English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
oversailing of facade U قسمت برجسته یا پیش امده بنا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
ramus U قسمت بر امده واطاله یافته
forestage U قسمت جلو امده صحنه نمایش
bank U قسمت برجسته سر پیچ
banks U قسمت برجسته سر پیچ
alto-rilievo U [ویژگی های نقش برجسته ای که در آن شکل ها به اندازه ای بیش از نصف ضخامت خود برجسته اند.]
perspective spatial model U مدل برجسته زمین زیر برجسته بین
embossing U طرح برجسته [برجسته کردن زمینه فرش]
bas relif U حجاری ونقوش برجسته برجسته
embossment U نقوش برجسته برجسته کاری
supereminent U برجسته فوق العاده برجسته
saliency U نکته برجسته موضوع برجسته
salience U نکته برجسته موضوع برجسته
stereoscope U جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته
stereograph U نوشته یاتصویر برجسته نما برجسته نما کردن
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
repousse U برجسته نمایاحکاکی برجسته
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terneplate U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terne U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing U انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
anaglyph U عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
sections U قسمت قسمت کردن برش دادن
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttles U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles U قسمت قسمت حرکت کردن
incoming U امده
who came? U کی امده
ridgy U بر امده
who came? U که امده
gibbous U بر امده
fordone U از پا در امده
new come U تازه امده
overshot U پیش امده
protractive U جلو امده
unbred U بدببار امده
underhung U پیش امده
jutting U پیش امده
overdue U دیر امده
prognathic U پیش امده
left over U زیاد امده
landed U فرود امده
projective U جلو امده
saleintiant U بیرون امده
prognathous U پیش امده
get U بدست امده
gets U بدست امده
getting U بدست امده
peregrin or rine U از خارجه امده
worked up U ازکار در امده
red-hot U تاب امده
in U :رسیده امده
in- U :رسیده امده
worker U ازکار در امده
enthetic U ازبیرون امده
exopathic U ازبیرون امده
aggregate U جمع امده
red hot U تاب امده
exserted U پیش امده
exserted U بیرون امده
aggregates U جمع امده
jambs U تیربیرون امده
jamb U تیربیرون امده
saleint U بیرون امده
protrudent U جلو امده
leavened bread U نان ور امده
impassionate U به جنبش امده
protrusile U جلو امده
protrusive U جلو امده
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
unhandy U مشکل بدست امده
projecting jaw U ارواره پیش امده
take steps U اقدامات بعمل امده
self born U از خود بوجود امده
petiolar U از برگدم بیرون امده
twinborn U دوقلو بدنیا امده
peregrine U ازخارجه امده مسافر
bay window U پنجره پیش امده
apogean U از زمین بالا امده
ecstatic U بوجد امده نشئهای
neoteric U تازه بدنیا امده
cantilever U تیر پیش امده
you might have come U باید امده باشید
ecstatically U بوجد امده نشئهای
bay windows U پنجره پیش امده
beetle brow U پیشانی پیش امده
born in the purple U در نازونعمت بدنیا امده
inchoate U تازه بوجود امده
his stomach sticks out U شکمش پیش امده است
visor U لبه پیش امده کلاه
flanges U لبه بیرون امده چرخ
lugs U هر عضو جلو امده چیزی
flange U لبه بیرون امده چرخ
extrusive U اخراج کننده بیرون امده
visors U لبه پیش امده کلاه
hardly earned money U پول سخت بدست امده
lugging U هر عضو جلو امده چیزی
lugged U هر عضو جلو امده چیزی
lug U هر عضو جلو امده چیزی
air landed U فرود امده از راه هوا
rimrock U لبه بر امده صخره مزبور
bucktooth U دندان گراز یا پیش امده
instances have occurred that U مواردی پیش امده است
venose U دارای رگهای متعددوبر امده
prognathous U دارای ارواره پیش امده
prognathic U دارای ارواره پیش امده
to t. to account U زیر account امده است
weather worn U تحت تاثیر هوا در امده
bow windows U پنجره پیش امده کمانی
bow window U پنجره پیش امده کمانی
vizor U لبه پیش امده کلاه
to run short U زیر short امده است
army nurse corps U قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
the bird took its perch U مرغ فرود امده بر چوب قرارگرفت
kid glove U ازلای زرق وبرق بیرون امده
whyŠthere is the answer U شرط در امده تقریبا معنی میدهد
biologic U بدست امده اززیست شناسی عملی
nook U قطعه زمین پیش امده برامدگی
ill gotten U با وسایل غیر مشروع بدست امده
ventricous U بادکرده دارای شکم پیش امده
it is of doubtful proveance U معلوم نیست اصلا از کجا امده است
dormers U پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
dormer U پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
round shouldered U دارای شانههای جلو امده شانه گرد
round-shouldered U دارای شانههای جلو امده شانه گرد
lyophiled U بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
ribby U دارای دندههای بیرون امده شبیه دنده
post edit U ویرایش داده بدست امده ازمحاسبه قبلی
lyophil U بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
bay window U پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
industrial wealth U مالی که از راه پیشه و هنربدست امده باشد
bay windows U پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
to sell in lots U قسمت قسمت فروختن
shuttled U راهپیمائی قسمت به قسمت
throttle U عبور قسمت به قسمت
parts per million U قسمت در میلیون قسمت
shuttle U بمباران قسمت به قسمت
shuttle U راهپیمائی قسمت به قسمت
throttling U عبور قسمت به قسمت
shuttled U بمباران قسمت به قسمت
throttled U عبور قسمت به قسمت
shuttles U بمباران قسمت به قسمت
shuttles U راهپیمائی قسمت به قسمت
p.p.m U قسمت در یک میلیون قسمت
throttles U عبور قسمت به قسمت
officinal names of drugs U نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است
grilse U ماهی ازادکوچک که برای نخستین بارازدریابرودخانه امده باشد
brown major U براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
prize courts U به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
rimrock U صخره پیش امده فلات بشکل جبهه عمودی
straight arm U حریف را با مشت جلو امده ازخود دور کردن
matriculated students U شاگردانی که ازدبیرستان بیرون امده دردانشگاه نام نویسی میکنند
odontolite U دندانی که تبدیل به سنگ شده و برنگ فیروزه در امده است
catches U ذخایر به دست امده ازدشمن تصرف وسایل و سلاح دشمن
soever U واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
yardage U تعداد یاردهای بدست امده بازیگر یا تیم فوتبال امریکایی
forward overlap U پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
pandects U خلاصه قانون مدنی رم که درسده ششم بفرمان در05جلد امده است
apomict U کسی یا چیزی که بوسیلهء تکثیر بدون لقاح بوجود امده باشد
escarpments U پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
ventriloquism U سخن گفتن انسان بطوریکه شنونده نداند صدا ازکجابیرون امده
escarpment U پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
vampire U روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
vampires U روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
lobes U اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
lobe U اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
cross refer U از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
eminent U برجسته
ridged U برجسته
illustrated U برجسته
crowned U برجسته
overriding U برجسته
prominent U برجسته
laureate U برجسته
in relief U برجسته
pre eminent U برجسته
torose U برجسته
staring U برجسته
prime U برجسته
primes U برجسته
dominant U برجسته
illustrous U برجسته
par excellence U برجسته
mainlining U برجسته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com