Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ferryboat
U
قایق عبور از رودخانه
ferryboats
U
قایق عبور از رودخانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
deliberate crossing
U
عبور با فرصت از رودخانه
hasty crossing
U
عبور تعجیلی از رودخانه
forced crossing
U
عبور اجباری از رودخانه
keelboat
U
قایق پهن رودخانه
burdended
U
فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
ferried
U
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferrying
U
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferry
U
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
ferries
U
گذر دادن ازیک طرف رودخانه بطرف دیگر عبور دادن
afflux
U
خیزاب بالاامدن سطح اب رودخانه بوسیله کاهش عرض رودخانه
up the river
U
سوی سر چشمه رودخانه بطرف بالای رودخانه
affluent
رودخانه ای که به داخل رودخانه بزرگتر یا دریاچه بریزد.
liman
U
خلیج مصب رودخانه مدخل رودخانه
canopies
U
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopy
U
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
lubber's line
U
علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind
U
حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
wading crossing
U
عبور از اب درقسمتهای قابل عبور
energy transition
U
عبور انرژی
[ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
tacked
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tack
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
boat space
U
فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
showboat
U
قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
traffic post
U
پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
rivers
U
رودخانه
river
U
رودخانه
river line
U
خط رودخانه
glaciers
U
رودخانه یخ
glacier
U
رودخانه یخ
river gravel
U
شن رودخانه
rever
U
رودخانه
river clay
U
گل رودخانه
riverine
U
سواحل رودخانه
bight
U
پیچ رودخانه
bottom ice
U
یخ کف دریاچه یا رودخانه
riverbed
U
بستر رودخانه
conferva
U
علف رودخانه
river profile
U
نیمرخ رودخانه
river mouth
U
دهانه رودخانه
river line
U
خط ساحل رودخانه
an open river
U
رودخانه باز
alpheus
U
رب النوع رودخانه
riverward
U
بطرف رودخانه
by water
U
از راه رودخانه
the karoon river
U
رودخانه کارون
the river karoon
U
رودخانه کارون
headwater
U
بالادست رودخانه
lethe
U
اب رودخانه بزرخ
fork of ... river
U
شاخه رودخانه ...
levee
U
کناره رودخانه
stethe
U
ساحل رودخانه
euphrates
U
رودخانه فرات
upstream
U
بالای رودخانه
riparian
U
ساحل رودخانه زی
ostiary
U
دهانه رودخانه
potamology
U
مبحث رودخانه ها
water system
U
رودخانه و شعبات ان
strand
U
لایه رودخانه
head stream
U
سرچشمه رودخانه
streamed
U
رودخانه ابراهه
strands
U
لایه رودخانه
stream
U
رودخانه ابراهه
low water
U
فروکش اب رودخانه
streams
U
رودخانه ابراهه
river banks
U
ساحل رودخانه
river trip
U
گردش رودخانه ای
river trip
U
مسافرت رودخانه ای
river bed
U
بستر رودخانه
river beds
U
بستر رودخانه
river bank
U
ساحل رودخانه
along the river
U
درامتداد رودخانه
spanned
U
پل زدن روی رودخانه
inland navigation
U
کشتی رانی در رودخانه ها
interamnian
U
واقع در میان دو رودخانه
near bank
U
ساحل نزدیک رودخانه
basins
U
حوزه رودخانه ابگیر
levee
U
دیواره ساحلی رودخانه
span
U
پل زدن روی رودخانه
head water
U
قسمت بالادست رودخانه
head water
U
بالای رودخانه بالارود
basin
U
حوزه رودخانه ابگیر
keelboatman
U
کرجی بان رودخانه
river basin
U
ابگیر یا حوضه رودخانه
river bed level
U
تراز بستر رودخانه
riverain
U
ساکن ساحل رودخانه
riparian
U
وابسته بکنار رودخانه
niagara
U
رودخانه و ابشار نیاگارا
upstream
U
بالادست جریان رودخانه
upstream
U
مخالف جریان رودخانه
sluggish stream
U
رودخانه با جریان کند
spans
U
پل زدن روی رودخانه
styx
U
رودخانه عالم اسفل
naiad
U
حوری موجددریاچه رودخانه
spanning
U
پل زدن روی رودخانه
riparian
U
حریم رودخانه و ان چه که در ان باشد
eyot
U
جزیره کوچک در رودخانه
bayou
U
شاخه فرعی رودخانه
fluvial
U
زیست کننده در رودخانه
fluviatic
U
پیداشده رودخانه رودخانهای
basin area
U
حوزه ابریز رودخانه
excavation in river bed
U
خاکبرداری در بستر رودخانه
chutes
U
شیب تند رودخانه
bank effect
U
اثر کناره رودخانه
chute
U
شیب تند رودخانه
white water
U
ابشارهای کوتاه رودخانه
palisade
U
صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
cess
U
سرازیری کنار رودخانه وغیره
summer bed of a river
U
بستر تابستانی رودخانه مسیل
palisades
U
صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
hurst
U
جای کم عمق در رودخانه یا دریا
navigation river
U
رودخانه قابل کشتی رانی
bed building stage of river
U
تراز سطح متوسط اب رودخانه
whitewater racing
U
مسابقه در مسیر اشفته رودخانه
river forcasting
U
پیش بینی جریان رودخانه
fluviomarine
U
درست شده رودخانه ودریا
to fall down the river
U
باجریان رودخانه حرکت کردن
to clean arives
U
رودخانه ایی را لاروبی کردن
detritus
U
مواد خردوریز محمولات اب رودخانه
he put me across the river
U
مرا بدانسوی رودخانه برد
fluviatile
U
نهری زندگی کننده در رودخانه
haugh
U
زمین رسوبی کنار رودخانه
strath
U
بستر پهن مسیر رودخانه
fairway
U
قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
rhenish
U
شراب المانی rhein وابسته به رودخانه
staff gauge
U
اشل اندازه گیری ارتفاع اب رودخانه
fairways
U
قسمت قابل کشتیرانی رودخانه یا خلیج
fluviometer
U
الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
fluviograph
U
الت سنجش افت وخیزاب رودخانه
holm
U
زمین مسطح وپست نزدیک رودخانه
ice mining
U
انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
dragsman
U
لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
effective snow melt
U
برف ذوب شده موثر در جریان رودخانه
How long is the River Nile?
U
طول وعرض رودخانه نیل چقدر است ؟
riffles
U
کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
The teo countries are separated by this river.
U
این رودخانه دو کشور را از یکدیگه جدامی کند
camp-shedding
U
[پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
riffled
U
کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
wharves
U
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
watershed
U
منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
watersheds
U
منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
wharfs
U
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
live lining
U
ماهیگیری در رودخانه که نخ و قلاب با جریان اب حرکت می کنند
wharf
U
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
riffle
U
کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
riffling
U
کمی عمق رودخانه که موجب تقسیم اب گردد
logjam
U
انباشتگی تنهی درختان بریده شده در رودخانه
riparian rights
U
حقوق خاصه مالکین خریم رودخانه ها و انهار
gorge portion
U
محل مناسب برای ایجاد سد دربستر رودخانه
riparian law
U
قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
bank protection
U
حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
nilometer
U
الت خود نگارودرجه داربرای سنجش بلندی اب رودخانه
estacade
U
سدی که ازتیرهاوپایههای چوبی در رودخانه یادریابرای بستن راه
sandbar
U
جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
gauging station
U
ایستگاه اندازه گیری سرعت وعمق اب در کانال یا رودخانه
base flow
U
مقدار جریان ابی که رودخانه در حالت غیرسیلابی دارد
holm
U
جزیره کوچکی میان رودخانه با دریاچه ویانزدیک خشکی
gauging section
U
مقطعی از کانال یا رودخانه که عمق اب یا سرعت اب اندازه گیری میشود
alluviation
U
رسوبات ماسه و شن ناشی ازکم شدن سرعت جریان رودخانه
acheval
U
ارتشی که جناحش در اثرمانعی مانندباتلاق یا رودخانه از ان دورو مجزا باشد
ferrybridge
U
کشتی ای که قطار راه اهن راازروی رودخانه یاخلیج میبرد
estuary
U
دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
estuaries
U
دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
terrigenous
U
تشکیل شده بوسیله عمل سایش رودخانه وجریان اب خاکزاد
caisson
U
اطاقکی که جهت دستیابی به بستر رودخانه به سمت پایین گودبرداری میشود
snag boat
U
کشتی بخاری کوچک که با ان بستر رودخانه هارا ازموانع پاک می کنند
water hole
U
سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
The Pied Piper of Hamelin
U
نی نواز هاملن
[با نوازش موشها را تلسم میکرد و به رودخانه میبرد غرق شوند]
The Pied Piper of Hamelin
U
فلوت زن رنگارنگ هاملن
[با نوازش موشها را تلسم میکرد و به رودخانه میبرد غرق شوند]
ferryboats
U
قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
ferryboat
U
قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
tolls
U
حق عبور
transmissions
U
عبور
toll
U
حق عبور
tolling
U
حق عبور
transit
U
عبور
transmission
U
عبور
transmittal
U
عبور
transmittance
U
عبور
transmittancy
U
عبور
alpha canis majoris
U
عبور
rights of way
U
حق عبور
cross-Channel
U
عبور
right of way
U
حق عبور
crossing
U
عبور
passage of lines
U
عبور از خط
passages
U
عبور
road haulage
U
حق عبور
fording
U
عبور از اب
right of passage
U
حق عبور
passages
U
حق عبور
passage
U
عبور
passage
U
حق عبور
transit time
U
زمان عبور
transoceanic
U
عبور از اقیانوس
cruised
U
عبور کردن
transit traffic
U
عبور ترانزیتی
transmittance
U
مقدار عبور
thoroughfares
U
راه عبور
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com