درجه سوخت
fuel injection
U
سوخت رسانی
fuel meter
U
سوخت سنج
fuel pump
U
پمپ سوخت
fuel storage
U
انبار سوخت
fuel tank
U
مخزن سوخت
fuel tap
U
شیر سوخت
it excited my pity
U
دلم سوخت
refuelling
U
سوخت گیری
metabolism
U
سوخت و ساز
metabolism
U
سوخت وساز
octane
U
سوخت ماشینی
stokes
U
سوخت ریختن در
stoked
U
سوخت ریختن در
stoke
U
سوخت ریختن در
tanker
U
مخزن سوخت
atomizers
U
سوخت پاش
atomizers
U
سوخت افشان
atomizer
U
سوخت پاش
atomizer
U
سوخت افشان
atomisers
U
سوخت پاش
atomisers
U
سوخت افشان
avgas
U
سوخت طیاره
burners
U
سوخت پاش
feeder
U
سوخت رسان
metabolisms
U
سوخت وساز
metabolisms
U
سوخت و ساز
refuelled
U
سوخت گیری
refuels
U
سوخت گیری
tankers
U
مخزن سوخت
refueling
U
سوخت گیری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com