English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
party boat U قایق بزرگ حامل مشتریان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cigarrette U قایق مسابقه بزرگ موتوری
port U بزرگ کردن لوله اگزاست سمت چپ قایق
sportfisherman U قایق موتوری بزرگ برای ماهیگیری دورازساحل
room-sized rug U فرش های ایرانی [فرش های درباری] [بافت این فرش ها که برای مفروش کردن تالارها و سالن های بزرگ استفاده می شود در ایران در اواخر قرن دوازدهم رواج یافت. بیشتر مشتریان کشورهای حوزه خلیج فارس و اروپایی اند.]
canopies U روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopy U روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
obstruction U خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق
obstructions U خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق
weapon carrier U کامیون حامل جنگ افزار کامیون حامل توپ
clientele U مشتریان پیروان
clientage U مشتریان پیروان
loyalty discount U تخفیف مشتریان دائم
loyalty rebate U تخفیف مشتریان دائم
mains electricity U منبع الکتریسیته محلی مشتریان
credit rating U رتبه بندی اعتباری مشتریان
lubber's line U علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind U حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
long pull U اضافه پیمانهای که درنوشابه خانه ها برای جلب مشتریان میدهند
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
mock-ups U مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
mock-up U مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
cover charges U مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover charge U مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
fielded U مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
fractional reserve banking U روش مبتنی بر ذخیره جبران کسری در امریکا در ازای هرصد دلاری که مشتریان دربانک می گذارد
fields U مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
field U مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
tack U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
bartender U کسی که در بار مشروبات برای مشتریان می ریزد متصدی بار
fractional U اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
bartenders U کسی که در بار مشروبات برای مشتریان می ریزد متصدی بار
boat space U فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
showboat U قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
conveyer U حامل
vectors U حامل
gerent U حامل
vector U حامل
carrier U حامل
carriers U حامل
porter U حامل
stave U حامل
vehicle U حامل
bearer U حامل
porters U حامل
bearer cheque U چک حامل
conveyor U حامل
bearers U حامل
vehicles U حامل
oem U Equipment Original شرکت یا سازمانی که کامپیوترها وتجهیزات دستگاه جانبی را به منظور استفاده از انها درمحصولات و تجهیزاتی که بعدا" به مشتریان فروخته خواهد شد خریداری می نمایدسازنده تجهیزات اصلی anufacturer
video carrier U حامل ویدئو
carrier gas U گاز حامل
carrier detect U کشف حامل
data carrier U حامل داده
bearer bond U سند حامل
carrier detect U تشخیص حامل
carrier frequency U بسامد حامل
tape transport U حامل نوار
vector U حامل بردار
bearer U در وجه حامل
bearing angle U زاویه حامل
carrier system U سیستم حامل
payable to the bearer U در وجه حامل
thurifer U حامل بخوردان
osborne shackle U قلاب حامل
bearers U در وجه حامل
bearer cheque U چک در وجه حامل
image carrier U حامل تصویر
vectors U حامل بردار
carrier wave U موج حامل
data carrier U حامل داده ها
messenger U طناب حامل
vehicles U حامل رسانه
messenger wire U سیم حامل
radius vector U شعاع حامل
messengers U طناب حامل
color carrier U حامل رنگ
gestatorial U حامل پاپ
transports U ترابری حامل
transporting U ترابری حامل
transported U ترابری حامل
transport U ترابری حامل
linkmen U حامل مشعل
linkman U حامل مشعل
sound carrier U حامل صوت
carrier frequency U فرکانس حامل
bearing U زاویه حامل
linkboy U حامل مشعل
vehicle U حامل رسانه
vectorial U حامل بردار
thurifer U حامل مجمر
breech block carrier U حامل کولاس
available cash U موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است
caddies U حامل وسایل بازیگر
pay to the bearer U دروجه حامل بپردازید
stretcher bearer U حامل تخت روان
persi U حامل راس الغول
perseus U حامل راس الغول
stretcher-bearer U حامل تخت روان
gestatoraial chair U کرسی حامل پاپ
slaver U کشتی حامل بردگان
comport U دربرداشتن حامل بودن
stretcher-bearers U حامل تخت روان
carrier frequency U فرکانس موج حامل
bearer stock U اسناد در وجه حامل
armor bearer U حامل اسلحه زرهدار
carrier color signal U پیام رنگی حامل
current carrying conductor U رسانای حامل بار
victualler U کشتی حامل خواربار
stave U روی خط حامل نوشتن
carriers U حامل غلطک حمال
carriers U برنامه حامل میکرب
telephone carrier current U جریان حامل تلفنی
carrier U حامل غلطک حمال
carrier U برنامه حامل میکرب
caddying U حامل وسایل بازیگر
caddied U حامل وسایل بازیگر
caddie U حامل وسایل بازیگر
platforms U رسانگر حامل گیرنده
caddy U حامل وسایل بازیگر
platform U رسانگر حامل گیرنده
comported U دربرداشتن حامل بودن
comports U دربرداشتن حامل بودن
bearer bond U سند در وجه حامل
comporting U دربرداشتن حامل بودن
warrant to bearer U به حواله کرد حامل
weapon carrier U حامل جنگ افزار
conversion angle U زاویه حامل مسیر ناو
flag ship U ناوسرفرماندهی کشتی حامل دریادار
payable to bearer U قابل پرداخت در وجه حامل
flagship U کشتی حامل پرچم امیرالبحری
color carrier reference U فاز مبنای حامل رنگ
ignitor U محفظه حامل باروت اشتعال
signaled U هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
signalled U هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
signal U هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
Please pay the bearer . U دروجه حامل بپردازید ( چک وغیره )
flagships U کشتی حامل پرچم امیرالبحری
carrier wave U موج حامل امواج رادار یا بی سیم
vectors U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vectorial U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
frequency medulation U تعدیل تناوب یا بسامد موج حامل
vector U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
common carrier U متصدی حمل ونقل حامل مشترک
charge carrier U حامل بار [فیزیک] [شیمی] [مهندسی]
carabinier U سرباز حامل تفنگ کارابین کوتاه
bank note U چک تضمین شده سند در وجه حامل
airdrop container U جعبه حامل بار دربارریزی هوایی
carriage paid to U هزینه حمل به حامل پرداخت شده
signpost U تیر حامل اعلان تابلو راهنما
carrier frequency U فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
carabineer U سرباز حامل تفنگ کارابین کوتاه
signposts U تیر حامل اعلان تابلو راهنما
radar picket cap U هواپیمای گشتی هوایی حامل رادار
outriggers U اعضای سازنده اولیه حامل قسمت دم هواپیما
light quantum U کوچکترین ذره حامل انرژی درنورواشعه تابشی
carriage and insurance paid to U هزینه حمل و بیمه به حامل پرداخت شده
taperer U حامل شمع در مراسم مذهبی باریک کننده
destination carrier U کشتی حامل ناو تعمیراتی بمقصد یاتعمیرگاه
guided missile cruiser U زره شکن حامل موشک هدایت شونده
black endorsement U براتی که در وجه حامل فهرنویسی شده باشد
blank endorsement U فهر نویسی بدون ذکر نام حامل
scabbing U بوش گذاری در فضای دیواره واگنهای حامل مهمات
nose piece U قسمتی از ریز بین که حامل عدسی شیئی است
information box U قسمت یا کادر حامل اطلاعات مربوط به عکس هوایی
led line U خط کوتاهی که در بالایاته حامل برای نت هابیرون ازحامل می افزایند
ensigns U سربازی که حامل پرچم است رنگ ابی کمرنگ
ensign U سربازی که حامل پرچم است رنگ ابی کمرنگ
strop U ریل بندیهای داخل هواپیمابرای اتصال کابل چتر حامل بار
re issuable notes U اوراق بهادار در وجه حامل که پس از یک بار پرداخت دوباره قابل استفاده هستند
common carrier U شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
air delivery container U جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
ignite U اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
igniting U اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
ignited U اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
ignites U اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
ferry boat U قایق
bilge U کف قایق
boat tail U دم قایق
boatdeck U پل قایق
boat U قایق
caique U قایق
ark U قایق
boats U قایق
barge U قایق
lighter U قایق
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com