English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rules of the roads U قوانین دریانوردی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Roman law U مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
conflict of lows U در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
articles of war U قوانین جنگی قوانین داد رسی نظامی
twelve tables U الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
navigation U دریانوردی
seafaring U دریانوردی
marines U وابسته به دریانوردی
cruising speed U سرعت دریانوردی
marine U وابسته به دریانوردی
traffic U انتقال دریانوردی
trafficked U انتقال دریانوردی
trafficking U انتقال دریانوردی
traffics U انتقال دریانوردی
seaworthy U قابل دریانوردی
seamanship U مهارت در دریانوردی
yachtsman U علاقمندبه دریانوردی
yachtsmen U علاقمندبه دریانوردی
nautical chart U نقشه دریانوردی
deck log U دفتر وقایع دریانوردی
unseaworthy U غیر قابل دریانوردی
shell back U دریانوردی که از خط استواگذشته باشد
nautical U مربوط به دریانوردی ملوانی
side lights U چراغ دریانوردی طرفین ناو
fourth degree of readiness U محل دریانوردی station cruising: syn
polywag U دریانوردی که به نواحی استوایی سفر نکرده باشد
dock trials U ازمایشهای بعد از تعمیر ناو ازمایش قبل از دریانوردی
voyage repairs U تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
regulations U قوانین
pandect U قوانین
codification U وضع قوانین
explanation of laws U شرح قوانین
gunnery U قوانین تیراندازی
interpertation of laws U تفسیر قوانین
forest laws U قوانین جنگل
mendelian laws U قوانین مندل
joule's laws U قوانین ژول
gas laws U قوانین گازها
statute book U قوانین موضوعه
hague rules U قوانین لاهه
inland rules U قوانین داخلی
hovering acts U قوانین ضد قاچاق
newton's laws of motion U قوانین نیوتون
doctorine U قوانین اصلی
kepler laws U قوانین کپلر
infraction of rules U نقض قوانین
codification U تدوین قوانین
codex U مجموعه قوانین
company law U قوانین شرکت
competition rules U قوانین رقابت
admiralty law U قوانین دریایی
administrative law U قوانین اداری
maritime law U قوانین دریایی
conflict of laws U تعارض قوانین
conflict of lows U تعارض قوانین
labor laws U قوانین کار
korte's laws U قوانین کرت
kepler's laws U قوانین کپلر
murphy's laws U قوانین مورفی
rules of chess U قوانین شطرنج
rules of engagement U قوانین درگیری
zipf's laws U قوانین زیف
rules committee U کمیته قوانین
code U مجموعه قوانین
remedial statutes U قوانین اصلاحی
written laws U قوانین مدون
rules of the roads U قوانین راه
radiation laws U قوانین تابش
succession law U قوانین وراثت
promulgation of the laws U انتشار قوانین
permissive legislation U قوانین مخیره
statue law U قانون یا قوانین
laws versus tendencies U قوانین در مقابل تمایلات
codification U جمع وتدوین قوانین
codification U گرد اوری قوانین
company law U قوانین مربوط به شرکتها
physical U که قوانین نرخ بیت
law enforcement U اجرای قوانین [حقوقی]
child labor laws U قوانین کار کودکان
sanctioned laws U قوانین یا مقررات مصوبه
s factor U ضریب اس در قوانین تیرتوپخانه
punitive article U قوانین جزایی ارتش
newton's laws of motion U قوانین حرکت نیوتون
newton's laws of motion U قوانین حرکت نیوتن
under these rules U بموجب این قوانین
military justice U قوانین جزایی ارتش
rules of football U قوانین یا قواعد فوتبال
gunnery U قوانین تیر توپخانه
enterprise U اقدام به اجرای قوانین کردن
encodes U اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
De Morgan's laws U قوانین دومورگان [ریاضی] [منطق]
encode U اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
laws of motion of capitalism U قوانین حرکت سرمایه داری
valid U درست , طبق مجموعهای قوانین
messages U قوانین از پیش تعریف شده که کد
message U قوانین از پیش تعریف شده که کد
provision U قوانین سورسات رساندن مقررداشتن
adjective laws U قوانین مربوط باصول محاکمات
De Morgan's laws U قوانین دومورگان [ریاضی] [منطق]
grammar U قوانین استفاده صحیح از زمان
rules of procedure U قوانین مربوط به روش جاری
copyrights U محدود شده با قوانین کپی
grammars U قوانین استفاده صحیح از زمان
copyright U محدود شده با قوانین کپی
littoral law U قوانین مربوط به ابهای ساحلی
enterprises U اقدام به اجرای قوانین کردن
coastel low U قوانین مربوط به ابهای ساحلی
leges U صورت جمع کلمه lexبمعنی قوانین
the rules of protocol U قوانین قرارداد [صورت جلسه کنفرانس]
the code of justinian U مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
terminal ballistics U قوانین حرکت گلوله درنزدیک هدف
highway dispatch U مقررات و قوانین عبور ومرور در شاهراهها
conforms U کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
conformed U کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
conform U کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
conforming U کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
Talmud U مجموعه قوانین شرعی وعرفی یهود
draconian U قوانین حقوقی سخت وبی رحمانه
formula U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formulas U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formulae U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
rules of road U قوانین بین المللی عبور ومرور دریایی
extend U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
formats U قوانین مربوط به ذخیره سازی یا ارسال داده
format U قوانین مربوط به ذخیره سازی یا ارسال داده
inference U کاهش نتایج داده طبق قوانین خاص
extending U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
inferences U کاهش نتایج داده طبق قوانین خاص
extends U قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
representative government U حکومتی که وضع قوانین ان بانمایندگان ملت باشد
link U قوانین بیان ارسال داده روی کانال
fixed point notation = U قوانین و روشهای ریاضی با استفاده از اعداد اعشاری
mixed laws U قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed
LCP U قوانین بیان ارسال داده روی کانال
casuistry U حل مسائل احلاقی ووجدانی با قوانین مذهبی واجتماعی
validated U بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
riparian law U قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
validate U بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
legal U عبارت یا دستوری که در قوانین زبان قابل پذیرش است
transfer U بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
rigorist U کسیکه در قوانین مذهبی زیادسخت گیری ودقت میکند
syntax U قوانین گرامری اعمال شده به یک زبان برنامه نویسی
illegal U آنچه قانونی نیست یا مخالف قانون و قوانین باشد
marquis queensberry rules U مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد
transfers U بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
transferring U بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
Gun laws need to be revisited. U قوانین تفنگ نیاز به بازبینی [تجدید نظر] دارند.
validating U بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
validates U بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
precedence U قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
transformational rules U مجموعه قوانین اعمال شده به داده که باید به صورت کد در بیایند
operation U عملی منط قی روی تعداد عملوند مربوط به قوانین جبربول
table of precedence U صورتی که ترتیب الویت قوانین و مقررات مختلفه راتعیین میکند
liberty civil U ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم
r.s.c U قوانین مربوط به دادگاه یادیوان عالی معادل supremecourt of rules
boolean operation U عمل منط قی روی چند عملوند با استفاده از قوانین جبر بول
illegal U ترکیب نادست بیتها در کلمه کامپیوتری طبق قوانین ز پیش تنظیم شده
unallowable digit U ترکیب غیر قانونی بیتهای کلمه طبق قوانین از پیش تعیین شده
blue law U قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
blue laws U قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
trade restrictions U جلوگیری از ورود کالاهای خارجی به کشور است از طریق وضع قوانین گمرکی و سودبازرگانی
layouts U 1-قوانین کنترل کننده داده ورودی و خروجی از یک کامپیوتر. 2-روش استفاده از یک ورق کاغذ
generator U ای که برنامههای جدید طبق قوانین یا مشخصات ای که کاربر تنظیم کرده است تولید میکند
generators U ای که برنامههای جدید طبق قوانین یا مشخصات ای که کاربر تنظیم کرده است تولید میکند
sheriffs U نماینده رسمی دولت در یک ناحیه که ماموراجرای قوانین و انجام امورقضایی و نظارت بر انتخابات است
protocols U سیگنال ها و کدها و قوانین از پیش توافق شده , برای تبادل داده بین سیستم ها
revenue cutter U کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
sheriff U نماینده رسمی دولت در یک ناحیه که ماموراجرای قوانین و انجام امورقضایی و نظارت بر انتخابات است
protocol U سیگنال ها و کدها و قوانین از پیش توافق شده , برای تبادل داده بین سیستم ها
layout U 1-قوانین کنترل کننده داده ورودی و خروجی از یک کامپیوتر. 2-روش استفاده از یک ورق کاغذ
forbid U ترکیب بیت در یک کلمه کامپیوتر که طبق قوانین برنامه نویس یا طرح سیستم مجاز نیست
syntax U مرحلهای در کامپایل که در آن عبارتها بررسی می شوند برای اینکه آیا از قوانین پیروی می کنند یا خیر
forbids U ترکیب بیت در یک کلمه کامپیوتر که طبق قوانین برنامه نویس یا طرح سیستم مجاز نیست
fair trade laws U قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
boolean algebra U قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
layer U لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که قوانین نرخ بیت . توان و رسانه ارسال سیگنال را معرفی میکند
layers U لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که قوانین نرخ بیت . توان و رسانه ارسال سیگنال را معرفی میکند
declaratory statute U هدف ازتصویب این نوع قانون برطرف کردن شک و تردیدی است که در مورد بعضی قوانین بروز میکند
text U برنامهای که فایل متن را طبق قوانین از پیش تعیین شده مرتب میکند مثل پهنای خط و اندازه صفحه
knowledge U وسایل و قوانین خبره را درباره یک موضوع مشخص اعمال میکند روی داده کاربر برای کمک به حل مشکل
texts U برنامهای که فایل متن را طبق قوانین از پیش تعیین شده مرتب میکند مثل پهنای خط و اندازه صفحه
restatement of the law U مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
algorithms U قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
universal U مجموعه کامل عناصر که یک مجموعه قوانین تشکیل میدهد
algorithm U قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
conventions U استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
derivation graph U ساختار پایگاه داده سراسری که حاوی اطلاعات قوانین و مسیر هایی برای یافتن داده است
convention U استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
cryptographic U قوانین رمز گذاری و رمز گشایی داده
experts U نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
expert U نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
rule U نرم افزاری که قوانین و دانش خبره را در یک موضوع مشخص برای داده کاربر برای حل مشکل اعمال میکند
try by martial law U به وسیله دادگاه نظامی محاکمه شدن طبق قوانین زمان جنگ محاکمه شدن
colony U گروهی ا ز مردم یک کشور که جایی دور از کشورشان مستقر شده باشند ولی تابع قوانین و حکومت کشورشان در آنجا باشند
say's law U از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
statute of fraud U قوانین ضد کلاهبرداری قوانینی که در سال 7761میلادی در زمان چارلزیازدهم در انگلستان به تصویب رسید و هدف اصلی ان جلوگیری از گواهی دروغ و پیمان شکنی و استفاده نامشروع از عدم حضور ذهن گواهان در محکمه بود
polynomial code U سیستم تشخیص خطا که از مجموعهای از قوانین ریاضی اعمال شده به پیام پیش از ارسال و سپس پس از دریافت یا تولید مجدد پیام اصلی تشکیل شده است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com