English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
elastic U قابل کش امدن قابل انعطاف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pliable U قابل انعطاف
flexible U قابل انعطاف
flexible joint U اتصال قابل انعطاف
flexible lead U اتصال قابل انعطاف
flexible shaft U محور قابل انعطاف
lock step U غیر قابل انعطاف
flexible cord U سیم قابل انعطاف
flexible disk U دیسک قابل انعطاف
flexible brake tubing U لوله قابل انعطاف ترمز
flexible arm lamp U چراغ مطالعه قابل انعطاف
flexible metal hose U لوله فلزی قابل انعطاف
unchangeably <adv.> U به طور غیر قابل انعطاف
immutably <adv.> U به طور غیر قابل انعطاف
unalterably <adv.> U به طور غیر قابل انعطاف
inelastic U غیر قابل انعطاف تغییر نا پذیر
bine U هرنوع ساقه نرم و قابل انعطاف
flexible fuel tubing U لوله سوخت رسانی قابل انعطاف
air foil U سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
foiled U مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foil U مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foils U مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foiling U مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
case U جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
cases U جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
sensible U قابل درک قابل رویت
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
combustible U قابل سوزش قابل تراکم
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
thankworthy U قابل تشکر قابل شکر
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
achievable U قابل وصول قابل تفریق
observable U قابل مشاهده قابل گفتن
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
tenable U قابل مدافعه قابل تصرف
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
capacity U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
visual display unit U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
irrefrangible U غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
floatable U قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
indemonstrable U غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
indiscoverable U غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
inconvertible U غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably U بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendable U قابل فروش جنس قابل فروش
vendible U قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable U قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar U سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
apt U قابل
sensible U قابل حس
capable U قابل
thorough paced U قابل
qualified U قابل
abler U قابل
incapable U نا قابل
ablest U قابل
able U قابل
acceptor U قابل
solvable U قابل حل
good U قابل
dissoluble U قابل حل
soluble U قابل حل
mobiles U قابل تحرک
changeable U قابل تغییر
amenable U قابل جوابگویی
kenspeckle U قابل شناسایی
leviable U قابل تحمیل
mobile U قابل تحرک
transferable U قابل انتقال
justiciable U قابل دادرسی
mobile U قابل حرکت
mobiles U قابل حرکت
transferable U قابل ورابری
licensable U قابل اجازه
acceptable U قابل قبول
liveable U قابل زندگی
liveable U قابل معاشرت
passable U قابل عبور
liveable U قابل زیستن
passable U قابل قبول
livable U قابل زندگی
livable U قابل معاشرت
arguable U قابل بحث
limsy U قابل انحناء
acceptable U قابل پذیرش
livable U قابل زیستن
limit of inflammability U حد قابل اشتعال
limpsey U قابل انحناء
plausible U قابل استماع
believable U قابل قبول
limpsy U قابل انحناء
liable U قابل اطمینان
accountable U قابل توضیح
recoverable U قابل وصول
procurable U قابل حصول
obtainable U قابل حصول
arguably U قابل بحث
fusil U قابل ذوب
imitable U قابل تقلید
imaginal U قابل درک
observable U قابل مراعات
impugnable U قابل اعتراض
knowable U قابل دانستن
imposable U قابل تحمیل
increasable U قابل ازدیاد
inferable U قابل استنباط
elastic U قابل ارتجاع
ignitible U قابل احتراق
ignitable U قابل اشتعال
ignitable U قابل احتراق
fusile U قابل ذوب
gasifiable U قابل تبخیرgasworks
generable U قابل تعمیم
generable U قابل تولید
get at able U قابل حصول
governable U قابل حکومت
grantable U قابل اهداء
grindable U قابل سایش
guidable U قابل راهنمایی
healable U قابل ملاحظه
heritable U قابل توارث
inferible U قابل استنباط
newsworthy U قابل انتشار
extendable U قابل تمدید
investigable U قابل رسیدگی
divisible U قابل تقسیم
inventible U قابل جعل
open U قابل بحث
considerable U قابل توجه
employable U قابل استخدام
irrecusable U غیر قابل رد
irrigable U قابل ابیاری
pitiable U قابل ترحم
extendable U قابل تعمیم
interconvertible U قابل تبدیل
inventible U قابل اختراع
inflamable U قابل اشتعال
inflective U قابل صرف
inflexional U قابل صرف
inhabitable U قابل سکنی
inheritable U قابل توارث
inoculable U قابل تلقیح
inquirable U قابل تحقیق
inspirable U قابل تنفس
insurable U قابل بیمه
opens U قابل بحث
opened U قابل بحث
judicable U قابل قضاوت
handy <adj.> U قابل استفاده
pregnable U قابل ابستنی
quodlibet U نکته قابل
quoteworthy U قابل اقتباس
ratable U قابل ارزیابی
rebuttable U قابل رو کردن
rebuttable presumptions U احکام قابل رد
receivable U قابل قبول
excusable U قابل عفو
reclaimable U قابل استرداد
pardonable U قابل عفو
pardonable U قابل بخشیدن
reclaimable U قابل احیاء
forgivable U قابل عفو
forgivable U قابل بخشایش
reconcilable U قابل تلفیق
quizzable U قابل ریشخند
quenchable U قابل جلوگیری
purchasable U قابل خریداری
prescriptible U قابل تجویز
substantial U قابل توجه
preventable U قابل جلوگیری
preventible U قابل جلوگیری
producible U قابل تولید
promotable U قابل ترویج
pronounceable U قابل تلفظ
propagable U قابل تکثیر
exportable U قابل صدور
propagable U قابل ترویج
propagable U قابل تبلیغ
prosecutable U قابل تعقیب
pursuable U قابل تعقیب
publishable U قابل نشر
recoupable U قابل جبران
debatable U قابل گفتگو
debatable U قابل منافره
laudable U قابل ستایش
rentable U قابل اجاره
repairable U قابل جبران
reparable U قابل جبران
tensile U قابل انبساط
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com