English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
physiognomies U قیافه شناسی سیما
physiognomy U قیافه شناسی سیما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
physiognomic U وابسته به قیافه شناسی سیما شناس
Other Matches
physiognomy U سیما شناسی
physiognomies U سیما شناسی
physiognomically U از روی سیما شناسی
physignomy U قیافه شناسی
physiognomically U موافق علم قیافه شناسی
physiognomical U مربوط به قیافه شناسی تشخیص دهنده
physiognomonic U تشخیس دهنده وابسته به قیافه شناسی
gorgon U زن بد سیما
countenancing U سیما
countenances U سیما
countenanced U سیما
countenance U سیما
appearance U سیما
expressions U سیما
appearances U سیما
featuring U سیما
features U سیما
featured U سیما
mien U سیما
feature U سیما
brows U سیما
brow U سیما
expression U سیما
aspects U سیما
visage U سیما
aired U سیما
air U سیما
airs U سیما
visages U سیما
complexion U سیما
aspect U سیما
complexions U سیما
lineament U طرح سیما
gorgon U زن زشت سیما
swan song <idiom> U آخرین سیما
personable U خوش سیما
image U تصور سیما
images U تصور سیما
lineaments U طرح سیما
lineaments U سیما طرح بندی
lineament U سیما طرح بندی
entomology U حشره شناسی [حشره شناسی] [جانور شناسی] [رشته دانشگاهی]
facial expression U قیافه
unfavorable U بد قیافه
leer U قیافه
leered U قیافه
mien U قیافه
leering U قیافه
looked U قیافه
look U قیافه
gesturing U قیافه
gestured U قیافه
gesture U قیافه
countenancing U قیافه
countenances U قیافه
countenanced U قیافه
countenance U قیافه
sights U قیافه
sight U قیافه
looks U قیافه
snoot U قیافه
expressions U قیافه
expression U قیافه
leers U قیافه
psychbiology U علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics U زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
philological U وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
death masks U قیافه مرده
physiognomist U قیافه شناس
gest U قیافه اشاره
geste U قیافه اشاره
pose U قیافه گرفتن
posed U قیافه گرفتن
To strike an a attitude . To put on a stern look . U قیافه گرفتن
poses U قیافه گرفتن
goodlooking U خوش قیافه
expressionless U قیافه ناگویا
grimness U قیافه سبع
semblance U قیافه فن قوی
good-looking <adj.> U خوش قیافه
death mask U قیافه مرده
gauntly U با قیافه بدsmear
pull a long face <idiom> U قیافه گرفتن
posing U قیافه گرفتن
bacteriologic U مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
lateral meniscus U منیسک خارجی [کالبد شناسی] [زیست شناسی]
philology U زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
to keep one's countenance U قیافه خودراتغییر دادن
masqueraded U قیافه فاهری بخوددادن
masquerade U قیافه فاهری بخوددادن
poseur U ژستو قیافه گیر
looker U خوش قیافه نگهدار
leer U رنگ قیافه منظر
handsome U خوش قیافه زیبا
leered U رنگ قیافه منظر
poseurs U ژستو قیافه گیر
poser U ژستو قیافه گیر
posers U ژستو قیافه گیر
masquerades U قیافه فاهری بخوددادن
masquerading U قیافه فاهری بخوددادن
to have the g.in one's face U قیافه شوم داشتن
deadpan U قیافه خشک و بی روح
disguises U تغییر قیافه دادن
disguise U تغییر قیافه دادن
disguised U تغییر قیافه دادن
leering U رنگ قیافه منظر
disguising U تغییر قیافه دادن
leers U رنگ قیافه منظر
as plain as a pikestaff <idiom> U مثل شیربرنج [قیافه]
She is beginning to lose her looks . U قیافه اش را دارد از دست می دهد
to change one's countenance U تغییر قیافه یا رنگ دادن
snoot U شکلک دراوردن قیافه گرفتن
solid looking U دارای قیافه جامد وبیروح
She is a good – looker . U دختر خوش قیافه ای است
pokerface U قیافه گرفته وخشک بیعلاقه
poses U قیافه گیری برای عکسبرداری
posed U قیافه گیری برای عکسبرداری
pose U قیافه گیری برای عکسبرداری
guises U تغییر قیافه لباس مبدل
guise U تغییر قیافه لباس مبدل
disguisement U تغییر قیافه یا جامه پوشیدگی
snooty U دارای قیافه تحقیر امیز
posing U قیافه گیری برای عکسبرداری
deadpan U قیافه خشک و بی روح داشتن
immunogenetics U رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
There were some angry looks in the crowd . U قیافه ها ؟ عصبانی دربین جمعیت دیده می شد
straight face U چهره رسمی و بی نشاط قیافه بی تفاوت
The town has a European look. U این شهر قیافه اروپایی دارد
She flirts with every handsome man she meets . U برای هر مرد خوش قیافه ای قر وغمزه می آید
You look ridiculous in that old hat . U با این کلاه قدیمی قیافه ات مسخره شده
karyology U هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
zoo ecology U قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
typology U گونه شناسی نوع شناسی
kinematics U حرکت شناسی جنبش شناسی
neurologic U وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
can not judge a book by its cover <idiom> U [چیزی را نمی شود صرفا از روی قیافه قضاوت کرد]
ornithology U پرنده شناسی [جانور شناسی] [پرنده شناسی]
laryngological U وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
pathologically U از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
oenology U می شناسی شراب شناسی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
psychologically U از لحاظ روان شناسی ازروی روان شناسی
areodetic U مربوط به مریخ شناسی مریخ شناسی
anthography U گل شناسی
pyrtretology U تب شناسی
angiology U رگ شناسی
chirognomics U کف شناسی
appreciatively U حق شناسی
appreciative U حق شناسی
pterography U پر شناسی
technologies U فن شناسی
sferics U جو شناسی
technology U فن شناسی
somatology U تن شناسی
ichnolighology U رد پا شناسی
graphology U خط شناسی
palmistry U کف شناسی
neurology U پی شناسی
hydrology U اب شناسی
toxicology U سم شناسی
gratefulness U حق شناسی
orology U کوه شناسی
numismatic U مدال شناسی
nephology U ابر شناسی
organography U اندام شناسی
orography U کوه شناسی
nepholefy U ابر شناسی
nematology U کرم شناسی
paleontology U دیرین شناسی
oenology U باده شناسی
organology U اندام شناسی
nomology U قانون شناسی
oceanology U اقیانوس شناسی
numismatic U مسکوک شناسی
ontology U هستی شناسی
numismatology U سکه شناسی
otology U گوش شناسی
organography U عضو شناسی
osteology U استخوان شناسی
oncology U غده شناسی
numismatology U مدال شناسی
numismatics U سکه شناسی
nucleonics U هسته شناسی
oology U تخم شناسی
myology U ماهیچه شناسی
numismatics U مدال شناسی
herpetology U خزنده شناسی
histology U بافت شناسی
horology U وقت شناسی
hydrologic U وابسته به اب شناسی
hydrologist U متخصص اب شناسی
hydrology U مبحث اب شناسی
hypnology U خواب شناسی
fossilology U فوسیل شناسی
iamatology U درمان شناسی
ichthyology U ماهی شناسی
iconology U شمایل شناسی
hematology U خون شناسی
helminthology U کرم شناسی
eschatology U اخرت شناسی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com