Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hovering acts
U
قوانین ضد قاچاق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
contraband
U
کالای قاچاق محموله قاچاق
Roman law
U
مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
conflict of lows
U
در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
articles of war
U
قوانین جنگی قوانین داد رسی نظامی
twelve tables
U
الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
illicit
U
قاچاق
smuggling
U
قاچاق
swindlingly
U
به قاچاق
smuggled merchandise
U
قاچاق
contraband
U
قاچاق
roguishness
U
قاچاق
free trade
U
قاچاق
bootleg
U
مشروب قاچاق
swindler
U
قاچاق متقلب
swindlers
U
قاچاق متقلب
bootlegged
<adj.>
<past-p.>
U
قاچاق شده
smuggling
U
قاچاق کردن
smuggles
U
قاچاق کردن
smuggled merchandise
U
کالای قاچاق
stowaways
U
مسافر قاچاق
smuggled
<adj.>
<past-p.>
U
قاچاق شده
smuggle
U
قاچاق کردن
contraband
U
کالای قاچاق
stow away
U
مسافر قاچاق
contraband of war
U
قاچاق جنگی
owler
U
قاچاق فرست
poteen
U
ویسکی قاچاق
smuggled goods
U
کالای قاچاق
stowaway
U
مسافر قاچاق
contrabanded goods
U
اموال و اشیا قاچاق
drug trafficking
U
قاچاق مواد مخدر
bottlegger
U
فروشنده مشروب قاچاق
contraband
U
تجارت قاچاق یاممنوع
rum running
U
حمل مشروب قاچاق
blacklegs
U
ادم قاچاق و قمارباز
smuggling
U
مرتکب قاچاق شدن
blackleg
U
ادم قاچاق و قمارباز
still hunt
U
ماهیگیری بطور قاچاق وغیرمجاز
speakeasy
U
محل فروش مشروبات الکلی قاچاق
racketeers
U
از راه قاچاق یاشیادی پول بدست اوردن
racketeer
U
از راه قاچاق یاشیادی پول بدست اوردن
To smuggle in to ( out of ) a country .
U
جنسی را بداخل ( بخارج ) کشور قاچاق کردن
rumrunner
U
ادم یا قایق مخصوص حمل مشروبات قاچاق
vehicle used for migrant-smuggling operations
U
خودرو استفاده شده برای عملیاتهای مهاجر قاچاق
contraband of war
U
قاچاق اسلحه ومهمات جنگی و متفرعات ان از قبیل بنزین و لاستیک
regulations
U
قوانین
pandect
U
قوانین
codex
U
مجموعه قوانین
codification
U
تدوین قوانین
codification
U
وضع قوانین
company law
U
قوانین شرکت
competition rules
U
قوانین رقابت
conflict of lows
U
تعارض قوانین
doctorine
U
قوانین اصلی
statue law
U
قانون یا قوانین
conflict of laws
U
تعارض قوانین
gunnery
U
قوانین تیراندازی
administrative law
U
قوانین اداری
rules of the roads
U
قوانین دریانوردی
admiralty law
U
قوانین دریایی
rules of the roads
U
قوانین راه
statute book
U
قوانین موضوعه
explanation of laws
U
شرح قوانین
rules of chess
U
قوانین شطرنج
rules committee
U
کمیته قوانین
maritime law
U
قوانین دریایی
mendelian laws
U
قوانین مندل
remedial statutes
U
قوانین اصلاحی
code
U
مجموعه قوانین
murphy's laws
U
قوانین مورفی
written laws
U
قوانین مدون
newton's laws of motion
U
قوانین نیوتون
permissive legislation
U
قوانین مخیره
radiation laws
U
قوانین تابش
promulgation of the laws
U
انتشار قوانین
rules of engagement
U
قوانین درگیری
labor laws
U
قوانین کار
inland rules
U
قوانین داخلی
succession law
U
قوانین وراثت
infraction of rules
U
نقض قوانین
gas laws
U
قوانین گازها
zipf's laws
U
قوانین زیف
forest laws
U
قوانین جنگل
kepler laws
U
قوانین کپلر
interpertation of laws
U
تفسیر قوانین
joule's laws
U
قوانین ژول
kepler's laws
U
قوانین کپلر
korte's laws
U
قوانین کرت
hague rules
U
قوانین لاهه
rules of football
U
قوانین یا قواعد فوتبال
company law
U
قوانین مربوط به شرکتها
newton's laws of motion
U
قوانین حرکت نیوتن
laws versus tendencies
U
قوانین در مقابل تمایلات
military justice
U
قوانین جزایی ارتش
newton's laws of motion
U
قوانین حرکت نیوتون
punitive article
U
قوانین جزایی ارتش
codification
U
گرد اوری قوانین
law enforcement
U
اجرای قوانین
[حقوقی]
physical
U
که قوانین نرخ بیت
gunnery
U
قوانین تیر توپخانه
sanctioned laws
U
قوانین یا مقررات مصوبه
codification
U
جمع وتدوین قوانین
under these rules
U
بموجب این قوانین
child labor laws
U
قوانین کار کودکان
s factor
U
ضریب اس در قوانین تیرتوپخانه
copyright
U
محدود شده با قوانین کپی
grammar
U
قوانین استفاده صحیح از زمان
provision
U
قوانین سورسات رساندن مقررداشتن
laws of motion of capitalism
U
قوانین حرکت سرمایه داری
De Morgan's laws
U
قوانین دومورگان
[ریاضی]
[منطق]
De Morgan's laws
U
قوانین دومورگان
[ریاضی]
[منطق]
valid
U
درست , طبق مجموعهای قوانین
copyrights
U
محدود شده با قوانین کپی
messages
U
قوانین از پیش تعریف شده که کد
message
U
قوانین از پیش تعریف شده که کد
grammars
U
قوانین استفاده صحیح از زمان
enterprises
U
اقدام به اجرای قوانین کردن
enterprise
U
اقدام به اجرای قوانین کردن
rules of procedure
U
قوانین مربوط به روش جاری
encodes
U
اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
encode
U
اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
adjective laws
U
قوانین مربوط باصول محاکمات
coastel low
U
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
littoral law
U
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
draconian
U
قوانین حقوقی سخت وبی رحمانه
the rules of protocol
U
قوانین قرارداد
[صورت جلسه کنفرانس]
Talmud
U
مجموعه قوانین شرعی وعرفی یهود
formulas
U
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formulae
U
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
highway dispatch
U
مقررات و قوانین عبور ومرور در شاهراهها
conform
U
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
formula
U
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
terminal ballistics
U
قوانین حرکت گلوله درنزدیک هدف
leges
U
صورت جمع کلمه lexبمعنی قوانین
conformed
U
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
conforming
U
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
conforms
U
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
the code of justinian
U
مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
rules of road
U
قوانین بین المللی عبور ومرور دریایی
representative government
U
حکومتی که وضع قوانین ان بانمایندگان ملت باشد
fixed point notation =
U
قوانین و روشهای ریاضی با استفاده از اعداد اعشاری
extends
U
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
formats
U
قوانین مربوط به ذخیره سازی یا ارسال داده
casuistry
U
حل مسائل احلاقی ووجدانی با قوانین مذهبی واجتماعی
extending
U
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extend
U
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
format
U
قوانین مربوط به ذخیره سازی یا ارسال داده
LCP
U
قوانین بیان ارسال داده روی کانال
inference
U
کاهش نتایج داده طبق قوانین خاص
inferences
U
کاهش نتایج داده طبق قوانین خاص
mixed laws
U
قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed
link
U
قوانین بیان ارسال داده روی کانال
transferring
U
بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
transfer
U
بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
legal
U
عبارت یا دستوری که در قوانین زبان قابل پذیرش است
Gun laws need to be revisited.
U
قوانین تفنگ نیاز به بازبینی
[تجدید نظر]
دارند.
illegal
U
آنچه قانونی نیست یا مخالف قانون و قوانین باشد
validating
U
بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
validates
U
بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
validated
U
بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
validate
U
بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
transfers
U
بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
riparian law
U
قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
marquis queensberry rules
U
مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد
rigorist
U
کسیکه در قوانین مذهبی زیادسخت گیری ودقت میکند
syntax
U
قوانین گرامری اعمال شده به یک زبان برنامه نویسی
operation
U
عملی منط قی روی تعداد عملوند مربوط به قوانین جبربول
transformational rules
U
مجموعه قوانین اعمال شده به داده که باید به صورت کد در بیایند
liberty civil
U
ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم
table of precedence
U
صورتی که ترتیب الویت قوانین و مقررات مختلفه راتعیین میکند
r.s.c
U
قوانین مربوط به دادگاه یادیوان عالی معادل supremecourt of rules
precedence
U
قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
boolean operation
U
عمل منط قی روی چند عملوند با استفاده از قوانین جبر بول
illegal
U
ترکیب نادست بیتها در کلمه کامپیوتری طبق قوانین ز پیش تنظیم شده
unallowable digit
U
ترکیب غیر قانونی بیتهای کلمه طبق قوانین از پیش تعیین شده
blue law
U
قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
blue laws
U
قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
generator
U
ای که برنامههای جدید طبق قوانین یا مشخصات ای که کاربر تنظیم کرده است تولید میکند
revenue cutter
U
کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
trade restrictions
U
جلوگیری از ورود کالاهای خارجی به کشور است از طریق وضع قوانین گمرکی و سودبازرگانی
protocols
U
سیگنال ها و کدها و قوانین از پیش توافق شده , برای تبادل داده بین سیستم ها
sheriffs
U
نماینده رسمی دولت در یک ناحیه که ماموراجرای قوانین و انجام امورقضایی و نظارت بر انتخابات است
sheriff
U
نماینده رسمی دولت در یک ناحیه که ماموراجرای قوانین و انجام امورقضایی و نظارت بر انتخابات است
layouts
U
1-قوانین کنترل کننده داده ورودی و خروجی از یک کامپیوتر. 2-روش استفاده از یک ورق کاغذ
layout
U
1-قوانین کنترل کننده داده ورودی و خروجی از یک کامپیوتر. 2-روش استفاده از یک ورق کاغذ
generators
U
ای که برنامههای جدید طبق قوانین یا مشخصات ای که کاربر تنظیم کرده است تولید میکند
protocol
U
سیگنال ها و کدها و قوانین از پیش توافق شده , برای تبادل داده بین سیستم ها
forbids
U
ترکیب بیت در یک کلمه کامپیوتر که طبق قوانین برنامه نویس یا طرح سیستم مجاز نیست
forbid
U
ترکیب بیت در یک کلمه کامپیوتر که طبق قوانین برنامه نویس یا طرح سیستم مجاز نیست
syntax
U
مرحلهای در کامپایل که در آن عبارتها بررسی می شوند برای اینکه آیا از قوانین پیروی می کنند یا خیر
boolean algebra
U
قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
fair trade laws
U
قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
layers
U
لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که قوانین نرخ بیت . توان و رسانه ارسال سیگنال را معرفی میکند
knowledge
U
وسایل و قوانین خبره را درباره یک موضوع مشخص اعمال میکند روی داده کاربر برای کمک به حل مشکل
layer
U
لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که قوانین نرخ بیت . توان و رسانه ارسال سیگنال را معرفی میکند
declaratory statute
U
هدف ازتصویب این نوع قانون برطرف کردن شک و تردیدی است که در مورد بعضی قوانین بروز میکند
text
U
برنامهای که فایل متن را طبق قوانین از پیش تعیین شده مرتب میکند مثل پهنای خط و اندازه صفحه
texts
U
برنامهای که فایل متن را طبق قوانین از پیش تعیین شده مرتب میکند مثل پهنای خط و اندازه صفحه
restatement of the law
U
مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
universal
U
مجموعه کامل عناصر که یک مجموعه قوانین تشکیل میدهد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com