Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
predictable
U
قابل پیشگویی
predictably
U
قابل پیشگویی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bodement
U
پیشگویی
predictions
U
پیشگویی
prediction
U
پیشگویی
augury
U
پیشگویی
auguries
U
پیشگویی
omen
U
پیشگویی
omens
U
پیشگویی
prophecy
U
پیشگویی
prophecies
U
پیشگویی
prognostications
U
پیشگویی
prognostication
U
پیشگویی
oracle
U
وحی پیشگویی
presaging
U
پیشگویی کردن
self fulfilling prophecy
U
پیشگویی کامبخش
presages
U
پیشگویی کردن
foretoken
U
پیشگویی کردن
oracles
U
وحی پیشگویی
prophesier
U
پیشگویی کننده
mantic
U
وابسته به پیشگویی
sooth
U
تفال پیشگویی
forespeak
U
پیشگویی کردن
foreshown
U
پیشگویی کردن
unpredictable
U
غیرقابل پیشگویی
abodes
U
پیشگویی کردن
abode
U
پیشگویی کردن
prophetical
U
متضمن پیشگویی
presage
U
پیشگویی کردن
foretelling
U
پیشگویی کردن
predicting
U
پیشگویی کردن
predictor
U
پیشگویی کننده
predict
U
پیشگویی کردن
foretells
U
پیشگویی کردن
vaticinate
U
پیشگویی کردن
foretell
U
پیشگویی کردن
portends
U
پیشگویی کردن
portend
U
پیشگویی کردن
portending
U
پیشگویی کردن
presignify
U
پیشگویی کردن
vatical
U
از روی پیشگویی
prophetic
U
مبنی بر پیشگویی
prophecies
U
پیغمبری پیشگویی
prophecy
U
پیغمبری پیشگویی
presaged
U
پیشگویی کردن
foretold
U
پیشگویی کرد
bode
U
پیشگویی کردن
vatic
U
از روی پیشگویی
fatidic
U
متضمن پیشگویی
predicts
U
پیشگویی کردن
portended
U
پیشگویی کردن
prophesy
U
غیبگویی یا پیشگویی کردن
forebedement
U
اخبار قبلی پیشگویی
auspicate
U
گشودن پیشگویی کردن
budget forecasting model
U
مدل پیشگویی بودجهای
prophesies
U
غیبگویی یا پیشگویی کردن
prophesied
U
غیبگویی یا پیشگویی کردن
anticipative
U
دارای قدرت پیشگویی
prophesying
U
غیبگویی یا پیشگویی کردن
spearman brown prophecy formula
U
فرمول پیشگویی اسپیرمن-براون
soothsay
U
طالع دیدن پیشگویی کردن
oneiromancy
U
تفال و پیشگویی از روی خواب
necromantic
U
وابسته به پیشگویی یا جادوگری بوسیله مردگان سحری
prognosticative or ticatory
U
خبر دهنده متضمن نشانه برای پیشگویی
augural
U
تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
sensible
U
قابل درک قابل رویت
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
indiscoverable
U
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
indemonstrable
U
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
inconvertible
U
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
floatable
U
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
irrefrangible
U
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendable
U
قابل فروش جنس قابل فروش
vendible
U
قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable
U
قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar
U
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
good
U
قابل
acceptor
U
قابل
capable
U
قابل
thorough paced
U
قابل
solvable
U
قابل حل
qualified
U
قابل
sensible
U
قابل حس
dissoluble
U
قابل حل
ablest
U
قابل
apt
U
قابل
incapable
U
نا قابل
able
U
قابل
abler
U
قابل
soluble
U
قابل حل
selectively
U
قابل انتخاب
insurable
U
قابل بیمه
inspirable
U
قابل تنفس
mibeable
U
قابل استخراج
interconvertible
U
قابل تبدیل
inventible
U
قابل اختراع
minable
U
قابل استخراج
investigable
U
قابل رسیدگی
separable
U
قابل تفکیک
observable
U
قابل مراعات
macroscopic
U
قابل رویت
maintainable
U
قابل نگاهداری
nota bene
U
قابل توجه
inheritable
U
قابل توارث
knowable
U
قابل دانستن
inhabitable
U
قابل سکنی
inflective
U
قابل صرف
inoculable
U
قابل تلقیح
medicable
U
قابل معالجه
meltable
U
قابل ذوب
merchantable
U
قابل فروش
inquirable
U
قابل تحقیق
merchantable
U
قابل معامله
fiduciary
U
قابل اعتماد
machinable
U
قابل تراش
selective
U
قابل انتخاب
justifiable
U
قابل توجیه
mentionable
U
قابل ذکر
numerable
U
قابل شمارش
namable
U
قابل ذکر
liveable
U
قابل زندگی
multiplicable
U
قابل تکثیر
negotiated
U
قابل انتقال
multipliable
U
قابل تکثیر
eligible
U
قابل انتخاب
moveable
U
قابل تغییر
licensable
U
قابل اجازه
limit of inflammability
U
حد قابل اشتعال
moot
U
قابل بحث
digestible
U
قابل هضم
enforceable
U
قابل اجراء
enforceable
U
قابل اجرا
pivoting
U
قابل چرخش
limpsey
U
قابل انحناء
limpsy
U
قابل انحناء
negotiate
U
قابل انتقال
limsy
U
قابل انحناء
leviable
U
قابل تحمیل
negotiates
U
قابل انتقال
trustworthy
U
قابل اعتماد
liveable
U
قابل معاشرت
liveable
U
قابل زیستن
mobilizable
U
قابل تجهیز
inventible
U
قابل جعل
livable
U
قابل زندگی
livable
U
قابل معاشرت
irrecusable
U
غیر قابل رد
drinkable
U
قابل اشامیدن
mistakable
U
قابل اشتباه
regrettable
U
قابل تاسف
irrigable
U
قابل ابیاری
judicable
U
قابل قضاوت
justiciable
U
قابل دادرسی
kenspeckle
U
قابل شناسایی
livable
U
قابل زیستن
negotiating
U
قابل انتقال
noticeable
U
قابل توجه
quodlibet
U
نکته قابل
comprehensible
U
قابل درک
intelligible
U
قابل درک
intelligible
U
قابل فهم
refillable
U
قابل تعویض
reflexible
U
قابل انعکاس
refractile
U
قابل انکسار
refrangible
U
قابل انکسار
registrable
U
قابل ثبت
regulable
U
قابل تعدیل
reimbursable
U
قابل پرداخت
remittable
U
قابل پرداخت
remediable
U
قابل علاج
remissible
U
قابل اغماض
revealable
U
قابل مکاشفه
vulnerable
U
قابل حمله
objectionable
U
قابل اعتراض
quoteworthy
U
قابل اقتباس
ratable
U
قابل ارزیابی
rebuttable
U
قابل رو کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com