Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
terminal price
U
قیمت تحویل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bear
U
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bears
U
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
free on boand
U
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
Other Matches
kinked demand curve
U
و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
cumulative delivery diagram
U
منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد
handover
U
تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
reserve price
U
قیمت پنهانی
[در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
impact shipment
U
کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
cash on delivery
U
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
cost plus pricing
U
تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
current standard cost
U
مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
unbundled software
U
نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
underprice
U
قیمت پایین تراز قیمت بازار
value added
U
قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering
U
سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
list price
U
فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
paasche price index
U
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
shadow price
U
شبه قیمت قیمت ضمنی
last price
U
اخرین قیمت حداقل قیمت
normal price
U
قیمت عادی قیمت معمولی
quantum valebat
U
در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
spiral of wages and prices
U
حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
tacit collusion
U
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
procurement rate
U
نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
marginal cost pricing
U
قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
trover
U
دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
utilization
U
تحویل
devolvement
U
تحویل
landing, storage, delivery
U
تحویل
livery
U
تحویل
delivery
U
تحویل
deliveries
U
تحویل
liveries
U
تحویل
bailment
U
تحویل
freeing
U
تحویل
freed
U
تحویل
free
U
تحویل
processes
U
تحویل
prehension
U
تحویل
transter
U
تحویل
process
U
تحویل
solstice
U
تحویل
frees
U
تحویل
delivery speed
U
سرعت تحویل
takeover
U
تحویل گیری
delivered at frontier
U
تحویل در مرز
delivering
U
تحویل دادن
delivery table
U
میز تحویل
deliver
U
تحویل دادن
deliverable state
U
در حالت تحویل
deliverable
U
قابل تحویل
hand over
U
تحویل دادن
delivery terms
U
نحوه تحویل
deliverer
U
تحویل دهنده
delivered
U
تحویل شده
delivery side
U
سمت تحویل
delivery order
U
حواله تحویل
delivers
U
تحویل دادن
delivery terms
U
شرایط تحویل
take delivery of
U
تحویل گرفتن
delivery notice
U
اعلامیه تحویل
delivering
U
تحویل تسلیم
delivery date
U
تاریخ تحویل
delivery free
U
تحویل رایگان
transfers
U
واگذاری تحویل
period of delivery
U
دوره تحویل
bailment
U
تحویل جنس
irreducibility
U
تحویل ناپذیری
polytropic
U
تحویل برزخ
cargo delivery
U
تحویل بار
transferee
U
تحویل گیرنده
renditions
U
پرداخت تحویل
rendition
U
پرداخت تحویل
surrendered
U
تحویل دادن
delivery note
U
حواله تحویل
surrender
U
تحویل دادن
pick up and delivery
U
بارگیری و تحویل
fob
U
تحویل کشتی
bailee
U
تحویل گیرنده
surrenders
U
تحویل دادن
transferring
U
واگذاری تحویل
transfer
U
واگذاری تحویل
take over
U
تحویل گرفتن
shortchange
U
کم تحویل دادن
theft, pilferage, non delivery
U
عدم تحویل
recorded delivery
U
تحویل سفارشی
acceptance tests
آزمایشهای تحویل
to deliver over
U
تحویل دادن
to hand over
U
تحویل دادن
prompt delivery
U
تحویل فوری
to take over
U
تحویل گرفتن
catcher's side
U
سوی تحویل
rendered
U
تحویل دادن
transference
U
تحویل حواله
renders
U
تحویل دادن
supplying
U
تحویل دادن
forwarded
<adj.>
<past-p.>
U
تحویل شده
supply
U
تحویل ذخیره
delivered
<adj.>
<past-p.>
U
تحویل شده
supply
U
تحویل دادن
render
U
تحویل دادن
supplying
U
تحویل ذخیره
cash dispensers
U
تحویل دارخودکار
cash dispenser
U
تحویل دارخودکار
takeovers
U
تحویل گیری
consigned
<adj.>
<past-p.>
U
تحویل شده
ex factory
U
تحویل در کارخانه
ex mill
U
تحویل در کارخانه
forward delivery
U
تحویل دراینده
supplied
U
تحویل ذخیره
free on quay
U
تحویل دراسکله
supplied
U
تحویل دادن
forward delivery
U
تحویل به وعده
smooth delivery
U
تحویل بی اشکال
committed
<adj.>
<past-p.>
U
تحویل شده
free docks
U
تحویل در بارانداز
delivery valve
U
سوپاپ تحویل
delivery to the home
U
تحویل در خانه
exs
U
تحویل از کشتی
LSD
U
نگهداری تحویل
demand satisfaction
U
تحویل درخواستها
exq
U
تحویل در بارانداز
redeliver
U
دوباره تحویل دادن
spot goods
U
کالاهای اماده تحویل
free on rail
U
تحویل در راه اهن
cash on delivery
U
پرداخت هنگام تحویل
overdue goods
U
کالاهای تحویل نشده
turn over to the police
U
تحویل پلیس دادن
named place of delivery at frontier
U
تحویل در مرز مشخص
exw
U
تحویل در محل تولید
franco alongside ship
U
تحویل کنار کشتی
ex warehouse
U
تحویل در کنار انبار
ex quay
U
تحویل در بندر مقصد
ex ship
U
تحویل در کنار کشتی
ex quay
U
تحویل در بارانداز مقصد
ex warehouse
U
تحویل در انبار فروشنده
To take delivery of something.
U
چیزی را تحویل گرفتن
fot
U
تحویل روی کامیون
goods inwards sheet
U
برگ تحویل کالا
delivery
U
تحویل کالا دادن
delivery
U
قبض و اقباض تحویل
give in charge
U
تحویل پلیس دادن
destination port
U
بندر تحویل کالا
goods intake
U
کالاهای درحال تحویل
delivery car
U
واگن تحویل دهنده
procurement
U
تهیه و تحویل اماد
receipt
U
بزهکاران را تحویل گرفتن
receipts
U
بزهکاران را تحویل گرفتن
goods inwards
U
کالاهای درحال تحویل
delivery order
U
دستور تحویل کالا
reduction
U
تحویل استحاله کاهش
for
U
تحویل روی قطار
procure
U
تهیه و تحویل اماد
procured
U
تهیه و تحویل اماد
goods receiving
U
کالاهای درحال تحویل
reductions
U
تحویل استحاله کاهش
When do you take delivery of yourcar ?
U
اتوموبیلت را کی تحویل می گیری ؟
procuring
U
تهیه و تحویل اماد
deliveries
U
تحویل کالا دادن
procures
U
تهیه و تحویل اماد
d. of goods
U
تحویل کالا یا اجناس
deliveries
U
قبض و اقباض تحویل
forward sales
U
فروش کالاجهت تحویل در اینده
supplied
U
تحویل دادن تغذیه کردن
to get something to somebody
U
تحویل دادن چیزی به کسی
supply
U
تحویل دادن تغذیه کردن
received for shipment
U
تحویل شده برای حمل
lift
[of a pump]
U
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
capacity
[of a pump]
U
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
supplying
U
تحویل دادن تغذیه کردن
delivery
[of a pump]
U
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
discharge rate
[of a pump]
U
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
tpnd
U
دله دزدی وعدم تحویل
free carrier
U
تحویل به حمل کننده کالا
daf
U
frontier at delivered تحویل مرز
to be available for delivery at short notice
U
بلافاصله قابل تحویل بودن
becomes
U
مناسب بودن تحویل یافتن
become
U
مناسب بودن تحویل یافتن
delivered duty paid
U
تحویل پس از پرداخت عوارض مربوطه
to drop something off
[at someone's]
U
چیزی را
[به کسی ]
تحویل دادن
issue
U
مسئله قضیه تحویل جنس
document against payment
U
تحویل اسناد در ازای پرداخت
issued
U
مسئله قضیه تحویل جنس
issues
U
مسئله قضیه تحویل جنس
ex works
U
تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
turn in
U
تحویل دادن جنس به انبار
bond
U
به انبار گمرک تحویل دادن
p&d
U
delivery and up pick بارگیری و تحویل
free on rail
U
تحویل کالا روی قطار
free on truck
U
تحویل کالا روی کامیون
freight forwarder
U
مقام تحویل دهنده کالا
give a person in charge
U
کسی را تحویل پلیس دادن
d/p
U
تحویل اسناددر مقابل پرداخت
demand satisfaction
U
تحویل اماد مورد نیاز
pigou effect
U
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
delivery leadtime
U
زمان تحویل اولین قسمت وسایل
delivery leadtime
U
زمان تحویل اولین پارتی وسایل
deliverable state
U
کالاهایی که در وضعیت تحویل به مشتری میباشند
reconsignment
U
تنظیم مجدد بارنامه برای تحویل
documents aganist acceptance
U
تحویل اسناد در مقابل قبولی نویسی
off the shelf
U
تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
basic relay post
U
پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
Did you deliver my letter to your father ?
U
نامه مرا تحویل پدرت دادی ؟
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com