Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 103 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
arbitrator
U
قاضی تحکیم
arbitrators
U
قاضی تحکیم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
arrest of judgment
U
سرباز زدن قاضی از صدورحکم پس از اعلام نظر هیات منصفه به علت مطالبی که درمدارک ارائه شده به نظررسیده و انهارا غلط یا قابل نقض قلمداد کند . به عبارت دیگر خودداری قاضی ازصدور رای است تا رفع اشتباهات موجود
fixation
U
تحکیم
arbitration
U
تحکیم
consolidation
U
تحکیم
fixations
U
تحکیم
consolidates
U
تحکیم
consolidate
U
تحکیم
stabilization
U
تحکیم
consolidating
U
تحکیم
ruggedization
U
تحکیم
consolidation
U
استحکام تحکیم
consolidation
U
تحکیم هدف
coefficient of consolidation
U
ضریب تحکیم
arbitral tribunal
U
هیات تحکیم
prestress
U
تحکیم کردن
bullies
U
تحکیم کردن
bullied
U
تحکیم کردن
compressive test
U
ازمایش تحکیم
consolidation test
U
ازمایش تحکیم
bully
U
تحکیم کردن
bullying
U
تحکیم کردن
consolidation of position
U
تحکیم مواضع
verge
U
شانه تحکیم نشده
verges
U
شانه تحکیم نشده
hard shoulder
U
شانه تحکیم شده
strengthened
U
تقویت یافتن تحکیم کردن
strengthen
U
تقویت یافتن تحکیم کردن
strengthens
U
تقویت یافتن تحکیم کردن
judging
U
قاضی
judges
U
قاضی
bencher
U
قاضی
recusatio judicis
U
رد قاضی
pretorian
U
قاضی
pretor
U
قاضی
cadi
U
قاضی
magistracy
U
قاضی
kadi or kadee
U
قاضی
judge
U
قاضی
judged
U
قاضی
Justices of the Peace
U
قاضی صلحیه
chaplain
U
قاضی عسگر
chaplains
U
قاضی عسگر
before the jvdges
U
در حضور قاضی
personal knowledge of the judge
U
علم قاضی
stylists
U
قاضی سلیقه
stylist
U
قاضی سلیقه
examinating magistrate
U
قاضی تحقیق
judicial interrogator
U
قاضی تحقیق
examing magistrate
U
قاضی تحقیق
holy joe
U
قاضی عسکر
judge advocate
U
قاضی عسکر
Justice of the Peace
U
قاضی صلحیه
arbiter
U
قاضی داور
arbiters
U
قاضی داور
judged
U
قاضی دادرس
judging
U
قاضی دادرس
judge
U
قاضی دادرس
the chief justice
U
قاضی القضات
interrogator
U
قاضی تحقیق
interrogators
U
قاضی تحقیق
Chief Justice
U
قاضی اعظم
judges
U
قاضی دادرس
Chief Justice
U
قاضی القضات
Chief Justices
U
قاضی اعظم
Chief Justices
U
قاضی القضات
padre
U
قاضی عسکر
padres
U
قاضی عسکر
provost marshal
U
قاضی نظامی
king's counsel
U
قاضی دادگاه پادشاه
samson
U
قاضی قدیم اسرائیل
to reckon with out one's host
U
تنها به قاضی رفتن
magistrates
U
قاضی دادگاه جنحه
magistrate
U
قاضی دادگاه جنحه
Soc
U
اصل استقلال قاضی
coram judice
U
در حضور قاضی اصاع
county magestrate
U
قاضی دادگاه استان
circuit
U
حوزه قضایی یک قاضی دور
puisne judge
U
قاضی پایین رتبه دادرس جز
to bring the matter before a court
[the judge]
U
دعوایی را در حضور قاضی آوردن
to bring somebody before the judge
U
کسی را در حضور قاضی آوردن
circuits
U
حوزه قضایی یک قاضی دور
praetor
U
قاضی یاافسر مادون کنسول
chaplaincies
U
مقام یا محل کار قاضی عسگر
The judge remained an honest man all his life .
U
قاضی تمام عمرش درستکار ماند
chaplaincy
U
مقام یا محل کار قاضی عسگر
consolidation
U
درهم امیختن تحکیم کردن یکجا کردن یکپارچه
nemo potest esse simul actor et judex
U
هیچ کس نمیتواند در ان واحد قاضی و مدعی باشد
bench warrant
U
حکم دادگاه یا قاضی علیه شخص گناهکار
acetiam
U
برای عملی تا قاضی بتواند رای خود را بدهد
The judge will have the final say on the matter.
U
قاضی حرف آخر را در این موضوع خواهد داشت.
stabilized soil
U
خاک تقویت شده یا تحکیم شده
acatalectic
U
قاضی یاشخصی که نمیتواند به صحت امری اطمینان حاصل کند
attaint
U
محکومیت قاضی یا عضوهیئت منصفه بعلت دادن رای غلط
case law
U
رویهای که قاضی CL در موضوع خاصی اعمال میکند و از ان به بعدسابقه میشود
perverse verdict
U
رای هیات منصفه که بدون توجه به راهنمایی قاضی دادگاه
justiciar
U
قاضی عالیرتبهء دادگاههای عالی قرون وسطایی انگلیس دادرس عالیرتبه
procedendo
U
حکم پادشاه در مورد تسریع دادرسی به قاضی یی که صدور رای را به تاخیرانداخته است
barrator
U
قاضی رشوه گیر رئیس یامتصدی کشتی که رشوه بگیرد
misdirection
U
در CL منظوراشتباه قاضی است در موردتفهیم نکات قضایی موضوع برای اعضاء هیات منصفه پیش از انکه وارد شور شوندو این میتواند باعث تجدیدمحاکمه شود
summings up
U
خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
summing up
U
خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com