English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
the finger of god U قدرت خدا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
wind U قدرت تنفس کامل
winds U قدرت تنفس کامل
rod U میله قدرت
rods U میله قدرت
authoritarian U طرفدار تمرکز قدرت در دست یکنفر یا یک هیئت
authoritarian U قدرت طلب
authoritarians U طرفدار تمرکز قدرت در دست یکنفر یا یک هیئت
authoritarians U قدرت طلب
omnipotence U قدرت تام
omnipotence U قدرت مطلق
totalitarianism U رژیم حکومت متمرکز در یک قدرت مرکزی
magnitude U شدت قدرت
magnitude U سطح یا قدرت سیگنال یا متغیر
diffusion U کم کردن از قدرت تخلیه فشار
volume U قدرت دستگاه مخابراتی
volumes U قدرت دستگاه مخابراتی
imperialism U سیاست مبتنی بر استفاده از وسایل سیاسی برای بسط قدرت اقتصادی درخارج از محدوده کشورامپریالیستی
power U قدرت
power U قدرت دیدذره بین
power U درشت نمایی قدرت دوربین
power U قدرت نیرو
powered U قدرت
powered U قدرت دیدذره بین
powered U درشت نمایی قدرت دوربین
powered U قدرت نیرو
powering U قدرت
powering U قدرت دیدذره بین
powering U درشت نمایی قدرت دوربین
powering U قدرت نیرو
powers U قدرت
powers U قدرت دیدذره بین
powers U درشت نمایی قدرت دوربین
powers U قدرت نیرو
viability U قدرت ادامه زندگی پس از تولد
blockbuster U بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
blockbusters U بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
intensity U اندازه گیری قدرت سیگنال یا شدت نور منبع نور
abilities U قدرت
ability U قدرت
authority U قدرت
authority U مرجع قدرت
amplification U نرخ قدرت سیگنال خروجی به ورودی
sovereignty U قدرت
elite U طبقه ممتازه هرجامعه و بخصوص طبقهای که قدرت حاکمه را در دست دارد
creativity U قدرت خلاقه
creativity U قدرت ابداع
initiative U قدرت انجام عمل ابتکار عمل
initiatives U قدرت انجام عمل ابتکار عمل
general U کامپیوتری که قدرت پردازش آن روی برنامههای مختلفی اعمال میشود طبق دستورات نرم افزاری و سخت افزاری آن
generals U کامپیوتری که قدرت پردازش آن روی برنامههای مختلفی اعمال میشود طبق دستورات نرم افزاری و سخت افزاری آن
available U بیشترین قدرت الکتریکی یا پردازش یک سیستم
resolution U قدرت تشخیص
resolution U قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
resolutions U قدرت تشخیص
resolutions U قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
yield U قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
yielded U قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
yields U قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
amplifier U مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد
amplifiers U مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد
purchasing power U قدرت خرید
influential U دارای نفوذ و قدرت
sovereign U دارای قدرت عالیه
sovereigns U دارای قدرت عالیه
tension U قدرت
tensions U قدرت
force U قدرت
forces U قدرت
forcing U قدرت
cogent U دارای قدرت وزور
independent U دارای قدرت مطلقه
arm U شاخههای لنگر قدرت پرتاب توپ
provenance U حد منطقه قدرت یا درک
dynamism U قدرت تحرک
tolerance U قدرت تحمل نسبت بدارویا زهر
tolerances U قدرت تحمل نسبت بدارویا زهر
system U مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
systems U مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
reception U قدرت پذیرش پذیرایی کردن
receptions U قدرت پذیرش پذیرایی کردن
posse U قدرت قانونی
posse U قدرت
posses U قدرت قانونی
posses U قدرت
discourse U قدرت استقلال
discourses U قدرت استقلال
staying power U طاقت قدرت
strength U قدرت رزمی استعداد نفری
strength U قدرت
strengths U قدرت رزمی استعداد نفری
strengths U قدرت
referenda U حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
referendum U حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
referendums U حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
stock car U قدرت و دوام
stock-car U قدرت و دوام
stock-cars U قدرت و دوام
rhetoric U قدرت نطق وبیان
rating U توان نامی توان قدرت
ratings U توان نامی توان قدرت
Other Matches
empowers U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
creativeness U قدرت خلاقه قدرت ابداع
dictatorship of proletariat U اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
authoritarainism U نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
radar discrimination U قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
gradient circuit U مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
zing U قدرت
strong-arm U قدرت
strong arm U قدرت
vim U قدرت
vigour U قدرت
vigor U قدرت
vis U قدرت
strenght U قدرت
power takeoff U قدرت
will power <idiom> U قدرت
commanding U با قدرت
inauthoritative U بی قدرت
capability U قدرت
energies U قدرت
nerve U قدرت
might U قدرت
godown U قدرت
energy U قدرت
potency U قدرت
nerves U قدرت
absorption power U قدرت جذب
accelerating power U قدرت شتاب
power loss U گمگشتگی قدرت
power consumption U مصرف قدرت
power dissipation U اتلاف قدرت
hands U قدرت توپگیری
power distribution U پخش قدرت
power failures U قطع قدرت
power factor U ضریب قدرت
power function U تابع قدرت
power loss U تلف قدرت
almightiness U قدرت کامل
adhesive stress U قدرت چسبندگی
firepower U قدرت شلیک
prepotence U قدرت کامل
prepotency U قدرت کامل
solvency U قدرت حلالپوشی
cans U قدرت داشتن
full U تمام قدرت
fullest U تمام قدرت
canning U قدرت داشتن
power transmission U انتقال قدرت
authoritarianism U قدرت طلبی
puissance U توان قدرت
power outege U قطع قدرت
power source U منبع قدرت
absorbency U قدرت جذب
power stroke U مرحله قدرت
power structure U ساخت قدرت
power supplay U منبع قدرت
power test U ازمون قدرت
high powerd money U پول پر قدرت
can U قدرت داشتن
power cable U کابل قدرت
fire power U قدرت تیراندازی
driving power U قدرت محرکه
heavy current circuit breaker U کلید قدرت
power switch U کلید قدرت
dielectric strength U قدرت دی الکتریک
hiding power U قدرت پوشش
dielectric power U قدرت دی الکتریکی
diagonal power U قدرت قطری
detection range U قدرت اکتشافی
detectability U قدرت اشکارسازی
destructivity U قدرت تخریب
deglutition U قدرت بلع
great power U کشور با قدرت
heam yoei vooly U تئوری قدرت
economic potential U قدرت اقتصادی
fluxing power U قدرت سیلان
fasces U قدرت مجازات
explosive force U قدرت انفجار
explosive energy U قدرت انفجار
generator output U قدرت مولد
engine power U قدرت موتور
engine performance U قدرت موتور
emissive power U قدرت صدور
gripping power U قدرت مهارکنندگی
effective power U قدرت موثر
economic power U قدرت اقتصادی
damping power U قدرت میرایی
cutting power U قدرت برش
cutting capacity U قدرت برش
low power stage U طبقه کم قدرت
low power transistor U ترانزیستور با قدرت کم ترانزیستور کم قدرت
bond strength U قدرت پیوند
benumb U بی قدرت کردن
monopoly power U قدرت انحصاری
bearing capacity U قدرت تحمل
basicity U قدرت بازی
authority symbol U نماد قدرت
authority figure U مظهر قدرت
fire power U قدرت اتش
palgwe U فوق قدرت
circuit breaking capacity U قدرت قطع
ionic strength U قدرت یونی
cogency U قدرت عقیده
high power engine U موتورپر قدرت
high power microscope U میکروسکوپ پر قدرت
high power transformer U ترانسفورماتور قدرت
high power transistor U ترانزیستور قدرت
countervailing power U قدرت همسنگ
conveying capacity U قدرت انتقال
horse power U قدرت اسب
imperium U قدرت مطلقه
combat power U قدرت رزمی
increase of power U افزایش قدرت
input power U قدرت ورودی
pi accepting U قدرت پی پذیری
voltage source U منبع قدرت
will to power U قدرت خواهی
world power U قدرت دنیوی
useful power U قدرت مفید
world power U قدرت جهانی
will-power U قدرت اراده
like a ton of bricks <idiom> U به شدت یا با قدرت
power failure U قطع قدرت
enterprises U قدرت اقدام
enterprise U قدرت اقدام
reflecting power U قدرت انعکاس
refractive power U قدرت شکست
superpowers U ابر قدرت
on U در اوج قدرت
superpower U ابر قدرت
resolving power U قدرت تفکیک
heaven U قدرت پروردگار
rating plate U پلاک قدرت
acidity U قدرت اسیدی
leverage U قدرت نفوذ
receptivity U قدرت پذیرش
heavens U قدرت پروردگار
retentivity U قدرت نگهداری
saber rattling U قدرت نمایی
seapower U قدرت دریایی
social power U قدرت اجتماعی
source of power U منبع قدرت
strenght U قدرت شدت
super power U ابر قدرت
scattering power U قدرت پراکندگی
sea power U قدرت بحری
scepter U قدرت یا اقتدارسلطنتی
sights U قدرت دید
sight U قدرت دید
ground power unit U واحد قدرت زمینی
half astern U نصف قدرت به عقب
high power engine U موتور با قدرت زیاد
fuel endurance U قدرت پایداری سوخت
omnificent U دارای قدرت خلاقه
great power U قدرت بزرگ جهانی
high power projector lamp U لامپ پروژکتور پر قدرت
photovoltaic U قدرت زای نوری
value for money U قدرت خرید پول
power amplifier U تقویت کننده قدرت
unit strength U قدرت رزمی یکان
power converter station U پست تبدیل قدرت
trackage U قدرت کشش حق جریه
tnt equivalent U معادل با قدرت انفجار تی ان تی
three phase circuit breaker U کلید قدرت سه فاز
starting power U قدرت راه اندازی
power supply cable U کابل منبع قدرت
power system protection U حفافت سیستم قدرت
predictive power U قدرت پیش بینی
prepotent U دارای قدرت کامل
puncture test U ازمایش قدرت نارسانایی
purchasing power of money U قدرت خرید پول
rectangular power U قدرت راست روی
purchasing power parity U برابری قدرت خرید
optical rotatory power U قدرت چرخش نوری
nuclear parity U قدرت اتمی یکسان
motor output U قدرت خروجی موتور
at full blast <adv.> U در حداکثر قدرت یا شدت
full blast <adv.> U در حداکثر قدرت یا شدت
power [over somebody/something] U قدرت [ بر کسی یا چیزی]
hunger for power [craving for power] U میل شدید به قدرت
intermediate power transistor U ترانزیستور با قدرت متوسط
kenning U نگاه قدرت بینایی
Lust for power and riches. U شهوت قدرت وثروت
limitary U دارای قدرت محدود
low power microphone U میکروفن با قدرت خروجی کم
The policy of balance of power. U سیاست موازنه قدرت
maximum in power gain U تقویت قدرت حداکثر
metal removing capacity U قدرت براده برداری
real purchasing power U قدرت خرید واقعی
aphasia U عدم قدرت تکلم
calorific power U قدرت گرم کنندگی
capacitance U قدرت جمع اوری
abuse of power U سوء استفاده از قدرت
anticipative U دارای قدرت پیشگویی
payout U قدرت کار دستگاه
civil nuclear powers U کشوردارای قدرت اتمی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com