Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 189 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
martello
U
قلعه ساحلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shore patrol
U
انتظامات ساحلی یا گشتی ساحلی
castles
U
قلعه رفتن قلعه
castle
U
قلعه رفتن قلعه
contiguous zone
U
منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
defense coastal area
U
منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
beach diagram
U
طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
coast pilot
U
کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
siege
U
قلعه
baseui
U
قلعه
crow's nest
U
قلعه
acropolis
U
قلعه
peels
U
قلعه
bastion
U
قلعه
munition
U
قلعه
sieges
U
قلعه
bastille
U
قلعه
fort
U
قلعه
peel
U
قلعه
citadels
U
قلعه
citadel
U
قلعه
burg
U
قلعه
castle
قلعه
towers
U
قلعه
castles
U
قلعه
towered
U
قلعه
chateau
U
قلعه
tower
U
قلعه
fortresses
U
قلعه
fortress
U
قلعه
fort
U
حصار قلعه
prisidio
U
قلعه نظامی
battlements
U
قلعه-دژ-برج
citadel
U
قلعه نظامی
provost marshal
U
قلعه بیگی
provost marshal
U
قلعه بان
short castling
U
قلعه کوچک
domes
U
قلعه گرد
dome
U
قلعه گرد
citadels
U
قلعه نظامی
strongholds
U
قلعه نظامی
stronghold
U
قلعه نظامی
casbah
U
قلعه یادژ
castellated
U
قلعه دار
concierge
U
قلعه بان
concierges
U
قلعه بان
bastille
U
قلعه مستحکم
Cat
U
قلعه مرتفع
enceinte
U
محوطه قلعه
fortalice
U
قلعه کوچک
gurry
U
دژ یا قلعه کوچک
chatelain
U
بانوی حاکم قلعه
sally port
U
دروازه بزرگ قلعه
sally port
U
دروازه عبور از قلعه
long castling
U
قلعه بزرگ شطرنج
trebuchet
U
منجنیق قلعه کوش
fortification
U
قلعه سنگربندی کردن
fortresses
U
سنگر قلعه نظامی
fortifications
U
قلعه سنگربندی کردن
fortified
U
قلعه دار محروس
fortress
U
سنگر قلعه نظامی
sally port
U
درب اصلی قلعه یا استحکامات
chateau
U
شاتو
[کاخ یا قلعه فرانسوی]
marshall
U
جمع شدن فرماندار قلعه بیگی
bailey
U
دیوار با حیاط خارجی قلعه ملوک الطوایفی
coastlines
U
خط ساحلی
coastline
U
خط ساحلی
inshore
U
ساحلی
inshore water
U
اب ساحلی
strandline
U
خط ساحلی
coastal
U
ساحلی
seasider
U
ساحلی
sea board
U
خط ساحلی
offing
U
اب ساحلی
beach head
U
سر پل ساحلی
bridge head
U
سر پل ساحلی
bridgehead line
U
خط سر پل ساحلی
tower house
U
قلعه مستحکم قرون وسطی خانه بالای برج
coastal patrol
U
گشتی ساحلی
groyne
U
سد یا دیواره ساحلی
coastal route
U
مسیر ساحلی
coastal zone
U
منطقه ساحلی
costal frontier
U
مرز ساحلی
shore patrol
U
پلیس ساحلی
inshore current
U
جریانات ساحلی
shore boat
U
تاکسی ساحلی
sea dike
U
دیوار ساحلی
shore stablishment
U
تاسیسات ساحلی
territorial sea
U
دریای ساحلی
tidewater
U
خط ساحلی کشند اب
over the beach operations
U
عملیات ساحلی
littoral
U
ناحیه ساحلی
land breeze
U
باد ساحلی
intermediate type submarine cable
U
کابل ساحلی
inshorepatrol
U
گشتی ساحلی
inshore water
U
ابهای ساحلی
inshore current
U
جریان اب ساحلی
shore patrol
U
دژبان ساحلی
beach erosion
U
فرسایش ساحلی
beach organization
U
یکان ساحلی
quays
U
دیوار ساحلی
foreshores
U
کمربند ساحلی
beach patrol
U
گشتی ساحلی
foreshore
U
کمربند ساحلی
beach patrol
U
نگهبان ساحلی
coastguards
U
گارد ساحلی
beach reserves
U
ذخایر ساحلی
coastguard
U
گارد ساحلی
beach obstacle
U
مانع ساحلی
beach matting
U
کف پوش ساحلی
shore erosion
U
فرسایش ساحلی
barrier light
U
نورافکن ساحلی
beach exit
U
گذرگاه ساحلی
beach face
U
کمربند ساحلی
landing craft
U
کرجی ساحلی
territorial waters
U
ابهای ساحلی
shorelines
U
خط ساحل یا خط ساحلی
marinas
U
تفرجگاه ساحلی
marina
U
تفرجگاه ساحلی
boat telephone
U
تلفن ساحلی
dune
U
توده شن ساحلی
coastal frontier
U
حدود ساحلی
links
U
تپه ساحلی
coastal artillery
U
توپخانه ساحلی
beach exit
U
معبر ساحلی
shoreline
U
خط ساحل یا خط ساحلی
coast station
U
ایستگاه ساحلی
coast defence
U
پدافند ساحلی
cabotage
U
تجارت ساحلی
quay
U
دیوار ساحلی
cabotage
U
کشتیرانی ساحلی
beach support area
U
منطقه پشتیبانی ساحلی
coastal route
U
راه ابی ساحلی
beach group
U
گروه خدمات ساحلی
beach flag
U
پرچم مشخصه ساحلی
beach dump
U
انبار موقت ساحلی
coaster
U
کشتی ویژه خط ساحلی
barrier reef
U
مرجان سنگ ساحلی
coasters
U
کشتی ویژه خط ساحلی
cabotage
U
کشتی رانی ساحلی
coastal navigation, coasting
U
حمل و نقل ساحلی
sanbar
U
دیوار شنی ساحلی
lido
U
میعادگاه قشنگ ساحلی
battalion landing team
U
تیم ساحلی گردان
costal frontier
U
نوار مرزی ساحلی
coastal frontier
U
نوار مرزی ساحلی
beachmaster's unit
U
یکان لجستیک ساحلی
levee
U
دیواره ساحلی رودخانه
beach minefield
U
میدان مین ساحلی
out port
U
ساحلی مورد استفاده سر پل
continental shelf
U
حد ساحلی فلات قاره
cabotage
U
حمل ونقل ساحلی
beach matting
U
تور سیمی ساحلی
lidos
U
میعادگاه قشنگ ساحلی
piloting
U
ناوبری در کنار ابهای ساحلی
tideland
U
زمین ساحلی دستخوش جزرومد
beach reserves
U
ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
coastal refraction
U
انعکاس ساحلی امواج رادیویی
coastel low
U
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
Goa
U
ایالتی ساحلی در غرب هندوستان
littoral law
U
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
cay
U
تخته سنگ ساحلی درجزیره
phalarope
U
مرغ ساحلی نوک دراز
beach unit
U
یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
shore party
U
گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
cove
U
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
offshore
U
دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
coves
U
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
surfbird
U
مرغ ساحلی سواحل اقیانوس ارام
beach organization
U
یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
willet
U
مرغ ساحلی درشت اندام شبیه لک لک یا ماهیخوار
intracoastal sealift
U
سیستم حمل و نقل دریایی ساحلی در عملیات
layig up position
U
موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
sea frontiers
U
مرزبانی دریایی پایگاه فرماندهی دفاع ساحلی
riviera
U
ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
rill
U
جوی کوچک شیارهای ساحلی دریا جاری شدن
polder
U
زمین پست ساحلی که بوسیله سد بندی مزروع گردد
offshore
U
در داخل دریا منطقه خارج از حدود ساحلی کشورها
daymark
U
علامت ساحلی بدون چراغ فار دریایی روزانه
ports
U
انواع بندرهای ساحلی شیارهای برجسته یا مجاری عبور روغن
beach marker
U
علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
intercoastal
U
رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
beach group
U
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
laying up
U
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
piloting
U
ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
beach party
U
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
freedom of seas
U
ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
coastal convoy
U
ستونهای حمل و نقل ساحلی ستونهای حمل بار از کشتی به ساحل
continental shelf
U
مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com