English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
advance U قبلا تهیه شده
advances U قبلا تهیه شده
advancing U قبلا تهیه شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
foresee U قبلا تهیه دیدن
foresees U قبلا تهیه دیدن
prearrange U قبلا تهیه کردن
Other Matches
prefiguring U قبلا اعلام کردن قبلا نشان دادن
prefigure U قبلا اعلام کردن قبلا نشان دادن
prefigured U قبلا اعلام کردن قبلا نشان دادن
prefigures U قبلا اعلام کردن قبلا نشان دادن
laying up U تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
purvey U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying U تهیه اذوقه تهیه سورسات
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
the reinbefore U قبلا
supra U قبلا
erstwhile U قبلا
formerly U قبلا
already U قبلا
aforehand U قبلا
erst U قبلا
previously U قبلا"
heretofore U سابقا قبلا
presentient U قبلا مستعد
presentient U قبلا متوجه
prepay U قبلا پرداختن
beforehand U قبلا اماده
pre arrange U قبلا قرارگذاشتن
prerecord U قبلا ضبط
i went before U من قبلا` رفتم
foretoken U قبلا اگاهانیدن
prescient U قبلا اگاه
prenominate U قبلا ذکر شده
presanctified U قبلا تقدیس شده
prerecord U قبلا ثبت کردن
prenominate U قبلا ذکر کردن
prepossess U قبلا بتصرف اوردن
predesignate U قبلا تعیین شده
preheated U قبلا گرم کردن
preordain U قبلا مقرر داشتن
pretypify U قبلا اعلام کردن
preheat U قبلا حرارت دادن
preheat U قبلا گرم کردن
preheated U قبلا حرارت دادن
destine U قبلا انتخاب کردن
preheats U قبلا حرارت دادن
primes U قبلا تعلیم دادن
primed U قبلا تعلیم دادن
prenominate U قبلا نامبرده شده
prearrange U قبلا ترتیب دادن
premonish U قبلا برحذر داشتن
forespeak U قبلا اماده کردن
preassigned U قبلا تعیین شده
preselect U قبلا انتخاب کردن
preconceive U قبلا تصور کردن
pre appoint U قبلا معین کردن
previews U قبلا رویت کردن
preview U قبلا رویت کردن
I have a reservation. من قبلا رزرو کردم.
to prerecord U قبلا ضبط کردن
preconceive U قبلا عقیده پیداکردن
prime U قبلا تعلیم دادن
preheats U قبلا گرم کردن
pretypify U قبلا نشان دادن
predetermine U قبلا مقدر کردن
advancing U قبلا تجهیز شده
predetermine U قبلا تعیین کردن
advances U قبلا تجهیز شده
prifix U قبلا تعیین کردن
as already mentioned <adv.> U همانطور که قبلا ذکر شد
advance U قبلا تجهیز شده
predigest U قبلا هضم کردن
as previously mentioned <adv.> U همانطور که قبلا اشاره شد
as already mentioned <adv.> U همانطور که قبلا اشاره شد
predestine U قبلا تعیین کردن
prifixal U قبلا تعیین کردن
prepaid U قبلا" پرداخت شده
as previously agreed upon <adv.> U همینطور که قبلا موافقت شد
forearms U قبلا اماده کردن
forearm U قبلا اماده کردن
pretreat U قبلا معالجه کردن
preform U قبلا تصمیم گرفتن
preexist U قبلا وجود داشتن
preform U قبلا تشکیل دادن
preform U قبلا بشکل دراوردن
as previously mentioned <adv.> U همانطور که قبلا ذکر شد
preassigned U قبلا تخصیص داده شده
preset U قبلا چیدن و قرار دادن
put in <idiom> U اضافه چیزی که قبلا گفته شد
predicts U قبلا پیش بینی کردن
predicting U قبلا پیش بینی کردن
predict U قبلا پیش بینی کردن
preconcert U قبلا فرار ومدار گذاردن
predefined U آنچه قبلا معرفی شده است
pre U آنچه قبلا توافق شده است
bespeak U قبلا درباره چیزی صحبت کردن
preexist U ازلی بودن قبلا موجود شدن
prevue U قبلا رویت کردن اطلاع قبلی
thereinbefore U در سطور قبل همان قرارداد قبلا"
pre- U آنچه قبلا توافق شده است
forebode U قبلا بدل کسی اثر کردن
preordain U قبلا وقوع امری را ترتیب دادن
preform U قبلا شکل چیزی رامعین کردن
postpaid U مخارج پستی قبلا پرداخت شده
projections U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projection U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
purveying U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
ingrain U نخی که قبلا الیاف ان رنگ شده است
revocation of probate U بطلان وصیتنامهای که قبلا" صحت مفادش تصدیق شده
rest on one's laurels <idiom> U خرسند شدن از موفقیت که قبلا حاصل شده است
have a go at <idiom> U سعی درانجام کاری که بقیه قبلا انجام دادهاند
Thats no news to me. U این برایم خبر جدیدی نیست ( قبلا می دانستم )
cost indexes U ضریب افزایش یا کاهش هزینه هائی که قبلا تعیین شده
forlorn hope U دستهای که قبلا مامور حمله و بمباران جای محصوری میشوند
predestinate U قبلا تعیین شده دارای سرنوشت ونصیب وقسمت ازلی
postpaid U پاکت تمبردار یا امانتی که قبلا مخارج پست ان پرداخت میشود
prepossess U تحت تاثیرعقیده یامسلکی قرار دادن قبلا تبعیض فکری داشتن
turnkey system U سیستم کامپیوتری که قبلا"تدارک دیده شده و برای استفاده اماده است
to reinvent the wheel <idiom> U هدر مقدار زیادی از زمان و یا تلاش در ساختن چیزی که قبلا وجود داشته.
yalta conference U م تشکیل یک سازمان جهانی برای صلح و امنیت جهان تاکید و بر پارهای تصمیمات دیگر که قبلا" در منشوراتلانتیک به ان اشاره شده بودتاکید شد
to express one's heartfelt U قبلا سپاس گزاری کردن تشکرات قلبی خودرا تقدیم کردن
post race U مسابقهای که صاحب اسب قبلا نام اسب را ثبت میکند
premeditate U قبلا فکر چیزی را کردن مطالعه قبلی کردن
fore U : پیشوندبمعنی پیش و جلو قبلا وپیشروها و واقع در جلو
fourth generation computers U فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
purvey U تهیه
purveying U تهیه
purveyed U تهیه
purveys U تهیه
ministration U تهیه
supplying U تهیه
preparations U تهیه
preparation U تهیه
off hand U بی تهیه
provision U تهیه
housing U تهیه جا
seating U تهیه جا
counter preparation U ضد تهیه
supply U تهیه
procurement U تهیه
supplied U تهیه
counter preparation U تیر ضد تهیه
lighting feeder U تهیه روشنایی
fabricator U تهیه کننده
pitched U تهیه دیده
base development U تهیه پایگاه
suppliers U تهیه کننده
process U تهیه کردن
processes U تهیه کردن
supplier U تهیه کننده
placements U تهیه شغل
provides U تهیه دیدن
administered U تهیه کردن
afford U تهیه کردن
afforded U تهیه کردن
affords U تهیه کردن
photo imagery U تهیه عکس
parasceve U روز تهیه
on the stocks U د رشرف تهیه
provide U تهیه دیدن
placements U تهیه کار
placement U تهیه شغل
placement U تهیه کار
provides U تهیه کردن
administers U تهیه کردن
provide U تهیه کردن
administering U تهیه کردن
administer U تهیه کردن
affording U تهیه کردن
to find in U تهیه کردن
preparations U اتش تهیه
preparations U تهیه مقدمات
preparation U اتش تهیه
preparation U تهیه مقدمات
furtherance U تهیه وسایل
preparations U تهیه و ارایش
weaponry U تهیه سلاح
to make provision U تهیه دیدن
triplication U تهیه در سه نسخه
triplicity U تهیه در سه نسخه
victual U تهیه اذوقه
victualage U تهیه اذوقه
vacuum-packed تهیه شده
preparation U تهیه و ارایش
appropriated <adj.> <past-p.> U تهیه شده
provided <adj.> <past-p.> U تهیه شده
laid on <past-p.> U تهیه شده
provided [that] <conj.> U تهیه شده
supplied U تهیه کردن
supplying U تهیه کردن
supply U تهیه کردن
the water supply of tehran U تهیه اب تهران
preparing U تهیه کردن
procuring U تهیه کردن
purveyance U تهیه خواربار
provisionment U تهیه خواربار
catered U تهیه کردن
procure U تهیه کردن
blend U تهیه کردن
preparator U تهیه کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com