English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 241 (43 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
apprise U قیمت کردن
apprises U قیمت کردن
apprising U قیمت کردن
value U قیمت کردن
values U قیمت کردن
valuing U قیمت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
deflate U خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflated U خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflates U خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflating U خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
bull U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bulls U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
evaluate U تقویم کردن قیمت کردن
evaluated U تقویم کردن قیمت کردن
evaluates U تقویم کردن قیمت کردن
evaluating U تقویم کردن قیمت کردن
bid U خداحافظی کردن قیمت خریدرا معلوم کردن مزایده
bids U خداحافظی کردن قیمت خریدرا معلوم کردن مزایده
cost U قیمت گذاری کردن
appraisal U تعیین قیمت کردن
appraisals U تعیین قیمت کردن
appraise U تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraised U تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraises U تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraising U تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
overcharge U در قیمت اجحاف کردن
overcharge U قیمت اضافی غلو کردن
overcharged U در قیمت اجحاف کردن
overcharged U قیمت اضافی غلو کردن
overcharges U در قیمت اجحاف کردن
overcharges U قیمت اضافی غلو کردن
overcharging U در قیمت اجحاف کردن
overcharging U قیمت اضافی غلو کردن
cost center U قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
price market U وضع کردن قیمت در انحصار
price setter U قیمت وضع کردن در انحصار
price taker U قیمت را داده شده فرض کردن
rig the market U با احتکار کالا افزایش وکاهش مصنوعی در قیمت هاایجاد کردن
To sell at coast price . U مایه کاری حساب کردن ( به قیمت تمام شده )
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
Other Matches
kinked demand curve U و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
reserve price U قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
current standard cost U مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
cost plus pricing U تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
unbundled software U نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
underprice U قیمت پایین تراز قیمت بازار
value added U قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
list price U فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
last price U اخرین قیمت حداقل قیمت
normal price U قیمت عادی قیمت معمولی
shadow price U شبه قیمت قیمت ضمنی
quantum valebat U در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
spiral of wages and prices U حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
marginal cost pricing U قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
trover U دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
price line U خط قیمت
cost U قیمت
above rubies U بی قیمت
PR U قیمت
At the price of. At the cost of . U به قیمت
price limit U حد قیمت
bourse U قیمت
quotations U قیمت
quotation U قیمت
equivalent U هم قیمت
high priced U پر قیمت
equivalents U هم قیمت
priceless U بی قیمت
cost,insurance,freight and exchange(cif& U قیمت
nominal U کم قیمت
price U قیمت
worth U قیمت
treasure U ذی قیمت
all in price U قیمت کل
set (one) back <idiom> U قیمت
invalued U بی قیمت
value U قیمت
valuing U قیمت
values U قیمت
wage price guideline U قیمت
valueless U بی قیمت
wage price spiral U قیمت
prices U قیمت
cif U قیمت
nominal price U قیمت اسمی
lump sums U قیمت مقطوع
historical cost U قیمت متعادل
highest price U بالاترین قیمت
estimate U قیمت شهرت
lump sum U قیمت مقطوع
constant cost U قیمت ثابت
estimated U قیمت شهرت
nominal price U قیمت عادی
estimating U قیمت شهرت
bottom price U حداقل قیمت
historical cost U قیمت بازار
catalogue price U قیمت کاتالوگ
estimates U قیمت شهرت
bottom price U کمترین قیمت
conversion price U قیمت تبدیل
priceless U بسیار پر قیمت
nominal value U قیمت اسمی
highest price U بیشترین قیمت
half fare U نصف قیمت
competitive price U قیمت جاری
regular price U قیمت عادی
oil price U قیمت نفت
asking price U قیمت آخر
slashed U قیمت را شکستن
slashes U قیمت راشکستن
slashes U قیمت را شکستن
offering price U قیمت پیشنهادی
slashed U قیمت راشکستن
advalorem U از روی قیمت
competitive price U قیمت رقابتی
low price U قیمت کمتر
low price U قیمت پائین
slash U قیمت راشکستن
slash U قیمت را شکستن
advalorem U به نسبت قیمت
actual price U قیمت واقعی
shadow price U قیمت سایهای
accounting price U قیمت محاسبه
accounting price U قیمت حسابداری
absolute price U قیمت مطلق
selling price U قیمت فروش
high dollar value U سنگین قیمت
diseconomy U ترقی قیمت ها
big ticket U گران قیمت
normal price U قیمت متعارف
normal price U قیمت عادی
ruling price U قیمت روز
reasonable price U قیمت عادله
reasonable price U قیمت معقول
cash price U قیمت نقدی
basis U قیمت واحد
list price U قیمت فاکتور
freightage U قیمت حمل
high value U گران قیمت
price list U لیست قیمت
price freezing U انجماد قیمت
price freeze U تثبیت قیمت ها
price elasticity U حساسیت قیمت
price elasticity U کشش قیمت
price effect U اثر قیمت
price discrimination U تبعیض قیمت
price differential U تفاوت قیمت
parity price U قیمت مشابه
parity price U قیمت لایتغیر
price freezing U تثبیت قیمت
price homogeneity U همگنی قیمت
price increase U ترقی قیمت
price list U فهرست قیمت
price level U سطح قیمت
price leadership U رهبری قیمت
appreciation U ترقی قیمت
price index U شاخص قیمت
last price U قیمت اخر
decrease in value U نقص قیمت
appraisal U تعیین قیمت
appraisals U تعیین قیمت
deflation U تنزل قیمت
cut rate U تنزل قیمت
prices U قیمت گذاشتن
just price U قیمت منصفانه
just price U قیمت عادلانه
buying price U قیمت خرید
price cut to the bone U کمترین قیمت
spot price U قیمت نقدی
sopt price U قیمت نقد
current price U قیمت جاری
price determination U تعیین قیمت
price control U کنترل قیمت
price chiseling U تقلب در قیمت
price ceilings U تثبیت قیمت
price ceilings U حداکثر قیمت
price ceilings U سقف قیمت
price adjustment U تعدیل قیمت
worthless U ناچیز و بی قیمت
sopt price U قیمت روز
price U قیمت گذاشتن
at a knock-down price U به قیمت مفت
standard price U قیمت استاندارد
price floor U حداقل قیمت
least price U حداقل قیمت
incentive price U قیمت تشویقی
incentive price U قیمت محرک
freight U قیمت حمل
break up value U قیمت رهایی
standard price U قیمت پایه
purchase money U قیمت جنس
rock-bottom price U کمترین قیمت
crash price U قیمت مفت
supply price U قیمت عرضه
supply price U قیمت تولیدکننده
give-away price U قیمت مفت
support price U قیمت حمایتی
quotes U قیمت دادن
quoted U قیمت دادن
price stability U تثبیت قیمت
cost push U فشار قیمت
price responsiveness U کشش قیمت
price reduction U کاهش قیمت
price stability U ثبات قیمت
price stabilization U تثبیت قیمت
price stabilization U ثبات قیمت
quote U قیمت دادن
prizer U قیمت گذار
cost unit U قیمت واحد
pricer U قیمت گذار
price theory U نظریه قیمت
price tag U اتیکت قیمت
price system U نظام قیمت
price support U حمایت قیمت
price support U تایید قیمت
price ratio U نسبت قیمت
fixed price U قیمت ثابت
repurchase price U قیمت بازخرید
factor price U قیمت عوامل
underpricing U کم قیمت گذاشتن
unit price U واحد قیمت
unit price U قیمت واحد
base price U قیمت مبنا
at any cost U بهر قیمت
middle price U قیمت حد وسط
minimum charge U حداقل قیمت
middle price U قیمت متوسط
terminal price U قیمت نهائی
terminal price U قیمت تحویل
basic price U قیمت مبنا
basic price U قیمت پایه
at par U به قیمت اسمی
half price U نصف قیمت
charm price U قیمت چشمگیر
sale price U قیمت فروش
sale price U قیمت حراج
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com