English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (65 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
reservation U قطعه زمین اختصاصی
reservations U قطعه زمین اختصاصی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blocks U قطعه زمین
lot U قطعه زمین
blocked U قطعه زمین
block U قطعه زمین
several fishery U محل صید اختصاصی ماهی صیدگاه اختصاصی
plat U قطعه زمین کوچک
quadrat U قطعه زمین مستطیل
grassplot U قطعه زمین علفزار
parcel U دسته قطعه کوچکی از زمین
terra incognita U قطعه زمین از گرو در نیامده
parcels U دسته قطعه کوچکی از زمین
I'll need a plot of land . U یک قطعه زمین لازم دارم
espianade U قطعه زمین هموار شیب ملایم
patch U مشمع روی زخم قطعه زمین
patches U مشمع روی زخم قطعه زمین
sand trap U قطعه زمین پر از ماسه بعنوان مانع
nook U قطعه زمین پیش امده برامدگی
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
karoo U قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا
karroo U قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا
bag U قطعه برزنت چهارگوش وصل به زمین بعنوان پایگاه
bags U قطعه برزنت چهارگوش وصل به زمین بعنوان پایگاه
shield U صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
positive U اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند
shields U صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
segmentation U تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
specified command U فرماندهی اختصاصی فرماندهی نیروی اختصاصی
lobation U قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
companion part U لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
planar U روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
fastest U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasts U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasted U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fast U قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
occupation crossing U پل اختصاصی
individuals U اختصاصی
individual U اختصاصی
allocation U اختصاصی
allocations U اختصاصی
proprietary U اختصاصی
appropriative U اختصاصی
technical U اختصاصی
dedicated U اختصاصی
segments U قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segment U قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
appropriated surplus U ذخیره اختصاصی
specialities U رشته اختصاصی
dedicated lines U خطوط اختصاصی
dedicated device U دستگاه اختصاصی
local theory U نظریه اختصاصی
dedicated computer U کامپیوتر اختصاصی
special tribunal U دادگاه اختصاصی
specific variance U پراکنش اختصاصی
patent medicines U داروی اختصاصی
appropriation U ذخیره اختصاصی
character U صفت اختصاصی
characters U صفت اختصاصی
a dedicated line U یک خط [سیم] اختصاصی
native language U زبان اختصاصی
privates U اختصاصی خصوصی
special ability U توانایی اختصاصی
private U اختصاصی خصوصی
specialty U رشته اختصاصی
distinguishing U مشخص اختصاصی
specified command U نیروی اختصاصی
specificity U اختصاصی بودن
patent medicine U داروی اختصاصی
native compiler U کامپایلر اختصاصی
parts peculiar U قطعات اختصاصی
separate U علیحده اختصاصی
driveways U راه اختصاصی
allotment U منابع اختصاصی
aedis U زیارتگاه اختصاصی
allotments U منابع اختصاصی
localized amnesia U یادزدودگی اختصاصی
lacunar amnesia U یادزدودگی اختصاصی
dedicated system U سیستم اختصاصی
landmarks U نشان اختصاصی
aedes U زیارتگاه اختصاصی
proprietary program U برنامه اختصاصی
proprietary goods U کالاهای اختصاصی
landmark U نشان اختصاصی
separated U علیحده اختصاصی
separates U علیحده اختصاصی
specialises U اختصاصی کردن
specialising U اختصاصی کردن
specialize U اختصاصی کردن
specializes U اختصاصی کردن
specializing U اختصاصی کردن
trait U نشان اختصاصی
speciality U رشته اختصاصی
traits U نشان اختصاصی
additional outlet U انشعاب اختصاصی
characterization U توصیف صفات اختصاصی
dedicated word processor U کلمه پرداز اختصاصی
a dedicated wiring circuit U یک مدار الکتریکی اختصاصی
privy U محرم اسرار اختصاصی
suigeneris U اختصاصی منحصر بفرد
a dedicated server U [رایانه] خدمتگذار اختصاصی
the peculiarities of mammals U نشانهای اختصاصی پستانداران
dedicated file server U خدمتگذار فایل اختصاصی
specific search U تجسس اختصاصی منطقه
harmonic selective ringing U تلفن اختصاصی همساز
proprietary file format U قالب فایل اختصاصی
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
sectional U قطعه قطعه بخشی
segment U قطعه قطعه کردن
fragment U قطعه قطعه کردن
mainland U قطعه اصلی قطعه
fragmenting U قطعه قطعه کردن
fragments U قطعه قطعه کردن
segments U قطعه قطعه کردن
fritters U قطعه قطعه کردن
fritter U قطعه قطعه کردن
fragmentation U قطعه قطعه شدن
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
post exchange U فروشگاه اختصاصی پادگان ارتش
individuals U اختصاصی فردی یک نفر سرباز
individual U اختصاصی فردی یک نفر سرباز
custom built U سفارشی تهیه شده اختصاصی
distinctively U بطورمشخص یا اختصاصی بروجه تمیز
non specific factors of production U عوامل غیر اختصاصی تولید
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
netware U سیستم عامل شبکه اختصاصی ساخت Novell
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
narrative statement U عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی در شروع برنامه اختصاصی میدهد
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
anatomize U قطعه قطعه کردن تجزیه کردن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
characteristically U صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
characteristic U صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
service peculiar U امور اختصاصی یک قسمت یایک نیرو مخصوص یک نیرو
specialty U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
calloc U در برنامه نویسی C دستور اختصاصی حافظه به برنامه
speciality U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
earmarked stock U موجودی تخصیص یافته موجودی اختصاصی
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
stretch U قطعه
segment U قطعه
doit U قطعه
items U قطعه
part U قطعه
stretched U قطعه
fragment U قطعه
panels U قطعه
sections U قطعه
segments U قطعه
line segment U قطعه خط
trilobation U سه قطعه
snipping U قطعه
snipped U قطعه
snip U قطعه
lobes U قطعه
lobe U قطعه
chunk U قطعه
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com