Total search result: 201 (13 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
quia timet U |
قرار تامین دستور موقت |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
commented U |
ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات |
 |
 |
commenting U |
ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات |
 |
 |
comment U |
ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات |
 |
 |
provisional order U |
دستور موقت اداری |
 |
 |
supersedeas U |
دستور موقت دادگاه در موردخودداری از انجام یا ادامه کاری |
 |
 |
holdees U |
پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد |
 |
 |
swops U |
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی |
 |
 |
swapped U |
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی |
 |
 |
swopping U |
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی |
 |
 |
swap U |
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی |
 |
 |
swopped U |
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی |
 |
 |
swaps U |
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی |
 |
 |
immediate U |
دستیابی سریع به داده چرا که در فیلد آدرس دستور قرار دارد |
 |
 |
transient target U |
هدف موقت هدف درحال حرکتی که مدت کمی در میدان دید قرار می گیرد |
 |
 |
assignments U |
دستور ابتدایی برنامه نویسی که یک متغیر را معادل با یک مقدار یا رشته یا حرف قرار میدهد |
 |
 |
assignment U |
دستور ابتدایی برنامه نویسی که یک متغیر را معادل با یک مقدار یا رشته یا حرف قرار میدهد |
 |
 |
statement U |
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود |
 |
 |
statements U |
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود |
 |
 |
one for one U |
که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند |
 |
 |
swops U |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
 |
 |
swapped U |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
 |
 |
swap U |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
 |
 |
swopped U |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
 |
 |
swaps U |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
 |
 |
swopping U |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
 |
 |
encapsulated U |
دستور Post Script که یک تصویر یا صفحه را در یک فایل شرح میدهد که میتواند در یک برنامه گرافیکی یا DTP قرار داشته باشد |
 |
 |
garnishee U |
کسی که خواستهای نزداو تامین یا توقیف باشد تامین مدعا به کردن |
 |
 |
suspension of arms U |
اعلام اتش بس موقت یا تعلیق موقت حالت جنگی |
 |
 |
cls U |
در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ |
 |
 |
protempore U |
موقت شاغل مقامی بطور موقت |
 |
 |
garnishment U |
تامین خواسته حکم تامین مدعابه |
 |
 |
remands U |
اخذ تامین مجدد تشدید تامین |
 |
 |
remand U |
اخذ تامین مجدد تشدید تامین |
 |
 |
remanded U |
اخذ تامین مجدد تشدید تامین |
 |
 |
remanding U |
اخذ تامین مجدد تشدید تامین |
 |
 |
toner U |
که در چاگر لیزری استفاده میشود. تونر با بر الکتریکی روی کاغذ منتقل میشود و سپس با نوک آن به طور موقت روی کاغذ قرار می گیرد |
 |
 |
holding area U |
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها |
 |
 |
close in security U |
برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن |
 |
 |
communication security monitoring U |
کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی |
 |
 |
separator U |
نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان |
 |
 |
statements U |
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد |
 |
 |
skipped U |
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند |
 |
 |
skips U |
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند |
 |
 |
modifiers U |
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد |
 |
 |
modifier U |
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد |
 |
 |
actual address U |
دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود |
 |
 |
statement U |
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد |
 |
 |
skip U |
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند |
 |
 |
pipe U |
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن |
 |
 |
piped U |
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن |
 |
 |
basic U |
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید |
 |
 |
basics U |
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید |
 |
 |
fetch U |
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود |
 |
 |
fetches U |
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود |
 |
 |
GOSUB U |
دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند |
 |
 |
fetched U |
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود |
 |
 |
effective U |
دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود |
 |
 |
prefixes U |
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود |
 |
 |
prefix U |
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود |
 |
 |
branches U |
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر |
 |
 |
branch U |
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر |
 |
 |
discrimination instruction U |
دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند. |
 |
 |
parting injuncyions U |
دستور در هنگام جدایی اخرین دستور |
 |
 |
communication security account U |
میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی |
 |
 |
holding anchorage U |
لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا |
 |
 |
macroinstruction U |
دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo |
 |
 |
language U |
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است |
 |
 |
languages U |
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است |
 |
 |
do nothing instruction U |
دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد |
 |
 |
halted U |
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود |
 |
 |
halt U |
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود |
 |
 |
halts U |
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود |
 |
 |
resident U |
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند |
 |
 |
residents U |
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند |
 |
 |
accent mark U |
علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد |
 |
 |
alignment U |
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند |
 |
 |
alignments U |
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند |
 |
 |
posturing U |
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن |
 |
 |
posture U |
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن |
 |
 |
postured U |
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن |
 |
 |
postures U |
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن |
 |
 |
one plus one address U |
قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد |
 |
 |
branches U |
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند |
 |
 |
branch U |
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند |
 |
 |
immediate U |
دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند |
 |
 |
surface mount technology U |
روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند |
 |
 |
writ of error U |
قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است |
 |
 |
classifying U |
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن |
 |
 |
classify U |
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن |
 |
 |
classifies U |
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن |
 |
 |
countershaft U |
محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد |
 |
 |
pro tempore U |
موقت |
 |
 |
pontoon U |
پل موقت |
 |
 |
pontoon bridge U |
پل موقت |
 |
 |
intrim U |
موقت |
 |
 |
makeshift U |
موقت |
 |
 |
interim U |
موقت |
 |
 |
temporary U |
موقت |
 |
 |
pontoons U |
پل موقت |
 |
 |
provisional U |
موقت |
 |
 |
adhoc U |
موقت |
 |
 |
security U |
تامین |
 |
 |
hedging U |
تامین |
 |
 |
covers U |
تامین |
 |
 |
coverings U |
تامین |
 |
 |
cover U |
تامین |
 |
 |
water supply U |
تامین اب |
 |
 |
securement U |
تامین |
 |
 |
safety U |
تامین |
 |
 |
water supplies U |
تامین اب |
 |
 |
securing U |
تامین |
 |
 |
safety limit U |
حد تامین |
 |
 |
piezoelectric U |
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند |
 |
 |
armistice U |
صلح موقت |
 |
 |
kluged U |
ترسیم موقت |
 |
 |
temporal life U |
زندگی موقت |
 |
 |
tentative U |
ازمایشی موقت |
 |
 |
interim certificates U |
گواهی موقت |
 |
 |
lean-to U |
پناهگاه موقت |
 |
 |
lean-tos U |
پناهگاه موقت |
 |
 |
armistices U |
صلح موقت |
 |
 |
provisional U |
به طور موقت |
 |
 |
interim plan U |
برنامههای موقت |
 |
 |
interim financing U |
پرداخت موقت |
 |
 |
bretise U |
سنگر موقت |
 |
 |
timbering U |
چوبست موقت |
 |
 |
x site U |
انبار موقت |
 |
 |
ischemia U |
کم خونی موقت |
 |
 |
false work U |
حائل موقت |
 |
 |
coffer dam U |
سد انحرافی موقت |
 |
 |
suspensions U |
اخراج موقت |
 |
 |
temporary storage U |
انباره موقت |
 |
 |
temporary works U |
کارهای موقت |
 |
 |
suspension U |
اخراج موقت |
 |
 |
modulus vivendi U |
قار موقت |
 |
 |
temporary road U |
راه موقت |
 |
 |
temporary wife U |
زوجه موقت |
 |
 |
temporary structures U |
ساختمانهای موقت |
 |
 |
temporarily U |
بطور موقت |
 |
 |
brettys U |
سنگر موقت |
 |
 |
bretisee U |
سنگر موقت |
 |
 |
temporary hardness U |
سختی موقت |
 |
 |
bridging leon U |
وام موقت |
 |
 |
the pro tem chief U |
رئیس موقت |
 |
 |
temporary marriage U |
ازدواج موقت |
 |
 |
bretess U |
سنگر موقت |
 |
 |
bretex U |
سنگر موقت |
 |
 |
temporary storage U |
حافظه موقت |
 |
 |
cofferdam U |
بند موقت |
 |
 |
term insurance U |
بیمه موقت |
 |
 |
bretesse U |
سنگر موقت |
 |
 |
bridging leon U |
اعتبار موقت |
 |
 |
stopgaps U |
چاره موقت |
 |
 |
dazzling U |
کوری موقت |
 |
 |
dazzles U |
کوری موقت |
 |
 |
dazzled U |
کوری موقت |
 |
 |
dazzle U |
کوری موقت |
 |
 |
provisional scrip U |
تصدیق موقت |
 |
 |
suspension of arms U |
اتش بس موقت |
 |
 |
buffer U |
حافظه موقت |
 |
 |
charge d'affaires of the embassy U |
کاردار موقت |
 |
 |
detention pending trial U |
حبس موقت |
 |
 |
modus vivendi U |
توافق موقت |
 |
 |
protem U |
موقتا موقت |
 |
 |
stopgap U |
چاره موقت |
 |
 |
drop tank U |
تانک موقت |
 |
 |
temporalty U |
بطور موقت |
 |
 |
temporary duty U |
شغل موقت |
 |
 |
blackouts U |
بیهوشی موقت |
 |
 |
short time duty U |
کار موقت |
 |
 |
blackout U |
بیهوشی موقت |
 |
 |
tabernacle U |
پرستشگاه موقت |
 |
 |
debarkation hospital U |
بیمارستان موقت |
 |
 |
temporary gauge U |
اشل موقت |
 |
 |
temporary duty U |
ماموریت موقت |
 |
 |
safety factor U |
ضریب تامین |
 |
 |
safety factor U |
عامل تامین |
 |
 |
safety stakes U |
دستکهای تامین |
 |
 |
social security U |
تامین اجتماعی |
 |
 |
area security U |
تامین منطقه |
 |
 |
appropriation reimbur sement U |
تامین اعتبار |
 |
 |
cryptosecurity U |
تامین رمز |
 |
 |
covers U |
تامین کردن |
 |
 |
funding U |
تامین وجه |
 |
 |
give security for U |
تامین کردن |
 |
 |
secure U |
درامان تامین |
 |
 |
electronic security U |
تامین الکترونیکی |
 |
 |
secure U |
تامین کردن |
 |
 |
collective security U |
تامین اجتماعی |
 |
 |
internal security U |
تامین داخلی |
 |
 |
safety diagram U |
دیاگرام تامین |
 |
 |
signal security U |
تامین مخابراتی |
 |
 |
transmission security U |
تامین مخابره |
 |
 |
security U |
تامین مصونیت |
 |
 |
the rule of law U |
تامین قضایی |
 |
 |
the rule of law U |
تامین قانونی |
 |
 |
transmission security U |
تامین ارسال |
 |
 |
chemical security U |
تامین شیمیایی |
 |
 |
quia timet U |
حکم تامین |
 |
 |
insecurity U |
عدم تامین |
 |