Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
formulation
U
قاعده سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
formulation
U
دستور سازی تبدیل به قاعده رمزی
phraseologically
U
ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
Other Matches
corkscrew rule
U
قاعده پیچ بطری بازکن قاعده چوب پنبه کش
rectification
U
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
calculating
U
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
U
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
loosest
U
بی قاعده
norm
U
قاعده
nisi
U
قاعده
law
U
قاعده
ruleless
U
بی قاعده
loose
U
بی قاعده
prior possession
U
قاعده ید
canon
U
قاعده
canons
U
قاعده
formulas
U
قاعده
rule
U
قاعده
production rule
U
قاعده
informal
U
بی قاعده
frame
U
قاعده
desultory
U
بی قاعده
norms
U
قاعده
regular
U
با قاعده
regulars
U
با قاعده
immethodical
U
بی قاعده
formulae
U
قاعده
formula
U
قاعده
looser
U
بی قاعده
regularity
U
قاعده
laws
U
قاعده
regularities
U
قاعده
principle
U
قاعده
regulation
U
قاعده
irregular
U
بی قاعده
ordnance plant
U
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger
U
الت کنگره سازی یادندانه سازی
menstrual
U
وابسته به قاعده گی
kundt's rule
U
قاعده کونت
anomaly
U
خلاف قاعده
maxim
U
قاعده کلی
anomalies
U
خلاف قاعده
sequence rule
U
قاعده توالی
regulater
U
قاعده گذاشتن
maxims
U
قاعده کلی
snaggletooth
U
دندان بی قاعده
stare decisis
U
قاعده سابقه
nitrogen rule
U
قاعده نیتروژن
trapezoidal rule
U
قاعده ذوزنقهای
heterography
U
املای بی قاعده
phase rule
U
قاعده فاز
cram's rule
U
قاعده کرام
menstruating
U
قاعده شونده
octet rule
U
قاعده هشتایی
hofmann's rule
U
قاعده هوفمان
rambunctious
U
بی قانون و قاعده
formulism
U
قاعده فرمول)
theorematic
U
مبنی بر قاعده
theorems
U
قاعده نکره
theorem
U
قاعده نکره
huckel's rule
U
قاعده هوکل
formula
U
قاعده رمزی
irregular
U
خلاف قاعده
anomalous
U
خلاف قاعده
systems
U
قاعده رویه
bredt's rule
U
قاعده برت
rule of thumb
U
قاعده سر انگشتی
golden rules
U
قاعده زرین
golden rule
U
قاعده زرین
precepts
U
قاعده اخلاقی
precept
U
قاعده اخلاقی
rule governed
U
قاعده مند
markovnikoff's rule
U
قاعده مارکونیکوف
formulae
U
قاعده رمزی
formulas
U
قاعده رمزی
equity
U
قاعده انصاف
periods
U
قاعده زنان
period
U
قاعده زنان
equities
U
قاعده انصاف
system
U
قاعده رویه
saytzeff's rule
U
قاعده زایتسف
abnonmally
U
بر خلاف قاعده
absolute legal
U
قاعده تسلیط
expansion rule
U
قاعده بسط
base of a triangle
U
قاعده
[مثلثی]
[ریاضی]
L'Hôpital's rule
U
قاعده لوپیتال
[ریاضی]
norm
U
قاعده ماخذ قانونی
L'Hôpital's rule
U
قاعده هوپیتال
[ریاضی]
heterotaxy
U
ترتیب خلاف قاعده
principle
U
قاعده کلی مرام
infringements
U
نقض قانون یا قاعده
methodically
U
از روی اسلوب با قاعده
arithmetically
U
منطق قاعده حساب
rule of three
U
قاعده اربعه متناسبه
norms
U
قاعده ماخذ قانونی
heterotaxis
U
ترتیب خلاف قاعده
equation of payments
U
قاعده پیدا کردن
fellowsh
U
قاعده یافتن سودوزیان
desultorily
U
بدون قاعده پرت
axiom
U
بدیهیات قاعده کلی
axioms
U
بدیهیات قاعده کلی
infringement
U
نقض قانون یا قاعده
code
U
قانون قاعده مقرر
fermi statistics
U
قاعده اماری فرمی
right hand rule
U
قاعده راست گرد
formularize
U
تحت قاعده در اوردن
systematic
U
قاعده دار با همست
chain rule
U
قاعده زنجیری
[ریاضی]
geodetically
U
موافق قاعده پیمایش
midpoint rule
U
قاعده نقطه میانی
maxwell boltzmann statistics
U
قاعده اماری ماکسول-بولتسمان
axioms
U
قاعده کلی اصل مسلم
master keys
U
قاعده کلی شاه کلید
master key
U
قاعده کلی شاه کلید
formulated
U
بشکل قاعده دراوردن یا اداکردن
axiom
U
قاعده کلی اصل مسلم
The exception proves the rule.
U
استثنا قاعده را ثابت میکند.
formulates
U
بشکل قاعده دراوردن یا اداکردن
formulating
U
بشکل قاعده دراوردن یا اداکردن
principle
U
مرام اخلاقی قاعده کلی
parallelogram law of vectors
U
قاعده متوازی الاضلاع بردارها
foulness
U
سخت دلی کارخلاف قاعده
ochrea
U
نیام کامل در قاعده دمبرگ
ocrea
U
نیام کامل در قاعده دمبرگ
formulate
U
بشکل قاعده دراوردن یا اداکردن
to use these rules
U
از این قاعده ها استفاده کردن
pre-treatment
U
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
U
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustrations
U
خنثی سازی محروم سازی
subjugation
U
مقهور سازی مطیع سازی
ouster
U
بی بهره سازی محروم سازی
frustration
U
خنثی سازی محروم سازی
formularization
U
کوتاه سازی ضابطه سازی
imagery
U
مجسمه سازی شبیه سازی
irritancy
U
پوچ سازی باطل سازی
erasable
U
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
calibrates
U
تحت قاعده واصول معینی دراوردن
calibrated
U
تحت قاعده واصول معینی دراوردن
left hand rule for electron flow
U
قاعده چپگرد برای جریان الکترون
calibrate
U
تحت قاعده واصول معینی دراوردن
ground rule
U
وفیفه اساسی قاعده و طرز عمل
fundus
U
قاعده عمق ویا انتهای هر عضومجوفی
calibrating
U
تحت قاعده واصول معینی دراوردن
tumbling verse
U
شعر بی قاعده وبی وزن قدیمی
heteroclite
U
کسیکه کارهایش برخلاف قاعده همگانیست
save
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
stare decisis
U
قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
normalising
U
تحت قانون و قاعده در اوردن هنجار کردن
normalize
U
تحت قانون و قاعده در اوردن هنجار کردن
right hand rule for electron flow
U
قاعده راست گرد برای جریان الکترون
systematize
U
دارای روش یا قاعده کردن اسلوب دادن به
normalizes
U
تحت قانون و قاعده در اوردن هنجار کردن
normalises
U
تحت قانون و قاعده در اوردن هنجار کردن
normalised
U
تحت قانون و قاعده در اوردن هنجار کردن
no punishment
U
law the with inaccordance except قاعده قبح عقاب بلابیان
patterns
U
مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
pattern
U
مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
symmetrical compression
U
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
seed pearl
U
مروارید کوچک وبی قاعده رنگ کمرنگ مایل بخاکستری
pact
U
قاعده عمومی و مطلقی را برقرار وخود را ملزم به رعایت ان می کنند
pacts
U
قاعده عمومی و مطلقی را برقرار وخود را ملزم به رعایت ان می کنند
sort
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hits
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
frequency
U
تعداد سیکل ها یا دوره زمانی از حالت موج با قاعده که در هر ثانیه تکرار می شوند
frequencies
U
تعداد سیکل ها یا دوره زمانی از حالت موج با قاعده که در هر ثانیه تکرار می شوند
electronic
U
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
Indeo
U
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump
U
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
external
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
quantum meruit
U
کارفرما کاری را که برای انجام دادن به کارگر می داده و قرار می گذاشته که مزد او را برمبنای قاعده فوق بدهد
assertion
U
1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
formulism
U
رعایت کامل فرمول یا قاعده فرمول دوستی
cpu
U
ساعت درونی پردازنده که سیگنال با قاعده را ایجاد میکند که برای کنترل عملیات و ارسال داده در پردازنده است
universal
U
قضیه کلی یا عمومی قاعده کلی
asynchronous transmission
U
اطلاعات در فواصل زمانی بدون قاعده و نامنظم به وسیله قراردادن یک بیت شروع قبل از هر کاراکتر ویک بیت خاتمه پس از ان انتقال می یابند
menstruates
U
قاعده شدن حیض شدن
menstruate
U
قاعده شدن حیض شدن
menstruated
U
قاعده شدن حیض شدن
quantum valebat
U
در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
constant
U
ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
constants
U
ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
pavements
U
کف سازی
bridgework
U
پل سازی
bridge building
U
پل سازی
stylization
U
مد سازی
individualization
U
تک سازی
pavement
U
کف سازی
individuation
U
تک سازی
repk lection
U
پر سازی
individualizes
U
تک سازی
retortion
U
خم سازی
idolization
U
بت سازی
retortion
U
کج سازی
flooring
U
کف سازی
flection
U
خم سازی
local anasthesia
U
سر سازی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com