English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 102 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
guaranteed prices U قیمتهای تضمین شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
warranties U امرمورد تعهد یا تضمین تضمین
warranty U امرمورد تعهد یا تضمین تضمین
indemnities U تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
indemnity U تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
whole prices U قیمتهای عمده
relative prices U قیمتهای نسبی
official prices U قیمتهای رسمی
market prices U قیمتهای بازار
distorted prices U قیمتهای تحریف شده
index of wholesale prices U شاخص قیمتهای عمده فروشی
value cost contract U پیمان بستن با قیمتهای پایه
price support system U نظام قیمتهای حمایت شده
market prices U قیمتهای تعیین شده در بازار
index of retail prices U شاخص قیمتهای خرده فروشی
point of sale U محل ای در مغازه برای پرداخت قیمتهای کالاها
effective demand U تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
escalation U مادهای در قرارداد که براساس ان قیمتهای قرارداد تعدیل میگردد
assurances U تضمین
gurantee U تضمین
guaranty U تضمین
assurance U تضمین
guarantee U تضمین
pledge [archaic] [guaranty] U تضمین
guaranty U تضمین
guarantee U تضمین
guaranteed U تضمین
warranty U تضمین
guarantees U تضمین
collateral U تضمین
back letter U گواهی تضمین
bank note U چک تضمین شده
guarantee period U مدت تضمین
indemnification U تضمین خسارت
certified check U چک تضمین شده
warrant U تضمین کردن
in bond U تحت تضمین
surety bond U تضمین نامه
money back U تضمین پرداخت
service obligation U تضمین خدمت
value as security U ارزش تضمین
under reserve U تحت تضمین
security U مصونیت تضمین
security U گرو تضمین
warrants U تضمین حکم
warranted U تضمین کردن
warrant U تضمین حکم
bond U تضمین کردن
certifying U تضمین کردن
certify U تضمین کردن
certifies U تضمین کردن
insuring U تضمین کردن
bonded U تضمین دار
insures U تضمین کردن
ensuring U تضمین کردن
ensures U تضمین کردن
bonded U تحت تضمین
warranted U تضمین حکم
warranting U تضمین کردن
embodiment U تضمین درج
seal U نشان تضمین
seals U نشان تضمین
ensured U تضمین کردن
warrants U تضمین کردن
ensure U تضمین کردن
warranting U تضمین حکم
vouchers U مدرک تضمین کننده
voucher U مدرک تضمین کننده
to ensure something U تضمین کردن [چیزی]
warrent U حواله وسیله تضمین
guaranteed U تامین تضمین کردن
indemnities U تاوان تضمین خسارت
guarantee U تامین تضمین کردن
guarantees U تامین تضمین کردن
indemnity U تاوان تضمین خسارت
gap in coverage U ناکافی بودن تضمین
bail U تضمین ضمانت کردن
payment under reserve U پرداخت تحت تضمین
guarantees U ضمانت نامه تضمین کردن
avouch U تضمین کردن مستقر ساختن
bank paper U چک تضمین شده سفته بانکی
guaranty U تضمین ضمانت یا تعهد کردن
guarantee U ضمانت نامه تضمین کردن
warranted rate of growth U نرخ رشد تضمین شده
guaranteed U ضمانت نامه تضمین کردن
bank note U چک تضمین شده سند در وجه حامل
This is the only way to guarantee that ... U تنها راه برای تضمین این است که ...
bond U تضمین نامه یاتعهدنامه دائر به پرداخت وجه
ration credit U تضمین سلامت مواد غذایی جیره ارتش
obligated stocks U کالای تضمین شده یا تعهدشده از نظر تدارک
bareboat charter U ضمانت نامه تضمین حرکت کشتی و پرداخت مخارج پرسنل ان
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
unfinanced U بدون اعتبار تضمین اعتبار نشده
warranties U تضمین تعهد تعهد قانونی
warranty U تضمین تعهد تعهد قانونی
constant U سرویس انتقال داده که بخشی از ATM است و برای تضمین نرخهای مشخص ارسال داده روی شبکه حتی شبکههای شلوغ است
constants U سرویس انتقال داده که بخشی از ATM است و برای تضمین نرخهای مشخص ارسال داده روی شبکه حتی شبکههای شلوغ است
locarno treaty U بلژیک و فرانسه به سال 5291 که ضمن ان بلژیک فرانسه و المان حفظ مرزهای موجود را تضمین کردند و المان حالت غیرنظامی "راینلند" را تعهد نمود
choke modulation U مدولاسیون توسط پیچک مدولاسیون پیچکی تضمین پیچکی
claim for indemnification U ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com