Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
disposable
U
قابل عرضه
representable
U
قابل عرضه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
marketable
U
قابل عرضه دربازار
exhaustable resources
U
منابع پایان پذیر منابع طبیعی که میزان عرضه انها ثابت بوده و قابل جایگزینی نمیباشدمانند نفت سنگ اهن
loanable funds
U
وجوه قابل عرضه به بازار پول
marketable goods
U
کالاهای قابل عرضه به بازار
readout
U
دریافت فوری اطلاعات پردازش شده قابل عرضه بازخوانی
Other Matches
reaganomics
U
اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
aggregate supply
U
عرضه کل
proffers
U
عرضه
offered
U
عرضه
supplied
U
عرضه
total supply
U
عرضه کل
proffering
U
عرضه
proffer
U
عرضه
offers
U
عرضه
slouchy
U
بی عرضه
presentation
U
عرضه
presentations
U
عرضه
proffered
U
عرضه
supply
U
عرضه
good for nothing
U
بی عرضه
dowdy
U
بی عرضه
inept
U
بی عرضه
offer
U
عرضه
efficiency
U
عرضه
supplying
U
عرضه
supply of labor
U
عرضه کار
presentations
U
ارائه عرضه
supplying
U
عرضه داشتن
supplied
U
عرضه داشتن
supply
U
عرضه داشتن
excess supply
U
عرضه بیش از حد
elastic supply
U
عرضه حساس
excess supply
U
عرضه اضافی
offer
U
عرضه کردن
gluts
U
عرضه بیش از حد
supply schedule
U
جدول عرضه
supply price
U
قیمت عرضه
supply management
U
مدیریت عرضه
supply function
U
تابع عرضه
supply of money
U
عرضه پول
supply curve
U
منحنی عرضه
change in supply
U
تغییر عرضه
money stock
U
عرضه پول
elastic supply
U
عرضه با کشش
money supply
U
عرضه پول
supply constraints
U
محدودیتهای عرضه
quantity of supply
U
مقدار عرضه
supply and demand
U
عرضه و تقاضا
supply and d.
U
عرضه وتقاضا
elasticity of supply
U
کشش عرضه
inelastic supply
U
عرضه بی کشش
exposition
U
عرضه نمایشگاه
presents
U
عرضه کردن
glut
U
عرضه بیش از حد
aggregate market supply
U
عرضه کل بازار
presentative
U
عرضه داشتنی
presenting
U
عرضه کردن
presented
U
عرضه کردن
present
U
عرضه کردن
leader merchandising
U
پیشرو در عرضه
provides
U
عرضه کردن
fixed supply
U
عرضه ثابت
national supply
U
عرضه ملی
expositions
U
عرضه نمایشگاه
provide
U
عرضه کردن
counter offer
U
عرضه متقابل
trial offer
U
عرضه ازمایشی
jackstraw
U
ادم بی عرضه
offers
U
عرضه کردن
oversupply
U
عرضه بیش از حد
joint supply
U
عرضه مشترک
offer and demand
U
عرضه و تقاضا
sampling offer
U
عرضه ازمایشی
offered
U
عرضه کردن
presentation
U
ارائه عرضه
work effort
U
عرضه کار
institute of purchasing and supply
U
موسسه خرید و عرضه
to offer
U
عرضه کردن
[ کالا]
marketability
U
قابلیت عرضه در بازار
real money supply
U
عرضه واقعی پول
supply side economics
U
اقتصاد طرفدار عرضه
perfectly elastic supply
U
عرضه کاملا با کشش
perfectly inelastic supply
U
عرضه کاملا بی کشش
demand and supply market
U
بازار عرضه و تقاضا
elastic supply
U
عرضه انعطاف پذیر
glut
U
عرضه بیش از تقاضا
gluts
U
عرضه بیش از تقاضا
to put on the market
U
به بازار عرضه کردن
personal service utility
U
عرضه سرانه کار
marginal supply price
U
قیمت عرضه نهائی
offer
U
پیشکش کردن عرضه
supply and demand law
U
قانون عرضه و تقاضا
offered
U
پیشکش کردن عرضه
disposure
U
نمایش عرضه داشت
marketed
U
به بازار عرضه کردن
market
U
به بازار عرضه کردن
markets
U
به بازار عرضه کردن
offers
U
پیشکش کردن عرضه
price elasticity of supply
U
کشش قیمتی عرضه
goon
U
تروریست بی عرضه و نالایق
quantity supplied
U
مقدار عرضه شده
scruff
U
ادم بی عرضه وفقیر
offeror
U
فروشنده عرضه کننده
law of supply and demand
U
قانون عرضه و تقاضا
to place on the market
U
به بازار عرضه کردن
goons
U
تروریست بی عرضه و نالایق
backward bending supply curve
U
منحنی عرضه به عقب خم شونده
to offer a reward
[for]
U
عرضه کردن پاداشی
[برای]
supplied
U
تامین موجودی عرضه نمودن
supply push inflation
U
تورم ناشی از فشار عرضه
long run industry supply curve
U
منحنی عرضه صنعت در بلندمدت
supplying
U
تامین موجودی عرضه نمودن
supply
U
تامین موجودی عرضه نمودن
oversell
U
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
oversold
U
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
oversells
U
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
overselling
U
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
lot
U
جنس عرضه شده برای فروش
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
stock
U
عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
stocked
U
عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
sue and losse part
U
عرضه کالا به صورت مجزا یاتفکیک شده
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
sad sack
U
ادم خوش نیت ولی احمق وبی عرضه
launching
U
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launches
U
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launched
U
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launch
U
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
window shopper
U
کسی که فقط از پشت ویترین کالاهای عرضه شده راتماشا میکند
commodity
U
چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
commodities
U
چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
letters patent
U
نامهای است که به وسایل مختلفه به مردم عرضه میشود تا ازمضمون ان همگان اگاه شوند
tender
U
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tendered
U
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tenderest
U
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tendering
U
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
sensible
U
قابل درک قابل رویت
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
say's law
U
عرضه تقاضای خودرا بوجود می اورد بنابراین تعادل همواره در سطح اشتغال کامل وجود خواهدداشت
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
supply price of capital
U
قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
department stores
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
cartels
U
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartel
U
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
neoclassical theory of value
U
تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
imperfect competition
U
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
indiscoverable
U
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
inconvertible
U
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
floatable
U
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
irrefrangible
U
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
indemonstrable
U
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
proffered
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffering
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffer
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffers
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
say's law
U
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
energy transition
U
عبور انرژی
[ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
warehousing system
U
روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
double coincidence of wants
U
زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
vendable
U
قابل فروش جنس قابل فروش
vendible
U
قابل فروش جنس قابل فروش
iron law of wage
U
قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
cleavable
U
قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar
U
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
ablest
U
قابل
abler
U
قابل
incapable
U
نا قابل
apt
U
قابل
acceptor
U
قابل
thorough paced
U
قابل
good
U
قابل
capable
U
قابل
soluble
U
قابل حل
sensible
U
قابل حس
qualified
U
قابل
dissoluble
U
قابل حل
solvable
U
قابل حل
able
U
قابل
repeatable
U
قابل تکرار
merchantable
U
قابل معامله
macroscopic
U
قابل رویت
machinable
U
قابل تراش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com