Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ox frame
U
قابی که گوشههای چلیپایی دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
balistraria
U
[قابی به شکل صلیب در دیوارهای قرون وسطی]
ballistraria
U
[قابی به شکل صلیب در دیوارهای قرون وسطی]
access panel
U
پانل یا قابی که برای اسانترکردن تعمیرات وبازرسی براحتی برداشته و یانصب میشود
in the recesses of the heart
U
در گوشههای دل
cornering
U
گوشههای رینگ
corner
U
گوشههای رینگ
corners
U
گوشههای رینگ
ingot corner segregation
U
انفکاک گوشههای شمش
oxygonal
U
دارای گوشههای تند
bracket
U
نوعی کروشه با گوشههای صاف
rounding
U
با منحنی کردن گوشههای تیز
transit compass
U
الت سنجش گوشههای افقی
neutral corner
U
گوشههای رینگ بوکس درموقع استراحت
orthograph
U
تصویر جبهه ساختمان با خط ها و گوشههای راست
vertical angles
U
گوشههای روبروی تارک زوایای مقابل به راس
scalar
U
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
crossed
U
چلیپایی
cruciferous
U
چلیپایی
crutched
U
چلیپایی
trigonous
U
چلیپایی
crossover
U
چلیپایی
weaving
U
همبری چلیپایی
criss-crossed
U
چلیپایی کردن
cross aisal
U
راهروی چلیپایی
cross country mill
U
نورد چلیپایی
cross peaks
U
پیکهای چلیپایی
criss-crossing
U
چلیپایی کردن
cross wise
U
چلیپایی ضربدری
cruciate
U
رنجیده چلیپایی
crucifer
U
گیاه چلیپایی
t square
U
خطکش چلیپایی
criss-crosses
U
چلیپایی کردن
criss-cross
U
چلیپایی کردن
tirm oval
U
پیست مسابقه اتومبیل رانی به شکل مثلث با گوشههای قوسی
cross country mobility
U
قابلیت حرکت چلیپایی
pectoral cross
U
چلیپایی روی سینه
criss-crossed
U
دارای نقش چلیپایی کردن
criss-crosses
U
دارای نقش چلیپایی کردن
st.g's cross
U
چلیپایی که ازدوخطقرمزدرست شده باشد
criss-crossing
U
دارای نقش چلیپایی کردن
criss-cross
U
دارای نقش چلیپایی کردن
off diagonal cross peaks
U
پیکهای چلیپایی خارج از قطر
weeping willow design
U
طرح بید مجنون
[الهام گرفته شده از درخت بید مجنونی که خصوصا در فرش های قاب قابی و چهار محال استفاده می شود.]
figure eight fake
U
ارایش کردن طنابهای ناو به صورت چلیپایی
gammadion
U
چلیپایی که برانتهای هریک ازچهارخطان ازطرف حرکت عقربه ساعت رس
. The car is gathering momentum.
U
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
Walls have ears
<idiom>
U
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
window
U
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
enclave economices
U
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears
U
دیوار موش دارد موش گوش دارد
heavy fighting is in progress
U
دارد
he has a rage for money
U
دارد
he has worms
U
دارد
hast
U
او دارد
has
U
دارد
chains
U
دارد.
chain
U
دارد.
there is a time for everything
U
دارد
are there any remarks?
U
دارد
he is ill with fever
U
تب دارد
he has a maggot in his head
U
وسواس دارد
the reason is manifold
U
چنددلیل دارد
it depends
[on]
U
بستگی دارد
[به]
he has an a. to grind
U
مقصود دارد
there is a rumour that
U
شهرت دارد که
he is fifty
U
تمام دارد
virus
U
وجود دارد
he has a spite against me
U
بامن لج دارد
god is
U
خداوجود دارد
He has a day off.
U
او مرخصی دارد.
viruses
U
وجود دارد
the reason is two fold
U
دودلیل دارد
the probability is
U
احتمال دارد
figure on
<idiom>
U
بستگی دارد به
he has an axe to grind
U
غرض دارد
he speaks to the purpose
U
قصدی دارد
he tops .0 metres
U
یک مترونیم قد دارد
he is 0 years old
U
او ده سال دارد
There is a knack in it .
U
یک فنی دارد
But one leg to the fowl.
<proverb>
U
مرغ یک پا دارد .
our library is well stocked
U
خوبی دارد
multungulate
U
که بیش از دو سم دارد
not a patch on
U
چه دخلی دارد
what the odds
U
چه اهمیت دارد
it is usual with him
U
عادت دارد
what hurt is there in that
U
چه زیانی دارد
leek d;
[,vjvi ;i fv'ihd \ik ,
U
بزرگ دارد
I owe him a dept of gratitude.
U
حق بگردنم دارد
walls have ears
U
گوش دارد
Windows GDI
U
بیتی دارد
There is something wrong with the ...
... عیب دارد.
Buttonhole
U
کتی که در دو طرف دکمه دارد
it has sides
U
سه پهلو دارد
it is sufficiently stamped
U
کسرتمبر دارد
what matter?
U
چه اهمیت دارد
what is that to you
U
به شما جه دخلی دارد
bigamist
U
زنی که دوشوهر دارد
(not to be) sneezed at
<idiom>
U
ارزش داشتن را دارد
bigamists
U
زنی که دوشوهر دارد
She has got regular teeth .
U
دندانهای منظمی دارد
well and good
U
باشد چه ضرر دارد
that bridge has openings
U
ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
the cat has nine lives
U
سگ هفت جان دارد
what does it meant
U
یعنی چه چه معنی دارد
biased
U
آنچه اریب دارد
There are two sides to every question .
<proverb>
U
هر مساله ای دو جنبه دارد.
that word is obsolescent
U
ان واژه کم کم دارد مهجور
what is wrong with that?
U
مگراین چه عیبی دارد
the switch is on
U
برق جریان دارد
there removred revolution
U
شورشی که شهرت دارد
significance
U
معنای مخصوص دارد
the work is in full swing
U
کاربخوبی جریان دارد
double decker
U
هرچیزیکه دو لایه دارد
to bring grist to the mill
U
نان دراب دارد
There are ticks in every trade .
<proverb>
U
هر کار لمى دارد .
Every flow must have its ebb.
<proverb>
U
هر فرازى نشیبى دارد.
backs
U
که یک باتری پشتیبان دارد
How long is the ticket valid?
U
بلیت تا کی اعتبار دارد؟
the party is led by him
U
او بر ان حزب ریاست دارد
He is distantly related to us .
U
نسبت دوری با ما دارد
delectus
U
برای ترجمه دارد
back
U
که یک باتری پشتیبان دارد
There is only one condition attached to it .
U
فقط یک شرط دارد
Does it matter if I dont come ?
U
اشکالی دارد اگرنیایم ؟
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea.
U
شهوت کلام دارد
it stand well with him
U
بامن نظرمساعدی دارد
it speaks well for him
U
بامن نظرمساعد دارد
it needs to be done carefully
U
اینکارتوجه لازم دارد
it is worth 0 rials
U
ده ریال ارزش دارد
it is very important
U
بسیار اهمیت دارد
it is particularly difficult
U
یک دشواری ویژه دارد
She has a subtle charm.
U
جذابیت ظریفی دارد
it is particularly difficult
U
یک اشکال بخصوصی دارد
it is of frequent
U
خیلی مورد دارد
It is much sought after
خیلی طالب دارد.
it askes for attention
U
توجه لازم دارد
the export of ... is granted the premium.
U
صدور ... جایزه دارد.
She has a lovely ( nice ) voice.
U
صدای قشنگه دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure .
U
فشار خون دارد
She has a delightfully mellow voice .
U
صدای گرمی دارد
rubrician
U
کتاب نماز دارد
The kettel is boiling.
U
قوری دارد می جوشد
and there an end.
U
و پایان وجود دارد.
With his foul temper.
U
با اخلاق سگه که دارد
Somebody is beating at (upon)the door.
U
یک کسی دارد در می زند
My hair is falling.
U
موهایم دارد می ریزد
She has a lovely (nice) voice.
U
صدای قشنگه دارد
He is against
[opposed to]
me .
با من ضد است.
[ضدیت دارد]
batteries
U
که یک باتری پشتیبان دارد
battery
U
که یک باتری پشتیبان دارد
There is always a right way of doing everything.
U
هرکاری راهی دارد
He has influential contacts everywhere.
U
همه جا دست دارد
lengths
U
خط با طول جر حرف دارد
length
U
خط با طول جر حرف دارد
he has Roman nose
U
او بینی عقابی دارد
He writes a legible ( beautiful ) hand .
U
خط خوانایی ( قشنگه ) دارد
He takes my advice. He listens to me.
U
از من حرف شنوایی دارد
basses
U
کسی که صدای بم دارد
bass
U
کسی که صدای بم دارد
tea is preferable to water
U
چایی بر اب ترجیح دارد
it is wringing
U
خیلی تراست یا اب دارد
he is f. of money
U
پول فراوان دارد
he has much merit
U
بسیار شایستگی دارد
he keeps my a
U
حساب مراونگه می دارد
he is rightly named
U
اسم بامسمائی دارد
he is in the know
U
اطلاع ویژه دارد
he is in a hurry to go
U
عجله دارد برفتن
She has a soft voice
U
صدای نرمی دارد
he has much merit
U
خیلی قابلیت دارد
he has a loose tongue
U
دهان لقی دارد
he insists on going
U
اصرار دارد برفتن
he must needs go
U
بیخوداصرار دارد برفتن
likelihood
U
احتمال کلی دارد
She has engaging manners .
U
رفتار گیرایی دارد
in all like
U
احتمال کلی دارد
He writes well . he wields a formidable pen .
U
قلم خوبی دارد
he bears out his name
U
اسم بامسمایی دارد
It lookes like rain.
U
هوا خیال باریدن دارد
She is stuffy and conceited.
U
دماغش باد دارد ( پر افاده )
chaplain
U
کشیشی که عبادتگاه ویژه دارد
He is bound to come.
U
احتمال زیادی دارد که بیاید
He must have a hand in it.
U
حتما" دراینکار دست دارد
chaplains
U
کشیشی که عبادتگاه ویژه دارد
accessor
U
شخصی که به داده دسترسی دارد
There is a mountain of difficulties .
U
کوهی از مشکلات وجود دارد
She is too damned fussy
U
خیلی ادا واطوار دارد
It is going from bad to worse .
U
وضع دارد بد ترهم می شود
He has a family of six to. support . he has six mouths to feed.
U
شش سر نانخور دارد ( تحت تکلف )
My hair is growing.
U
موهایم دارد بلند می شود
AT Attachment
U
مگابایت دار ثانیه دارد
It all depends on how things develop.
U
بستگی دارد چه پیش بیاید
He is distantly related to me .
U
بامن نسبت دوری دارد
administrators
U
تنظیم و نگهداری شبکه دارد
He takes ( heels) much interest in politics.
U
به سیاست خیلی علاقه دارد
He has a ready pen.
U
قلم شیوا وروانی دارد
The child is going to go to bed.
U
بچه دارد می رود بخواب
One could be taken up on ones offer.
U
تعارف آمد نیامد دارد
faulted
U
فرآیندی که خطا در آن قرار دارد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com