Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
forest laws
U
قوانین جنگل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
deforesting
U
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforested
U
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforests
U
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforest
U
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
purlieu
U
زمینی که وقتی جزو جنگل بوده و هنوزمشمول قانون جنگل ها میباشد
Roman law
U
مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
conflict of lows
U
در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
articles of war
U
قوانین جنگی قوانین داد رسی نظامی
agrosylvopastoral system
U
سیستم کشت و جنگل و مرتع سازگان کشت و چرا و جنگل
reforest
U
مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforests
U
مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforesting
U
مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforested
U
مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
twelve tables
U
الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
surcharge of common
U
یا جنگل
weald
U
جنگل
silviculture
U
جنگل
sylviculture
U
جنگل
timberland
U
جنگل
jungle
جنگل
jungles
U
جنگل
forest
U
جنگل
forests
U
جنگل
woodlands
U
جنگل
woodland
U
جنگل
greenwood
U
جنگل
pinetum
U
جنگل کاج
nemoral
U
جنگل نشین
afforestment
U
جنگل سازی
jungly
U
جنگل دار
clearing of jungle
U
پاکسازی جنگل
mangrove forest
U
جنگل مردابی
silvicolous
U
ساکن جنگل
mangrove forest
U
جنگل ماندابی
jungled
U
جنگل دار
forestation
U
وسعت جنگل
dryad
U
عروس جنگل
forestation
U
احداث جنگل
deforestation
U
جنگل زدایی
rainforests
U
جنگل بارانی
afforestation
U
احداث جنگل
silvicolous
U
جنگل نشین
silvics
U
جنگل شناسی
afforestation
U
جنگل سازی
silviculture
U
احداث جنگل
silviculture
U
پرورش جنگل
afforestation
U
جنگل کاری
foresters
U
جنگل نشین
steppe forest
U
جنگل جلگهای
forester
U
جنگل نشین
rainforest
U
جنگل بارانی
sylvan
U
ساکن جنگل
silenus
U
الهه جنگل
rangers
U
جنگل بان
wood nymph
U
حوری جنگل
woodless
U
بی درخت بی جنگل
woodman
U
جنگل نشین
woodsy
U
مربوط به جنگل
woodsy
U
ساکن جنگل
xyloid
U
جنگل دار
ranger
U
جنگل بان
wildwood
U
جنگل خودرو
sylviculture
U
احداث جنگل
reforestation
U
احیای جنگل
wood
U
جنگل چوبی
woody
U
جنگل دار
wildwood
U
جنگل طبیعی
forest
U
تبدیل به جنگل کردن
silviculturist
U
ویژه گر پرورش جنگل
timberland
U
جنگل چوب الواری
cloud forest
U
جنگل بلند مه الود
forests
U
تبدیل به جنگل کردن
bushwacking
U
در جنگل از بیراهه رفتن
tropical rain forest
جنگل بارانهای استوایی
glades
U
فضای میان جنگل
glades
U
سبزه میان جنگل
tropical rainforest
U
جنگل بارانی گرمسیری
woodnote
U
صدای حیوانات جنگل
vert
U
گیاه سبز در جنگل
conifer forest
U
جنگل سوزنی برگ
forestry
U
احداث جنگل جنگلداری
selva
U
جنگل بارانی گرمسیری
glade
U
سبزه میان جنگل
glade
U
فضای میان جنگل
silvicultural
U
وابسته بپرورش جنگل
pinery
U
جنگل کاج گرمخانه اناناس
wood craft
U
جنگل شناسی از لحاظ شکار
smokechaser
U
مامور اتش نشانی جنگل
sylvopastoral
U
طرح ریزی جنگل و مرتع
impark
U
در پارک یا جنگل محصور کردن
boreal forest
U
جنگل سوزنی برگ شمالی
tree farm
U
محوطه درخت کاری جنگل
glades
U
خیابان یا کوچه جنگل درختستان
glade
U
خیابان یا کوچه جنگل درختستان
regulations
U
قوانین
pandect
U
قوانین
rape
U
شهرستان تجاوز به ملک غیر در جنگل
raped
U
شهرستان تجاوز به ملک غیر در جنگل
rapes
U
شهرستان تجاوز به ملک غیر در جنگل
raping
U
شهرستان تجاوز به ملک غیر در جنگل
chaparral
U
بلوط کوتاه وهمیشه بهار جنگل
rain forest
U
جنگل انبوه مناطق گرم و پرباران
woodlot
U
منطقه ممنوعه در جنگل برای رشد درختان
wind shake
U
تکان سخت درختان جنگل در اثر طوفان
duff
U
سبزیهای فاسد جنگل خاکه زغال سنگ
thicketed
U
پوشیده شده بوسیله جنگل ودرخت زار
hague rules
U
قوانین لاهه
joule's laws
U
قوانین ژول
interpertation of laws
U
تفسیر قوانین
inland rules
U
قوانین داخلی
infraction of rules
U
نقض قوانین
succession law
U
قوانین وراثت
statue law
U
قانون یا قوانین
rules of the roads
U
قوانین راه
written laws
U
قوانین مدون
gas laws
U
قوانین گازها
hovering acts
U
قوانین ضد قاچاق
promulgation of the laws
U
انتشار قوانین
rules of the roads
U
قوانین دریانوردی
kepler laws
U
قوانین کپلر
radiation laws
U
قوانین تابش
rules committee
U
کمیته قوانین
newton's laws of motion
U
قوانین نیوتون
remedial statutes
U
قوانین اصلاحی
murphy's laws
U
قوانین مورفی
mendelian laws
U
قوانین مندل
rules of chess
U
قوانین شطرنج
rules of engagement
U
قوانین درگیری
maritime law
U
قوانین دریایی
zipf's laws
U
قوانین زیف
labor laws
U
قوانین کار
korte's laws
U
قوانین کرت
kepler's laws
U
قوانین کپلر
permissive legislation
U
قوانین مخیره
competition rules
U
قوانین رقابت
conflict of laws
U
تعارض قوانین
company law
U
قوانین شرکت
codex
U
مجموعه قوانین
codification
U
تدوین قوانین
codification
U
وضع قوانین
gunnery
U
قوانین تیراندازی
administrative law
U
قوانین اداری
admiralty law
U
قوانین دریایی
conflict of lows
U
تعارض قوانین
doctorine
U
قوانین اصلی
statute book
U
قوانین موضوعه
explanation of laws
U
شرح قوانین
code
U
مجموعه قوانین
robin hood
U
رابین هود یاغی جنگل نشین و جوانمرد انگلیسی
physical
U
که قوانین نرخ بیت
newton's laws of motion
U
قوانین حرکت نیوتون
newton's laws of motion
U
قوانین حرکت نیوتن
military justice
U
قوانین جزایی ارتش
rules of football
U
قوانین یا قواعد فوتبال
punitive article
U
قوانین جزایی ارتش
law enforcement
U
اجرای قوانین
[حقوقی]
gunnery
U
قوانین تیر توپخانه
sanctioned laws
U
قوانین یا مقررات مصوبه
s factor
U
ضریب اس در قوانین تیرتوپخانه
laws versus tendencies
U
قوانین در مقابل تمایلات
codification
U
گرد اوری قوانین
company law
U
قوانین مربوط به شرکتها
under these rules
U
بموجب این قوانین
codification
U
جمع وتدوین قوانین
child labor laws
U
قوانین کار کودکان
Mahogany was once abundant
[prolific]
in the tropical forests.
U
یک موقعی چوب ماهون در جنگل های استوایی فراوان بود.
encode
U
اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
grammar
U
قوانین استفاده صحیح از زمان
encodes
U
اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
De Morgan's laws
U
قوانین دومورگان
[ریاضی]
[منطق]
enterprises
U
اقدام به اجرای قوانین کردن
De Morgan's laws
U
قوانین دومورگان
[ریاضی]
[منطق]
rules of procedure
U
قوانین مربوط به روش جاری
enterprise
U
اقدام به اجرای قوانین کردن
laws of motion of capitalism
U
قوانین حرکت سرمایه داری
coastel low
U
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
littoral law
U
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
provision
U
قوانین سورسات رساندن مقررداشتن
message
U
قوانین از پیش تعریف شده که کد
messages
U
قوانین از پیش تعریف شده که کد
valid
U
درست , طبق مجموعهای قوانین
grammars
U
قوانین استفاده صحیح از زمان
copyrights
U
محدود شده با قوانین کپی
adjective laws
U
قوانین مربوط باصول محاکمات
copyright
U
محدود شده با قوانین کپی
disafforest
U
ازحال جنگلی بیرون اوردن ازرعایت قانون جنگل هامعاف کردن
disforest
U
ازحال جنگلی بیرون امدن ازرعایت قانون جنگل هامعاف کردن
conformed
U
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
the code of justinian
U
مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
conforms
U
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
terminal ballistics
U
قوانین حرکت گلوله درنزدیک هدف
conform
U
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
conforming
U
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
Talmud
U
مجموعه قوانین شرعی وعرفی یهود
draconian
U
قوانین حقوقی سخت وبی رحمانه
leges
U
صورت جمع کلمه lexبمعنی قوانین
the rules of protocol
U
قوانین قرارداد
[صورت جلسه کنفرانس]
formulas
U
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formulae
U
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
highway dispatch
U
مقررات و قوانین عبور ومرور در شاهراهها
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com