Perdic | قضیه تغییر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (12 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	variation theorem U	قضیه تغییر

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	subordinate coajunction U	حرف عطفی که قضیه تاریخ را به قضیه اصلی می پیوندد
	compound complex U	دارای دو قضیه اصلی ویک قضیه فرعی
	end strings U	نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
	unclocked U	مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
	transitions U	عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
	transition U	عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
	hangover U	تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
	hangovers U	تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
	income effect U	اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
	vary U	تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
	varies U	تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
	plastic U	تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
	variable area nozzle U	نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
	case U	قضیه
	propositions U	قضیه
	propositioning U	قضیه
	propositioned U	قضیه
	proposition U	قضیه
	theorems U	قضیه
	theorem U	قضیه
	cages U	قضیه
	cage U	قضیه
	theses U	قضیه
	axiom U	قضیه
	premiss U	قضیه
	thesis U	قضیه
	clause U	قضیه
	cases U	قضیه
	clauses U	قضیه
	axioms U	قضیه
	change over U	تغییر روش تغییر رویه
	changes U	تغییر کردن تغییر دادن
	changed U	تغییر کردن تغییر دادن
	changing U	تغییر کردن تغییر دادن
	change U	تغییر کردن تغییر دادن
	boltzmann h threrem U	قضیه H بولتزمن
	clause U	جزء قضیه
	clauses U	جزء قضیه
	h theorem of boltzmann U	قضیه H بولتزمن
	euler theorem U	قضیه اولر
	syllogism U	قضیه منطقی
	orthogonality theorem U	قضیه تعامد
	bayes'theorem U	قضیه بیس
	expansion theorem U	قضیه بسطی
	bernoulli theorem U	قضیه برنولی
	principal clause U	قضیه اصلی
	asses bridge U	قضیه حماریه
	binomial theorem U	قضیه دو جملهای
	euler's theorem U	قضیه اویلر
	slutsky theorem U	قضیه اسلاتسکی
	virial theorem U	قضیه ویریال
	pythagorean proposition U	قضیه عروس
	duality theorem U	قضیه دوگانگی
	poniard asinorum U	قضیه خرفهم
	obverse U	قضیه تالی
	central limit theorem U	قضیه حد مرکزی
	test case U	قضیه در ازمایش
	test cases U	قضیه در ازمایش
	opposite U	عکس قضیه
	poniard asinorum U	قضیه حماریه
	rearrangement theorem U	قضیه نوارایی
	matters U	امر قضیه
	point of honour U	قضیه شرف
	opposites U	عکس قضیه
	matter U	امر قضیه
	mattered U	امر قضیه
	mattering U	امر قضیه
	How did it turn out? U	[قضیه] چطور تمام شد؟
	f.clause U	قضیه که با in order thatاغازگرد د
	In this matter U	در این بابت [قضیه]
	superaltern U	قضیه کلی مورداستدلال
	theses U	رساله دکتری قضیه
	thesis U	رساله دکتری قضیه
	non restrictive clause U	قضیه غیر تحدیدی
	worst case scenario U	بدترین شکل قضیه
	adjudicated case U	قضیه محکوم بها
	addition theorem U	قضیه جمع پذیری
	Pythagorean theorem U	قضیه فیثاغورس [ریاضی]
	res judicata U	قضیه محکوم بها
	worst-case scenario U	بدترین شکل قضیه
	majorpremise U	کبرای قضیه منطقی
	Pythagoras' theorem U	قضیه فیثاغورس [ریاضی]
	hypothesis U	قضیه فرضی نهشته
	jahn teller theorem U	قضیه یان- تلر
	balanced budget theorem U	قضیه بودجه متوازن
	clausius virial theorem U	قضیه ویریال کلازیوس
	hypotheses U	قضیه فرضی نهشته
	premise U	قضیه ثابت یا اثبات شده
	premisses U	قضیه ثابت یا اثبات شده
	premised U	قضیه ثابت یا اثبات شده
	issues U	مسئله قضیه تحویل جنس
	issued U	مسئله قضیه تحویل جنس
	issue U	مسئله قضیه تحویل جنس
	axioms U	قضیه حقیقی حقیقت متعارفه
	axiom U	قضیه حقیقی حقیقت متعارفه
	well-ordering theorem U	قضیه خوش ترتیبی [ریاضی]
	autre fois acquit U	قضیه محکوم بها در امورجزاییfacsimile
	to have no say [in that matter] U	پاسخگو نبودن [در این قضیه]
	prime number theorem U	قضیه اعداد اول [ریاضی]
	i had no voice in that matter U	من دران قضیه رایی نداشتم
	I saw it for myself . I was an eye –witness U	خودم شاهد قضیه بودم
	That's another story. U	این داستان [قضیه] دیگری است.
	adoption U	مربوط به قضیه پسر خواندگی عیسی
	It is quite a hypothetical case . U	این یک قضیه کاملا" فرضی است
	fm U	فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
	questioned U	موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
	question U	موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
	prosyllogism U	قضیهای که نتیجه ان مبنای قضیه دیگر باشد
	questions U	موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
	Now that you're here, it's a whole new ball game. U	حالا که اینجایی قضیه خیلی فرق می کند.
	cycles U	تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
	cycled U	تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
	cycle U	تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
	counter march U	تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
	fet U	وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
	coordinate conjunction U	حرف عطفی که چند قضیه یالغت برابر را بهم می پیوندد
	rogatory U	احاله رسیدگی به قضیه مطروحه به دادگاهی غیر از محکمه مطروح فیه
	angular travel U	تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
	gradient circuit U	مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
	What is going on here? U	اینجا چه خبر است؟ [وقتی قضیه نامفهوم است] [اصطلاح روزمره]
	euler theorem U	در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
	non return to zero U	سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
	universal U	قضیه کلی یا عمومی قاعده کلی
	slutsky theorem U	براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است
	prima facie evidence U	مدرک محمول بر صحت مدرکی که در صورت تکذیب یا توضیح طرف برای روشن کردن قضیه کافی باشد مدرکی که در نظر اول و پیش از بررسی بیشتر قاطع به نظر می اید
	alternation U	تغییر
	shunting U	تغییر خط
	changing U	تغییر
	changes U	تغییر
	change U	تغییر
	mutation U	تغییر
	changed U	تغییر
	modification U	تغییر
	mutations U	تغییر
	alteration U	تغییر
	misalignment U	تغییر
	conversions U	تغییر
	conversion U	تغییر
	variation U	تغییر
	innovation U	تغییر
	variations U	تغییر
	dachi U	تغییر پا
	changeless U	بی تغییر
	fluctuation U	تغییر
	commutation U	تغییر
	innovations U	تغییر
	amendment U	تغییر
	vicissitude U	تغییر
	amendments U	تغییر
	stationary U	بی تغییر
	rebus sic stautibus U	تغییر شکل
	kaleidoscope U	تغییر پذیربودن
	lour U	اخم تغییر
	palingenesis U	تغییر شکل
	altering U	تغییر دادن
	effable U	قابل تغییر
	behavior modification U	تغییر رفتار
	automatic take U	تغییر پایگاه
	variation U	تغییر ناپایداری
	put about U	تغییر مسیردادن
	concurrent variation U	تغییر همزمان
	alterability U	قابلیت تغییر
	alterable U	قابل تغییر
	mutants U	تغییر پذیر
	alterant U	تغییر دادنی
	modify U	تغییر دادن
	modifies U	تغییر دادن
	displacement U	تغییر موضع
	range of variation U	ناحیه تغییر
	modifying U	تغییر دادن
	variations U	تغییر ناپایداری
	switcheroo U	تغییر ناگهانی
	altertive U	تغییر دهنده
	displacement U	تغییر مکان
	upheavals U	تغییر فاحش
	weather U	تغییر فصل
	weathered U	تغییر فصل
	weathers U	تغییر فصل
	change of place U	تغییر مکان
	current displacement U	تغییر جریان
	vacillatory U	تغییر پذیر
	phase shift U	تغییر فاز
	change of speed U	تغییر سرعت
	unchangeable U	تغییر ناپذیر
	covariation U	تغییر همگام
	variables U	تغییر پذیر
	vicissitudes of time U	تغییر اوضاع
	deed poll U	تغییر نام
	permute U	تغییر دادن
	versatility U	قابلیت تغییر
	variative U	قابل تغییر
	variational principle U	اصل تغییر
	variational method U	روش تغییر
	variable U	تغییر پذیر
	variation coefficient U	ضریب تغییر
	transmutative U	قابل تغییر
	transiguration U	تغییر شکل
	transformative U	قابل تغییر
	surface of revolution U	سطح تغییر
	changer U	تغییر دهنده