Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
monopoly power
U
قدرت انحصاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
countervailing power
U
مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود
Other Matches
monopoly
U
امتیاز انحصاری کالای انحصاری
monopolies
U
امتیاز انحصاری کالای انحصاری
empowering
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
creativeness
U
قدرت خلاقه قدرت ابداع
dictatorship of proletariat
U
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power
U
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
authoritarainism
U
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
merest
U
انحصاری
monopolistic
U
انحصاری
patent
U
انحصاری
patenting
U
انحصاری
sole right
U
حق انحصاری
patents
U
انحصاری
sole
U
انحصاری
exclusive
U
انحصاری
soles
U
انحصاری
mere
U
انحصاری
patented
U
انحصاری
exclusive or
U
یای انحصاری
monopoly bank
U
بانک انحصاری
market trust
U
بازار انحصاری
monopolist
U
سیاست انحصاری
monopoly output
U
تولید انحصاری
monopoly management
U
مدیریت انحصاری
monopoly position
U
موقعیت انحصاری
monopoly price
U
قیمت انحصاری
monopoly restriction
U
محدودیت انحصاری
monopolistic competition
U
رقابت انحصاری
restricted
U
مقیدالتداول انحصاری
patents
U
دارای حق انحصاری
patent
U
دارای حق انحصاری
patenting
U
دارای حق انحصاری
sole
U
تنها انحصاری
preemptive
U
قبضهای انحصاری
soles
U
تنها انحصاری
sole agent
U
نماینده انحصاری
patented
U
دارای حق انحصاری
monopolized
U
امتیاز انحصاری گرفتن
exclusive or element
U
عنصر یای انحصاری
patent
U
انحصاری به ثبت رساندن
monopolizes
U
امتیاز انحصاری گرفتن
monopolize
U
امتیاز انحصاری گرفتن
monopolising
U
امتیاز انحصاری گرفتن
monopolises
U
امتیاز انحصاری گرفتن
monopolised
U
امتیاز انحصاری گرفتن
exclusive or gate
U
دریچه یای انحصاری
theory of monoplistic competition
U
نظریه رقابت انحصاری
sole distributor contract
U
قرارداد توزیع انحصاری
monopolizing
U
امتیاز انحصاری گرفتن
exjunction gate
U
دریچه یای انحصاری
patented
U
انحصاری به ثبت رساندن
patents
U
انحصاری به ثبت رساندن
patent right
U
حق انحصاری ثبت شده
oligopsony
U
خرید نیمه انحصاری
oligapoly
U
فروش نیمه انحصاری
sole selling right
U
حقوق فروش انحصاری
exclusive economic zone
U
منطقه اقتصادی انحصاری
fixed stock
U
مالک انحصاری سهام
patenting
U
انحصاری به ثبت رساندن
exclusive or cate
U
دریچه یای انحصاری
sole arbitrator
U
حکم یا داور انحصاری
monopolization
U
گرفتن امتیاز انحصاری چیزی
patent law
U
قانون ثبت انحصاری اختراعات
exclusive nor gate
U
دریچه نقیض یای انحصاری
gradient circuit
U
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
radar discrimination
U
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
sole tenant
U
مستاجر انحصاری مستاجری که شریک ندارد
patent
U
امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patent
U
حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
patented
U
امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patented
U
حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
patents
U
حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
patenting
U
امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
patenting
U
حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی
patents
U
امتیازیاحق انحصاری بکسی دادن اعطا کردن
severalty
U
مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
free fishery
U
حق انحصاری ماهی گیری درابهای عمومی بموجب فرمان شاه
copyright
U
حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است
copyrights
U
حق چاپ و انتشار انحصاری برای مولف اثر یا کسی که این حق را از او به انتقال گرفته است
joint tenants
U
در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
forces
U
قدرت
commanding
U
با قدرت
capability
U
قدرت
nerves
U
قدرت
strong-arm
U
قدرت
strong arm
U
قدرت
potency
U
قدرت
force
U
قدرت
forcing
U
قدرت
strenght
U
قدرت
strengths
U
قدرت
vis
U
قدرت
vim
U
قدرت
might
U
قدرت
posses
U
قدرت
energies
U
قدرت
energy
U
قدرت
power takeoff
U
قدرت
vigor
U
قدرت
vigour
U
قدرت
will power
<idiom>
U
قدرت
nerve
U
قدرت
strength
U
قدرت
posse
U
قدرت
powering
U
قدرت
powers
U
قدرت
inauthoritative
U
بی قدرت
power
U
قدرت
zing
U
قدرت
powered
U
قدرت
tension
U
قدرت
abilities
U
قدرت
ability
U
قدرت
authority
U
قدرت
tensions
U
قدرت
sovereignty
U
قدرت
godown
U
قدرت
magnaflux
U
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
patenting
U
حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patents
U
حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patented
U
حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
patent
U
حق ثبت اختراع حق انحصاری اختراع
increase of power
U
افزایش قدرت
power function
U
تابع قدرت
engine performance
U
قدرت موتور
engine power
U
قدرت موتور
authority symbol
U
نماد قدرت
high power engine
U
موتورپر قدرت
emissive power
U
قدرت صدور
power factor
U
ضریب قدرت
power dissipation
U
اتلاف قدرت
basicity
U
قدرت بازی
benumb
U
بی قدرت کردن
power distribution
U
پخش قدرت
hiding power
U
قدرت پوشش
bearing capacity
U
قدرت تحمل
authority figure
U
مظهر قدرت
high power microscope
U
میکروسکوپ پر قدرت
high power transistor
U
ترانزیستور قدرت
power transmission
U
انتقال قدرت
high power transformer
U
ترانسفورماتور قدرت
prepotence
U
قدرت کامل
accelerating power
U
قدرت شتاب
prepotency
U
قدرت کامل
absorption power
U
قدرت جذب
horse power
U
قدرت اسب
adhesive stress
U
قدرت چسبندگی
power test
U
ازمون قدرت
imperium
U
قدرت مطلقه
power loss
U
تلف قدرت
power loss
U
گمگشتگی قدرت
power outege
U
قطع قدرت
power source
U
منبع قدرت
power stroke
U
مرحله قدرت
power structure
U
ساخت قدرت
power supplay
U
منبع قدرت
almightiness
U
قدرت کامل
absorbency
U
قدرت جذب
circuit breaking capacity
U
قدرت قطع
explosive energy
U
قدرت انفجار
driving power
U
قدرت محرکه
countervailing power
U
قدرت همسنگ
fluxing power
U
قدرت سیلان
gripping power
U
قدرت مهارکنندگی
dielectric strength
U
قدرت دی الکتریک
low power stage
U
طبقه کم قدرت
generator output
U
قدرت مولد
dielectric power
U
قدرت دی الکتریکی
great power
U
کشور با قدرت
cutting capacity
U
قدرت برش
cutting power
U
قدرت برش
damping power
U
قدرت میرایی
deglutition
U
قدرت بلع
fire power
U
قدرت تیراندازی
destructivity
U
قدرت تخریب
detectability
U
قدرت اشکارسازی
detection range
U
قدرت اکتشافی
conveying capacity
U
قدرت انتقال
ionic strength
U
قدرت یونی
input power
U
قدرت ورودی
power switch
U
کلید قدرت
bond strength
U
قدرت پیوند
power consumption
U
مصرف قدرت
power cable
U
کابل قدرت
pi accepting
U
قدرت پی پذیری
effective power
U
قدرت موثر
explosive force
U
قدرت انفجار
cogency
U
قدرت عقیده
palgwe
U
فوق قدرت
fasces
U
قدرت مجازات
heavy current circuit breaker
U
کلید قدرت
combat power
U
قدرت رزمی
economic power
U
قدرت اقتصادی
economic potential
U
قدرت اقتصادی
low power transistor
U
ترانزیستور با قدرت کم ترانزیستور کم قدرت
heam yoei vooly
U
تئوری قدرت
fire power
U
قدرت اتش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com