Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
payout
U
قدرت کار دستگاه
payouts
U
قدرت کار دستگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
volume
U
قدرت دستگاه مخابراتی
volumes
U
قدرت دستگاه مخابراتی
input
U
انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی
inputted
U
انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی
ergograph
U
دستگاه سنجش قدرت کارعضلانی
image degradation
U
کم کردن قدرت تصویربرداری یک دستگاه رادار
out put
U
حاصل کار قدرت خروجی دستگاه
zymoscope
U
دستگاه اندازه گیری قدرت تخمیر
Other Matches
empowers
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
creativeness
U
قدرت خلاقه قدرت ابداع
dictatorship of proletariat
U
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power
U
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
authoritarainism
U
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
synchro
U
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator
U
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph
U
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin
U
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
radar discrimination
U
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
gradient circuit
U
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
transponder
U
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
U
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
print
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore
U
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
prints
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
printed
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
quad density
U
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
compressors
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator
U
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressor
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder
U
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
pulmotor
U
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
peripheral device
U
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer
U
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
cold swaging machine
U
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
performance factor
U
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
gun slide
U
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
transducer
U
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
plate milling stand
U
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
data transceiver
U
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
cipher device
U
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazier
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator
U
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
units
U
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
unit
U
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
automatic search jammer
U
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine
U
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
direct access storage device
U
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
might
U
قدرت
vigour
U
قدرت
will power
<idiom>
U
قدرت
vis
U
قدرت
powers
U
قدرت
nerves
U
قدرت
potency
U
قدرت
commanding
U
با قدرت
strenght
U
قدرت
energies
U
قدرت
abilities
U
قدرت
ability
U
قدرت
authority
U
قدرت
energy
U
قدرت
vigor
U
قدرت
sovereignty
U
قدرت
vim
U
قدرت
nerve
U
قدرت
tensions
U
قدرت
godown
U
قدرت
power
U
قدرت
power takeoff
U
قدرت
strengths
U
قدرت
posse
U
قدرت
strong-arm
U
قدرت
inauthoritative
U
بی قدرت
posses
U
قدرت
capability
U
قدرت
tension
U
قدرت
strength
U
قدرت
zing
U
قدرت
force
U
قدرت
strong arm
U
قدرت
forces
U
قدرت
powered
U
قدرت
forcing
U
قدرت
powering
U
قدرت
which transponder
U
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
intercept receiver
U
دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
insulation testing apparatus
U
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
column grinder
U
دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
posse
U
قدرت قانونی
authoritarianism
U
قدرت طلبی
the finger of god
U
قدرت خدا
staying power
U
طاقت قدرت
heam yoei vooly
U
تئوری قدرت
dynamism
U
قدرت تحرک
full
U
تمام قدرت
fullest
U
تمام قدرت
discourse
U
قدرت استقلال
cans
U
قدرت داشتن
solvency
U
قدرت حلالپوشی
canning
U
قدرت داشتن
can
U
قدرت داشتن
posses
U
قدرت قانونی
firepower
U
قدرت شلیک
leverage
U
قدرت نفوذ
useful power
U
قدرت مفید
will-power
U
قدرت اراده
heavens
U
قدرت پروردگار
heaven
U
قدرت پروردگار
enterprises
U
قدرت اقدام
superpower
U
ابر قدرت
enterprise
U
قدرت اقدام
voltage source
U
منبع قدرت
superpowers
U
ابر قدرت
world power
U
قدرت جهانی
on
U
در اوج قدرت
acidity
U
قدرت اسیدی
power failures
U
قطع قدرت
power failure
U
قطع قدرت
stock car
U
قدرت و دوام
stock-car
U
قدرت و دوام
stock-cars
U
قدرت و دوام
sight
U
قدرت دید
sights
U
قدرت دید
discourses
U
قدرت استقلال
will to power
U
قدرت خواهی
like a ton of bricks
<idiom>
U
به شدت یا با قدرت
world power
U
قدرت دنیوی
power consumption
U
مصرف قدرت
diagonal power
U
قدرت قطری
dielectric power
U
قدرت دی الکتریکی
dielectric strength
U
قدرت دی الکتریک
monopoly power
U
قدرت انحصاری
driving power
U
قدرت محرکه
economic potential
U
قدرت اقتصادی
economic power
U
قدرت اقتصادی
effective power
U
قدرت موثر
low power transistor
U
ترانزیستور با قدرت کم ترانزیستور کم قدرت
detection range
U
قدرت اکتشافی
detectability
U
قدرت اشکارسازی
destructivity
U
قدرت تخریب
power cable
U
کابل قدرت
countervailing power
U
قدرت همسنگ
cutting capacity
U
قدرت برش
cutting power
U
قدرت برش
pi accepting
U
قدرت پی پذیری
heavy current circuit breaker
U
کلید قدرت
damping power
U
قدرت میرایی
palgwe
U
فوق قدرت
deglutition
U
قدرت بلع
low power stage
U
طبقه کم قدرت
emissive power
U
قدرت صدور
engine performance
U
قدرت موتور
horse power
U
قدرت اسب
great power
U
کشور با قدرت
gripping power
U
قدرت مهارکنندگی
high powerd money
U
پول پر قدرت
high power transistor
U
ترانزیستور قدرت
high power transformer
U
ترانسفورماتور قدرت
high power microscope
U
میکروسکوپ پر قدرت
high power engine
U
موتورپر قدرت
hiding power
U
قدرت پوشش
generator output
U
قدرت مولد
imperium
U
قدرت مطلقه
increase of power
U
افزایش قدرت
engine power
U
قدرت موتور
explosive energy
U
قدرت انفجار
explosive force
U
قدرت انفجار
fasces
U
قدرت مجازات
fire power
U
قدرت اتش
fire power
U
قدرت تیراندازی
ionic strength
U
قدرت یونی
fluxing power
U
قدرت سیلان
input power
U
قدرت ورودی
power switch
U
کلید قدرت
super power
U
ابر قدرت
sea power
U
قدرت بحری
scepter
U
قدرت یا اقتدارسلطنتی
scattering power
U
قدرت پراکندگی
saber rattling
U
قدرت نمایی
basicity
U
قدرت بازی
bearing capacity
U
قدرت تحمل
benumb
U
بی قدرت کردن
retentivity
U
قدرت نگهداری
resolving power
U
قدرت تفکیک
authority symbol
U
نماد قدرت
authority figure
U
مظهر قدرت
seapower
U
قدرت دریایی
absorbency
U
قدرت جذب
absorption power
U
قدرت جذب
accelerating power
U
قدرت شتاب
strenght
U
قدرت شدت
adhesive stress
U
قدرت چسبندگی
source of power
U
منبع قدرت
almightiness
U
قدرت کامل
social power
U
قدرت اجتماعی
refractive power
U
قدرت شکست
reflecting power
U
قدرت انعکاس
bond strength
U
قدرت پیوند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com