English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
He writes well . he wields a formidable pen . U قلم خوبی دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
he has a fine p in the town U اوخانه خوبی در شهر دارد
letter quality printing U چاپ با چاپگر matrix-dot که نوشتار با کیفیت بهتر دارد به خوبی ماشین تایپ با افزایش فاصله بین نقاط
our library is well stocked U خوبی دارد
He has a good permanent job. U شغل ثابت خوبی دارد
He has a strong punch. U ضرب دست خوبی دارد ( مشت قوی )
blessing in disguise <idiom> U [چیز خوبی که در ظاهری نه چندان خوب قرار دارد]
Other Matches
scalar U متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
nicety U خوبی
agreeability U خوبی
admirableness U خوبی
goodliness U خوبی
charmingness U خوبی
wellness U خوبی
niceness U خوبی
niceties U خوبی
goodness U خوبی
agreeableness U خوبی
Excellency U خوبی
primeness U خوبی
Excellencies U خوبی
as good as U بهمان خوبی
excellence U خوبی تفوق
gracing U زیبایی خوبی
the work was well paid U پول خوبی
fineness U لطافت خوبی
graces U زیبایی خوبی
grace U زیبایی خوبی
a nice guy U آدم خوبی
lambhood U بره خوبی
I made a decent profit. U سود خوبی بر دم
a nice guy U مرد خوبی
the watch is warranted U خوبی ساعت
with the best of them <idiom> U به خوبی هرکس
good wishes U ارزوی خوبی
graced U زیبایی خوبی
bovarism U بوواری خوبی
poverty is a good test U خوبی است
epicurus U و خوبی است
maintain U به خوبی مراقبت شده
maintained U به خوبی مراقبت شده
cash cow <idiom> U منبع خوبی از پول
they put up a good fight U جنگ خوبی کردند
maintains U به خوبی مراقبت شده
feel like a million dollars <idiom> U احساس خوبی داشتن
He is a good ( nice ) fellow(guy) U اوآدم خوبی است
out of kilter <idiom> U دربالانس خوبی نبودن
kick up one's heels <idiom> U زمان خوبی داشتن
have a time <idiom> U زمان خوبی داشتن
what a nice man he is! U چه ادم خوبی است !
worse for wear <idiom> U نهبه خوبی جدیدتر
Both of us will make a good team. U ما دو تا تیم خوبی میسازیم.
He pocketed a tidy sum. U پول خوبی به جیب زد
. The car is gathering momentum. U اتوموبیل دارد دور بر می دارد
to set a good example U سرمشق خوبی گذاشتن یا شدن
Good number ! U حقه [نمایش] خوبی بود!
She made a good wife. U اوزن خوبی ازآب درآمد
It is avery good ( an original ) idea. U فکر بسیار خوبی است
What find bath. U عجب حمام خوبی است
She has been a good wife to him. U همسر خوبی برایش بوده
to pocket a tidy sum <idiom> U پول خوبی به جیب زدن
bite the hand that feeds you <idiom> U جواب خوبی را با بدی دادن
have an eye for <idiom> U سلیقه خوبی درچیزی داشتن
live it up <idiom> U روز خوبی راداشته باشید
It has been a very enjoyable stay. اقامت بسیار خوبی داشتیم.
I got good marks in the exams . U نمرات خوبی درامتحان آوردم
he is a bad husband U خانه دار خوبی نیست
That was a very good meal. غذای خیلی خوبی بود.
we went for a good round U گشت خوبی زده برگشتیم به خانه
paragon U مقیاس رفعت و خوبی نمونه کامل
He has a poor service record in this company. U دراین شرکت بی سابقه خوبی ندارد
fizzle out <idiom> U خراب شدن بعداز شروع خوبی
get to first base <idiom> U موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
quality U ماهیت چیزی یا میزان خوبی یا بدی آن
well handled U بطرز خوبی مورد عمل قرارگرفته
qualities U ماهیت چیزی یا میزان خوبی یا بدی آن
paragons U مقیاس رفعت و خوبی نمونه کامل
He left a great name behid him . U نام خوبی از خود بجای گذاشت ( پس از مرگ )
coloury U دارای رنگی که نماینده خوبی کالایی است
This is a good residential are ( neighbourhood ) . U اینجا محل ( محله ) مسکونی خوبی است
organizations U روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
We all think he is very nice. U ما همه فکر می کنیم که او [مرد] آدم خوبی است.
organisations U روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
organization U روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
beauty is in the eyes of the beholder <proverb> U اگر بر دیده مجنون نشینی به غیر از خوبی لیلی نبینی
Walls have ears <idiom> U دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
optical U طرح حرف که توسط خواننده OCR به خوبی قابل خواندن است
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
graphics U UDV مصخصو که تصاویر گرافیکی رنگی و با resolution را به خوبی متن نشان میدهد
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears U دیوار موش دارد موش گوش دارد
utilitarianism U بر اساس این مکتب معیار سنجش همه چیزحداکثر خوبی و فایده برای حداکثر تعداد اشخاص است
dark bulb U نوعی لامپ اشعه کاتدی که هنگام خاموش بودن سیاه بنظر می رسد و به تصاویرویدئویی وضوح خوبی میدهد
aniline U رنگ شیمایی آنیلینی که ارزان قیمت بوده ولی ثبات رنگی خوبی ندارد لذا مناسب رنگرزی فرش نیست
the end sanctifies the means U خوبی وبدی وسائل رسیدن بمقصودی پس از رسیدن به ان مقصودمعلوم میشود
He's a good director but he doesn't bear [stand] comparison with Hitchcock. U او [مرد ] کارگردان خوبی است اما او [مرد] قابل مقایسه با هیچکاک نیست.
He shoots well U خوب تیر می اندازد ( تیر انداز خوبی است )
onion skin U پوست پیاز [از این رنگینه طبیعی برای تهیه رنگ زرد نخودی استفاده می شود اگرچه ثبات رنگی خوبی ندارد.]
rate U ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
the well was a bad producer U ان چاه یک چاه نفت خیز خوبی نبود
rates U ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
Energy Star U استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد
Farahan U فراهان [این ناحیه در استان مرکزی با بافت های هراتی، میناخانی و گل حنائی در قرن نوزدهم میلادی بازار جهانی خوبی داشته و شاخص آن استفاده از پودهای آبی و صورتی بوده است.]
dead wool U پشم مرده [که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
She is not well disposed towards me . She is not on particularly . fricndly terms with me . U با من میانه یی ( میانه خوبی ؟ میانه چندانی ) ندارد
direct dyes U رنگینه های مستقیم [که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
chain U دارد.
he has a rage for money U دارد
chains U دارد.
has U دارد
he has worms U دارد
there is a time for everything U دارد
hast U او دارد
he is ill with fever U تب دارد
heavy fighting is in progress U دارد
are there any remarks? U دارد
There is something wrong with the ... ... عیب دارد.
figure on <idiom> U بستگی دارد به
But one leg to the fowl. <proverb> U مرغ یک پا دارد .
There is a knack in it . U یک فنی دارد
virus U وجود دارد
I owe him a dept of gratitude. U حق بگردنم دارد
viruses U وجود دارد
he has an a. to grind U مقصود دارد
he tops .0 metres U یک مترونیم قد دارد
Buttonhole U کتی که در دو طرف دکمه دارد
not a patch on U چه دخلی دارد
it has sides U سه پهلو دارد
he speaks to the purpose U قصدی دارد
it is sufficiently stamped U کسرتمبر دارد
walls have ears U گوش دارد
it is usual with him U عادت دارد
there is a rumour that U شهرت دارد که
the reason is two fold U دودلیل دارد
he has a spite against me U بامن لج دارد
he has a maggot in his head U وسواس دارد
he is 0 years old U او ده سال دارد
god is U خداوجود دارد
the probability is U احتمال دارد
the reason is manifold U چنددلیل دارد
he has an axe to grind U غرض دارد
he is fifty U تمام دارد
what matter? U چه اهمیت دارد
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik , U بزرگ دارد
He has a day off. U او مرخصی دارد.
it depends [on] U بستگی دارد [به]
what the odds U چه اهمیت دارد
multungulate U که بیش از دو سم دارد
Windows GDI U بیتی دارد
what hurt is there in that U چه زیانی دارد
rubrician U کتاب نماز دارد
it speaks well for him U بامن نظرمساعد دارد
he is in a hurry to go U عجله دارد برفتن
he is f. of money U پول فراوان دارد
he insists on going U اصرار دارد برفتن
he has much merit U خیلی قابلیت دارد
She has got regular teeth . U دندانهای منظمی دارد
bass U کسی که صدای بم دارد
basses U کسی که صدای بم دارد
he has much merit U بسیار شایستگی دارد
that word is obsolescent U ان واژه کم کم دارد مهجور
he is in the know U اطلاع ویژه دارد
he is rightly named U اسم بامسمائی دارد
How long is the ticket valid? U بلیت تا کی اعتبار دارد؟
it is very important U بسیار اهمیت دارد
Every flow must have its ebb. <proverb> U هر فرازى نشیبى دارد.
it is worth 0 rials U ده ریال ارزش دارد
backs U که یک باتری پشتیبان دارد
it is particularly difficult U یک دشواری ویژه دارد
(not to be) sneezed at <idiom> U ارزش داشتن را دارد
it is particularly difficult U یک اشکال بخصوصی دارد
it is of frequent U خیلی مورد دارد
it is wringing U خیلی تراست یا اب دارد
it stand well with him U بامن نظرمساعدی دارد
in all like U احتمال کلی دارد
tea is preferable to water U چایی بر اب ترجیح دارد
back U که یک باتری پشتیبان دارد
it needs to be done carefully U اینکارتوجه لازم دارد
It is much sought after خیلی طالب دارد.
he must needs go U بیخوداصرار دارد برفتن
he keeps my a U حساب مراونگه می دارد
There are ticks in every trade . <proverb> U هر کار لمى دارد .
what is wrong with that? U مگراین چه عیبی دارد
There is always a right way of doing everything. U هرکاری راهی دارد
My hair is falling. U موهایم دارد می ریزد
well and good U باشد چه ضرر دارد
Somebody is beating at (upon)the door. U یک کسی دارد در می زند
With his foul temper. U با اخلاق سگه که دارد
There is only one condition attached to it . U فقط یک شرط دارد
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea. U شهوت کلام دارد
battery U که یک باتری پشتیبان دارد
He is distantly related to us . U نسبت دوری با ما دارد
likelihood U احتمال کلی دارد
He has influential contacts everywhere. U همه جا دست دارد
bigamists U زنی که دوشوهر دارد
bigamist U زنی که دوشوهر دارد
what is that to you U به شما جه دخلی دارد
what does it meant U یعنی چه چه معنی دارد
The kettel is boiling. U قوری دارد می جوشد
He takes my advice. He listens to me. U از من حرف شنوایی دارد
He writes a legible ( beautiful ) hand . U خط خوانایی ( قشنگه ) دارد
Does it matter if I dont come ? U اشکالی دارد اگرنیایم ؟
batteries U که یک باتری پشتیبان دارد
She has a lovely (nice) voice. U صدای قشنگه دارد
He is against [opposed to] me . با من ضد است. [ضدیت دارد]
lengths U خط با طول جر حرف دارد
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com