English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shuttle U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles U قسمت قسمت حرکت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
write protect U غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
Other Matches
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
sections U قسمت قسمت کردن برش دادن
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
shuttle U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles U حمل کردن قسمت به قسمت
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
terneplate U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terne U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing U انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
cross refer U از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
running gear U قسمت حرکت کننده ماشین
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
army nurse corps U قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
to sell in lots U قسمت قسمت فروختن
throttling U عبور قسمت به قسمت
p.p.m U قسمت در یک میلیون قسمت
shuttles U راهپیمائی قسمت به قسمت
throttles U عبور قسمت به قسمت
shuttle U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles U بمباران قسمت به قسمت
shuttled U بمباران قسمت به قسمت
throttled U عبور قسمت به قسمت
shuttled U راهپیمائی قسمت به قسمت
throttle U عبور قسمت به قسمت
parts per million U قسمت در میلیون قسمت
shuttle U بمباران قسمت به قسمت
forward overlap U پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
sect U قسمت کردن
divide U قسمت کردن
sects U قسمت کردن
partitions U قسمت کردن
partition U قسمت کردن
divides U قسمت کردن
pouf U قسمت پف کردن
whack up U قسمت کردن
tierce U به سه قسمت تقسیم کردن
subdevice U قسمت کردن مجدد
partitioning U قسمت بندی کردن
departmentalize U بچند قسمت کردن
railway division U قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
division police petty officer U درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
quarter U به چهار قسمت مساوی تقسیم کردن
cellular unit U یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
trimmest U هدایت کردن تخته موج به قسمت هموار
trim U هدایت کردن تخته موج به قسمت هموار
head off U دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
trims U هدایت کردن تخته موج به قسمت هموار
head down U دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
fraction U بخش قسمت تبدیل بکسر متعارفی کردن بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
fractions U بخش قسمت تبدیل بکسر متعارفی کردن بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
outsides U خم کردن بدن به قسمت خارجی منحنی پیچ اسکی
outside U خم کردن بدن به قسمت خارجی منحنی پیچ اسکی
poop U قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
poops U قسمت بلند عقب کشتی صدای بوق ایجاد کردن
war head U قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
skeg U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
choke bore U روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
agencies U قسمت
grist U قسمت
rasher U قسمت
components U قسمت
rashers U قسمت
agency U قسمت
head stall U قسمت سر
department U قسمت
component U قسمت
departments U قسمت
detachment U قسمت
segments U قسمت
arm U قسمت
segment U قسمت
cantos U قسمت
detachments U قسمت
portions U قسمت
kismet U قسمت
divisions U قسمت
ratio U قسمت
percentage U قسمت
feck U قسمت
partitions U قسمت
compartmental U قسمت قسمت
partition U قسمت
batches U قسمت
batch U قسمت
in sections U قسمت قسمت
in part U در یک قسمت
units U قسمت
unit U قسمت
snick U قسمت
Corp U قسمت
caboodle U قسمت
percentages U قسمت
underfoot U قسمت کف پا
cross section of a gravity dam U قسمت
data division U قسمت
compartment U قسمت
instalments U قسمت
piecemeal U قسمت به قسمت
instalment U قسمت
installments U قسمت
compartments U قسمت
division U قسمت
section U قسمت
sections U قسمت
it fell to my lot to go U قسمت
sects U قسمت
party U قسمت
plank U قسمت
internode U قسمت
piece U قسمت
portion U قسمت
canto U قسمت
pieces U قسمت
dole U قسمت
ratios U قسمت
part U قسمت
sect U قسمت
head piece U قسمت بالا
slice U سهم قسمت
midst U قسمت وسط
headquarters detachment U قسمت ارکان
bulk U قسمت عمده
subsections U قسمت فرعی
subsection U قسمت فرعی
moiety U قسمت مساوی
divisional officer U افسر قسمت
bulk U قسمت بزرگ
hauling part U قسمت کشنده
key facility U قسمت مهم
rear party U قسمت عقبه
sections U بخش قسمت
slices U سهم قسمت
section U بخش قسمت
headquarters detachment U قسمت قرارگاه
cable block U قسمت کابل
division officer U افسر قسمت
hauling part U قسمت متحرک
forehands U قسمت ممتاز
forehand U قسمت ممتاز
flat U قسمت پهن
overflow section U قسمت سر ریز سد
radical U قسمت اصلی
northward U قسمت شمالی
share U بهره قسمت
active federal service U قسمت کادر
channel U قسمت عمیق اب
medical department U قسمت بهداری
branch U دایره قسمت
branches U دایره قسمت
chapters U قسمت باب
chapter U قسمت باب
actine U قسمت خارجی
beginning U قسمت اول
beginnings U قسمت اول
channeled U قسمت عمیق اب
installation type U نوع قسمت
channeling U قسمت عمیق اب
shared U بهره قسمت
shares U بهره قسمت
interest U سهم [قسمت]
medical service U قسمت بهداری
administration building U قسمت اداری
part and parcel <idiom> U قسمت مهمولازم
advance detachment U قسمت پیشرو
tail end U قسمت انتهایی
tag end U اخرین قسمت
advance party U قسمت پیشرو
advance point U قسمت سر جلودار
advance point U قسمت نوک
palmation U قسمت پنجهای
advance section U قسمت جلویی
active installation U قسمت فعال
men's apartments U قسمت مردانه
women's apartments U قسمت زنانه
topsides U قسمت بالا
initialing U اولین قسمت
initialled U اولین قسمت
initialling U اولین قسمت
detachments U قسمت زیرامر
detachment U قسمت زیرامر
black body U قسمت خطرناک
initials U اولین قسمت
engineer division U قسمت مهندسی
aircraft section U قسمت هواپیمایی
foreparts U قسمت جلو
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com