Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
frustrated contract
U
قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
frustration
U
غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
frustrations
U
غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
supervening impossibility of performance
U
غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
guarantee a contract
U
اجرای قراردادی را ضمانت کردن
to guarantee a contract
U
اجرای قراردادی راضمانت کردن
to give somebody an ultimatum
U
به کسی آخرین مدت را دادن
[برای اجرای قراردادی]
post attack
U
بعد از اجرای حمله یا تک وقایع بعد از اجرای حمله
discharge of contract
U
انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
supervenient
U
غیر مترقبه
unexpected
U
غیر مترقبه
chaining
U
اجرای یک برنامه خیلی بزرگ که با اجرای بخشهای کوچکتر در یک زمان
real time
U
اجرای چندین کار بلا درنگ همزمان بدون کاهش سرعت اجرای فرایندی
godsend
U
نعمت غیر مترقبه
accidental
U
غیر مترقبه عرضی
supervenience
U
امر غیر مترقبه
serendipity
U
نعمت غیر مترقبه
unexpected
U
غیره مترقبه غیرمنتظره
emergency relief
U
رهایی ازمصایب غیر مترقبه
serendipitous
U
دارای نعمت غیر مترقبه
below the line
U
درامد یا هزینه غیر مترقبه
contingent annuity
U
پرداخت مقرری به علت اتفاق غیر مترقبه
hip shoot
U
تیراندازی غیر مترقبه بااشغال موضع ناگهانی
Sound Recorder
U
امکانی در ویندوز ماکروسافت که به کاربر امکان اجرای فایلهای صورت ای دیجیتالی یا ضبط صوت روی دیسک و اجرای ویرایش ابتدایی میدهد
run duration
U
خطایی که هنگام اجرای برنامه یا وقوع خطا در حین اجرای برنامه تشخیص داده شود
pipeline
U
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipelines
U
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
deffered entry
U
ورود به یک زیربرنامه که نتیجه خروج غیر مترقبه ازبرنامه میباشد که کنترل به ان منتقل شده است
subsidy
U
مالیات فوق العادهای که درمواقع اضطرار و برای امورمهم و غیر مترقبه مملکتی اخذ میشود
application of fire
U
اجرای اتش روی هدفهای مورد نظر اجرای اتش
feasibility study
U
مطالعه قابلیت اجرای کار بررسی امکان اجرای کار
deferred exit
U
انتقال کنترل به یک زیربرنامه در زمانی که قابل پیش بینی نبوده و حادثهای غیر مترقبه ان را مشخص میکند
possession money
U
حق الحفظ دستمزدی که در برای اجرای حکم تملیک یا صیانت ملک تملیک شده از طریق اجرای حکم به مامور اجراداده میشود
interference
U
دخالت
interventions
U
دخالت
intervention
U
دخالت
mediacy
U
دخالت
record of events
U
ثبت وقایع
historify
U
وقایع نگار
log
U
ثبت وقایع
minute book
U
دفتر وقایع
happenstance
U
وقایع اتفاقی
chronology
U
وقایع نگاری
logs
U
ثبت وقایع
annalist
U
وقایع نگار
chronicler
U
وقایع نویس
minute
U
یادداشت وقایع
minute
U
گزارش وقایع
intervenes
U
دخالت کردن
meddle
U
دخالت بیجاکردن
meddled
U
دخالت بیجاکردن
take part
U
دخالت کردن
meddles
U
دخالت بیجاکردن
to chop in
U
دخالت درگفتگوکردن
to have a finger in the pie
U
دخالت کردن
to strike in
U
دخالت کردن
intervened
U
دخالت کردن
intervene
U
دخالت کردن
participates
U
دخالت کردن
admix
U
دخالت کردن
interferential
U
وابسته به دخالت
interfere
U
دخالت کردن
interfered
U
دخالت کردن
interferes
U
دخالت کردن
participate
U
دخالت کردن
participated
U
دخالت کردن
handing
U
دخالت کمک
hand
U
دخالت کمک
meddlesomeness
U
دخالت بیجا
meddling
U
دخالت بیجا
rough log
U
دفترچه وقایع ناو
record of events
U
دفتر ثبت وقایع
logs
U
ثبت کردن وقایع
deck log
U
دفتر وقایع دریانوردی
pro-active
U
گرایش به ایجاد وقایع
deck log
U
دفتر وقایع ناو
sportswriter
U
وقایع نگار ورزشی
flight log
U
دفتر وقایع پرواز
annals
U
وقایع سالیانه سالنامه
log
U
ثبت کردن وقایع
the occurrences of the day
U
رویداهای یا وقایع روز
arbitrary
U
قراردادی
based on a contract
U
قراردادی
bespoken
U
قراردادی
advice code
U
کد قراردادی
contractual
U
قراردادی
defaults
U
قراردادی
defaulting
U
قراردادی
default
U
قراردادی
bespoke
U
قراردادی
conventional
U
قراردادی
defaulted
U
قراردادی
contracted
U
قراردادی
defoult
U
قراردادی
time resolution
U
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
to step in
U
دخالت کردن توامدن
wink at
<idiom>
U
اجازه دخالت ندادن
exchange intervention
U
دخالت در بازار ارز
take part
U
دخالت یا شرکت کردن
interposition
U
دخالت میانه گیری
parish register
U
دفتر ثبت وقایع سه گانه
muster book
U
دفتر ثبت وقایع روزانه
daybook
U
دفتر ثبت وقایع روزانه
vertical events numbering
U
شماره گذاری عمودی وقایع
station log
U
دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
refit book
U
دفتر یادداشت وقایع دریایی
flight log
U
دفتر ثبت وقایع پرواز
horizontal event numbering
U
شماره گذاری افقی وقایع
Trifling ( small) happenings of life .
U
اتفاقات ( وقایع )کوچک زندگی
arbitrarily
U
بطور قراردادی
agreed point
U
نقطه قراردادی
contractual relationship
U
رابطه قراردادی
prosign
U
علامت قراردادی
contractual liability
U
مسئوولیت قراردادی
formal charge
U
بار قراردادی
convectional current
U
جریان قراردادی
contracted weaver
U
بافنده قراردادی
conventional current
U
جریان قراردادی
convention
U
ائین قراردادی
conventions
U
ائین قراردادی
arbitrary
U
دلبخواه قراردادی
code
U
نشانه قراردادی
agreement water rate
U
نرخ قراردادی اب
To conclude an agreement (contract).
U
قراردادی بستن
unconventional
U
غیر قراردادی
intromit
U
دخالت کردن مزاحم شدن
come between
<idiom>
U
درروابط دونفر دخالت کردن
to have a finger in every pie
U
درهمه کاری دخالت کردن
diaries
U
دفترروزانه یکان دفتر وقایع روزانه
trains
U
سلسله وقایع توالی حیله جنگی
trained
U
سلسله وقایع توالی حیله جنگی
trends
U
مسیر انجام کار سیر وقایع
log engineering
U
دفتر ثبت وقایع موتور ناو
trend
U
مسیر انجام کار سیر وقایع
train
U
سلسله وقایع توالی حیله جنگی
station log
U
دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی
chronicles
U
شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
diary
U
دفترروزانه یکان دفتر وقایع روزانه
chronicling
U
شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
chronicled
U
شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
chronicle
U
شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
fatidic
U
وابسته به پیش گویی حوادث و وقایع
conventional programming
U
برنامه نویسی قراردادی
military symbols
U
علایم قراردادی نظامی
To annul
[abrogate]
a contract
قراردادی را باطل کردن
enter into an agreement
U
قراردادی را منعقد کردن
phonetic alphabet
U
کلمات قراردادی مخابراتی
legal assistance
U
علایم قراردادی نقشه
hit and miss
<idiom>
U
ناخوشآیند ،غیر قراردادی
base symbol
U
علایم قراردادی مبنا
award a contract
U
قراردادی را واگذار کردن
anachronism
U
اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
slated
U
ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع
slates
U
ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع
slate
U
ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع
anachronisms
U
اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
Give me a full account of the events.
U
جریان کامل وقایع را برایم تعریف کنید
all in contract
U
قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
default font
U
فونت پیش فرض یا قراردادی
taxi squadder
U
بازیگر عضو گروه قراردادی
advice code
U
کد قراردادی مخصوص ارسال اماد
taxi
U
عضو گروه بازیگران قراردادی
taxied
U
عضو گروه بازیگران قراردادی
default setting
U
تنظیم پیش فرض یا قراردادی
to enter into an agreement
U
پیمان یا قراردادی منعقد کردن
to draw up a contract
U
قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
taxies
U
عضو گروه بازیگران قراردادی
conventionality
U
مطابقت با ایین ورسوم قراردادی
taxiing
U
عضو گروه بازیگران قراردادی
creation of contractual tie
U
انشاء ایجاد رابطه قراردادی
hen hussy
U
مردیکه زیادبکارهای زنانه وخانگی دخالت میکند
chronology
U
شرح وقایع بترتیب زمانی علم ترتیب تاریخ
taxi squad
U
گروه بازیگران قراردادی درباشگاه حرفهای
conventionalist
U
کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد
performance standard
U
معیارهای عملکرد معیارهای اجرای کار یاعملکرد یکان یا دستگاه معیارهای اجرای کار
automation
U
استفاده از ماشین هایی که دخالت افراد در آن بسیار کم است
but for income
U
قسمتی از درامد که به علت دخالت عامل بخصوصی عایدشده
She's got a finger in every pie.
U
او
[زن]
توی همه چیز دخالت می کند.
[رفتار ناپسند]
telesthesia
U
احساس چیزی از مسافت دوربدون دخالت حواس پنجگانه
chronology
U
تاریخ شماری جدول یا شرح وقایع یاتاریخهای وابسته بانها
geochronology
U
شرح وقایع تاریخی گذشته برمبنای اطلاعات زمین شناسی
conventionally
U
برطبق ایین ورسوم قراردادی- مطابق قرارداد
executory contract
U
قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
dialectic materialism
U
دیالکتیک مادی مبتنی بر قبول جبرتاریخ به عنوان یک سائق عمده وقایع
deals
U
قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
deal
U
قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
yellow dog contract
U
قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
to off an agreement
U
قصد خود را برای الغای قراردادی اگاهی دادن
back-seat drivers
U
مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
back-seat driver
U
مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
summary conviction
U
حکم محکومیت صادره ازدادگاه بخش بدون دخالت هیات منصفه
dynamic analisis
U
تجزیه و تحلیل وقایع اقتصادی با در نظرگرفتن تغییرات گذشته و حال و احتمالا" اینده
contra proferentem
U
قراردادی که مورد رضای طرفین باشد قرارداد مرضی الطرفین
free on quay
U
قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
signals
U
علامتهای رمزی قراردادی بین اعضای تیم برای مانورهای معین
classical economics
U
نظرپیروان ان عدم دخالت دولت در امور اقتصادی است وپیروان ان را اقتصادیون کلاسیک گویند
forward chaining
U
روش استدلال مبتنی بر وقایع که از شرایط شناخته شده به هدف مطلوب می رسد زنجیره پیشرو
restraint of trade
U
قراردادی که ضمن ان تجارت یکی از طرفین قرارداد به طور نامحدود منع شود
electronic journal
U
فایل خلاصه شرح وقایع دریک ترتیب زمانی فعالیتهای پردازشی انجام شده توسط کامپیوتر
Big Brother
U
دولت یا هر سازمانی که در امور خصوصی و داخلی مردم دخالت و جاسوسی کند و آنها را سختمهار نماید
free on rail
U
قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com