Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
admirable
<adj.>
U
قابل پسند
amazing
<adj.>
U
قابل پسند
astonishing
<adj.>
U
قابل پسند
astounding
<adj.>
U
قابل پسند
gobsmacking
[British]
[colloquial]
[amazing]
<adj.>
U
قابل پسند
marvellous
[British]
<adj.>
U
قابل پسند
marvelous
[American]
<adj.>
U
قابل پسند
prodigious
<adj.>
U
قابل پسند
startling
<adj.>
U
قابل پسند
stupendous
<adj.>
U
قابل پسند
wonderful
<adj.>
U
قابل پسند
wondrous
<adj.>
U
قابل پسند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
choicest
U
پسند
approbation
U
پسند
choice
U
پسند
choicer
U
پسند
choices
U
پسند
zerophytes
U
خشکی پسند
xerophytes
U
خشکی پسند
f.in taste
U
مشکل پسند
popularly
U
بطورعوام پسند
savoury
U
مورد پسند
vervain
U
گل شاه پسند
verbena
U
گل شاه پسند
admires
U
پسند کردن
admired
U
پسند کردن
admire
U
پسند کردن
picksome
U
مشکل پسند
admiring
U
پسند امیز
popular
U
مردم پسند
dodo
U
کهنه پسند
fastidious
U
مشکل پسند
food preference
U
پسند غذایی
mainline
U
همه پسند
mainlined
U
همه پسند
mainlines
U
همه پسند
mainlining
U
همه پسند
popular
U
توده پسند
self affected
U
خود پسند
miminy piminy
U
مشکل پسند
hard to please
U
مشکل پسند
admiration
U
پسند تحسین
savory
U
مورد پسند
self conscious
U
خود پسند
lowest common denominators
U
عامه پسند
lowest common denominator
U
عامه پسند
finicky
U
دیر پسند
dodos
U
کهنه پسند
fuddy-duddy
U
دیر پسند
dodoes
U
کهنه پسند
fuddy-duddies
U
دیر پسند
by popular
[demand]
request
U
درخواست توده پسند
miminy piminy
U
دیر پسند خودساز
flavoursome
U
مورد پسند
[غذا]
vulgarizer
U
عوام پسند کننده
mangrove
U
خانواده شاه پسند
lantana
U
شاه پسند گرمسیری
mangroves
U
خانواده شاه پسند
finicking
U
جلوه فروش مشکل پسند
lemon plant
U
یکجور گل شاه پسند که بوی ابلیمو میدهد
chap book
U
کتابچه اشعاروادبیات عوام پسند که دوره گردان می فروشند
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
popularised
U
مورد پسند عامه کردن معروف ومشهور کردن
popularising
U
مورد پسند عامه کردن معروف ومشهور کردن
popularizing
U
مورد پسند عامه کردن معروف ومشهور کردن
popularizes
U
مورد پسند عامه کردن معروف ومشهور کردن
popularized
U
مورد پسند عامه کردن معروف ومشهور کردن
popularises
U
مورد پسند عامه کردن معروف ومشهور کردن
popularize
U
مورد پسند عامه کردن معروف ومشهور کردن
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
popular
U
مردم پسند و مناسب حال مردم
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
sensible
U
قابل درک قابل رویت
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
indemonstrable
U
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
irrefrangible
U
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
indiscoverable
U
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
floatable
U
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
inconvertible
U
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendable
U
قابل فروش جنس قابل فروش
vendible
U
قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable
U
قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar
U
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
capable
U
قابل
incapable
U
نا قابل
thorough paced
U
قابل
soluble
U
قابل حل
apt
U
قابل
good
U
قابل
sensible
U
قابل حس
dissoluble
U
قابل حل
able
U
قابل
abler
U
قابل
solvable
U
قابل حل
qualified
U
قابل
ablest
U
قابل
acceptor
U
قابل
revocable
U
قابل فسخ
namable
U
قابل ذکر
multiplicable
U
قابل تکثیر
mibeable
U
قابل استخراج
revocable
U
قابل برگشت
selectively
U
قابل انتخاب
merchantable
U
قابل معامله
merchantable
U
قابل فروش
negotiates
U
قابل انتقال
negotiating
U
قابل انتقال
eligible
U
قابل انتخاب
drinkable
U
قابل اشامیدن
selective
U
قابل انتخاب
multipliable
U
قابل تکثیر
revealable
U
قابل مکاشفه
returnable
U
قابل برگشت
reproducible
U
قابل تکثیر
mobilizable
U
قابل تجهیز
intelligible
U
قابل درک
comprehensible
U
قابل درک
reproachable
U
قابل توبیخ
representable
U
قابل عرضه
intelligible
U
قابل فهم
plantable
U
قابل کشت
substitutable
U
قابل تعویض
replaceable
U
قابل تعویض
mistakable
U
قابل اشتباه
restorable
U
قابل اعاده
respirable
U
قابل تنفس
moveable
U
قابل تغییر
resistible
U
قابل مقاومت
reprouducible
U
قابل تولیدیاتناسل
repeatable
U
قابل تکرار
moot
U
قابل بحث
minable
U
قابل استخراج
digestible
U
قابل هضم
insurable
U
قابل بیمه
leviable
U
قابل تحمیل
licensable
U
قابل اجازه
limit of inflammability
U
حد قابل اشتعال
noticeable
U
قابل توجه
limpsey
U
قابل انحناء
limpsy
U
قابل انحناء
sailable
U
قابل هوابری
limsy
U
قابل انحناء
livable
U
قابل زیستن
regrettable
U
قابل تاسف
livable
U
قابل معاشرت
livable
U
قابل زندگی
flammable
U
قابل اشتعال
kenspeckle
U
قابل شناسایی
interconvertible
U
قابل تبدیل
investigable
U
قابل رسیدگی
apparent
U
قابل رویت
inventible
U
قابل اختراع
inventible
U
قابل جعل
irrecusable
U
غیر قابل رد
imaginable
U
قابل درک
detectable
U
قابل کشف
irrigable
U
قابل ابیاری
judicable
U
قابل قضاوت
justiciable
U
قابل دادرسی
justifiable
U
قابل توجیه
liveable
U
قابل زیستن
tolerable
U
قابل تحمل
maintainable
U
قابل نگاهداری
vulnerable
U
قابل حمله
venial
U
قابل عفو
revokable
U
قابل فسخ
revocable
U
قابل رجوع
pivoting
U
قابل چرخش
medicable
U
قابل معالجه
meltable
U
قابل ذوب
mentionable
U
قابل ذکر
enforceable
U
قابل اجرا
macroscopic
U
قابل رویت
trustworthy
U
قابل اعتماد
tolerable
U
قابل قبول
adaptable
U
قابل توافق
sociable
U
قابل معاشرت
realizable
U
قابل درک
liveable
U
قابل معاشرت
realizable
U
قابل تحقق
liveable
U
قابل زندگی
sailable
U
قابل کشتیرانی
expendable
U
قابل خرج
serviceable
U
قابل استفاده
remarkable
U
قابل توجه
machinable
U
قابل تراش
enforceable
U
قابل اجراء
negotiated
U
قابل انتقال
newsworthy
U
قابل انتشار
transferable
U
قابل انتقال
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com