English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
germ plasm U قسمت قابل توارث نطفه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
heritable U قابل توارث
inheritable U قابل توارث
heritably U بطور قابل توارث
inheritably U بطور قابل توارث
heritable U بارث رسیدنی قابل توارث
state of in her itance U ملک یا دارایی قابل توارث
hereditable U قابل توارث وارثت پذیر
life peer U لرد یا اشرافی غیر قابل توارث
life peers U لرد یا اشرافی غیر قابل توارث
divisible U قابل قسمت بخش پذیر
fairways U قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
fairway U قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
primed U عددی که فقط قابل قسمت به خودش و یک باشد
primes U عددی که فقط قابل قسمت به خودش و یک باشد
prime U عددی که فقط قابل قسمت به خودش و یک باشد
linear U روش شکستن ریاضی مشکل به طوری که دو قسمت باکامیوتر قابل حل باشد
war head U قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
descents U توارث
succession U توارث
successions U توارث
descent U توارث
inheritance U توارث
inheritances U توارث
hereditably U بطورقابل توارث
hologyny U توارث مادری
inheritability U قابلیت توارث
nulliplex inheritance U توارث نهفته
polygenic inheritance U توارث چند ژنی
germen U نطفه
germicide U نطفه کش
spermatozoa U نطفه
the seminal fluid U نطفه
spermatozoon U نطفه
semen U نطفه
sperms U نطفه
sperm U نطفه
cachalot U نطفه
heredity U تمایل برگشت باصل توارث
germ cell U سلول نطفه
matrices U نطفه گاه
gonium U سلول نطفه
yoke U محتویات نطفه
spermatogenetic U نطفه اور
spermatogenetic U موجد نطفه
spermatogenesis U تشکیل نطفه
yolk U محتویات نطفه
yolks U محتویات نطفه
inception U بستن نطفه
spermatogenesis U ایجاد نطفه
salique law U محرومیت اولاداناث از توارث تاج وتخت
conception U رای انعقاد نطفه
conceptions U رای انعقاد نطفه
epigenesis U تشکیل نطفه ازنو
salic law U محرومیت اولاد اناث از توارث تاج وتخت
zoon U تنها محصول یک نطفه واحد
seminiferous U ایجاد کننده بذر یا نطفه
ovum U سلول نطفه ماده تخمک
spermatial U وابسته به نطفه نر جلبکها نطفهای
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
spermatozoa U یاخته متحرک نطفه بالغ جنس نر
spermatozoon U یاخته متحرک نطفه بالغ جنس نر
gonogenesis U کمال و بلوغ سلول نطفه یاجرثومه
spermatium U نطفه یایاخته نر غیر متحرک موجودات پست
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terneplate U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terne U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
genetics U واختلاف موجودات و مکانیسم انان در اثر توارث بحث میکند نسل شناسی
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing U انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
sections U قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttles U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles U قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttled U حمل کردن قسمت به قسمت
theory of epigensis U فرض اینکه نطفه بوجودمیایدنه اینکه ازپیش بوده وپس ازمواقعه
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps U قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
shuttles U بمباران قسمت به قسمت
shuttles U راهپیمائی قسمت به قسمت
parts per million U قسمت در میلیون قسمت
shuttled U بمباران قسمت به قسمت
shuttled U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle U بمباران قسمت به قسمت
shuttle U راهپیمائی قسمت به قسمت
p.p.m U قسمت در یک میلیون قسمت
to sell in lots U قسمت قسمت فروختن
throttle U عبور قسمت به قسمت
throttling U عبور قسمت به قسمت
throttled U عبور قسمت به قسمت
throttles U عبور قسمت به قسمت
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
forward overlap U پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
cross refer U از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
division police petty officer U درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
railway division U قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
sensible U قابل درک قابل رویت
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
elastic U قابل کش امدن قابل انعطاف
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
observable U قابل مشاهده قابل گفتن
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
achievable U قابل وصول قابل تفریق
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
tenable U قابل مدافعه قابل تصرف
thankworthy U قابل تشکر قابل شکر
combustible U قابل سوزش قابل تراکم
cellular unit U یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
capacities U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
visual display unit U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
skag U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
irrefrangible U غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
inconvertible U غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
indemonstrable U غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
floatable U قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
indiscoverable U غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
head stall U قسمت سر
agency U قسمت
cross section of a gravity dam U قسمت
installments U قسمت
internode U قسمت
agencies U قسمت
caboodle U قسمت
rasher U قسمت
piece U قسمت
compartmental U قسمت قسمت
instalments U قسمت
instalment U قسمت
in sections U قسمت قسمت
rashers U قسمت
dole U قسمت
sections U قسمت
kismet U قسمت
components U قسمت
component U قسمت
it fell to my lot to go U قسمت
grist U قسمت
plank U قسمت
in part U در یک قسمت
pieces U قسمت
canto U قسمت
cantos U قسمت
department U قسمت
batches U قسمت
snick U قسمت
percentages U قسمت
percentage U قسمت
segments U قسمت
divisions U قسمت
batch U قسمت
units U قسمت
departments U قسمت
part U قسمت
feck U قسمت
sect U قسمت
underfoot U قسمت کف پا
division U قسمت
segment U قسمت
unit U قسمت
section U قسمت
party U قسمت
partition U قسمت
sects U قسمت
portion U قسمت
ratio U قسمت
piecemeal U قسمت به قسمت
Corp U قسمت
compartments U قسمت
ratios U قسمت
arm U قسمت
compartment U قسمت
detachment U قسمت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com