English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
washable U قابل شستشو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wash U شستشو
lixiviation U شستشو
ablution U شستشو
washed U شستشو
launder U شستشو
washes U شستشو
imbathe U شستشو
scouring U شستشو
cleaning U شستشو
ablutions U شستشو
lotions U شستشو
lotion U شستشو
souse U شستشو
embrocations U شستشو
washing U شستشو
elution U شستشو
bathed U شستشو
bath U شستشو
purification U شستشو
bathing U شستشو
lavation U شستشو
laundered U شستشو
leaching U شستشو
laundering U شستشو
embrocation U شستشو
launders U شستشو
to take a bath U شستشو کردن
ablutomania U وسواس شستشو
washed U شستشو دادن
abluent U شستشو دهنده
washes U شستشو دادن
wash U شستشو دادن
debenzolation U شستشو با بنزول
flush tank U حوضچه شستشو
embrocate U شستشو دادن
purification U شستشو تصفیه
wash U اب دادن شستشو
washes U اب دادن شستشو
acid dip U شستشو با اسید
acid leach U شستشو با اسید
washed U اب دادن شستشو
water extraction U آبگیری [پس از شستشو]
rinser U شستشو کننده
washer U شستشو کننده
cleaning room U اطاق شستشو
levigate U شستشو دادن
imbathe U شستشو دادن
cleaning process U فرایند شستشو
cleaning door U دریچه شستشو
wash oil U روغن شستشو
washers U شستشو کننده
wash out U شستشو کردن
imbathe U شستشو کردن
leaching U تصفیه بوسیله شستشو
scrubbing process U فرایند شستشو و تصفیه
lave U چکیدن شستشو کردن
sediment escape U ساختمانهای تخلیه و شستشو
bathe U استحمام کردن شستشو
wash out U محو کردن شستشو
bathes U استحمام کردن شستشو
rinse U با اب پاک کردن شستشو
wash off U با شستشو پاک کردن
wash away U با شستشو پاک کردن
dehydration U [آبگیری فرش پس از شستشو]
rinses U با اب پاک کردن شستشو
elutriation U شستشو با اب فرسایش انتخابی
rinsed U با اب پاک کردن شستشو
tubber U گازر شستشو دهنده
shampoo U باشامپویا سرشوی شستشو دادن
back blowing U عمل شستشو و توسعه چاه
shampoos U باشامپویا سرشوی شستشو دادن
absterge U تمیز کردن شستشو دادن
change (one's) mind <idiom> U مغز کسی را شستشو دادن
abstergent U شستشو دهنده ماده پاک کننده
lixiviate U تجزیه کردن بوسیله شستشو باقلیا یا ماده حلالی
leachate U مایعی که بوسله شستشو ازخاک یا واسطه دیگری بگذرد
lavage U انجدان رومی شستشوی معده یازخم شستشو دادن
bleaching materiel U پودر شستشو برای رفع الودگی عوامل شیمیایی
needle bath U شستشو در زیر ابی که با دانههای خیلی ریز بر تن میریزد
color fastness U درجه و میزان ثبات رنگ در مقابل نور و شستشو
raw wool U پشم خام [پشمی که هیچگونه عملیات سفیدگری یا شستشو روی آن صورت نگرفته باشد.]
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
bleacher U کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
observable U قابل مشاهده قابل گفتن
sensible U قابل درک قابل رویت
thankworthy U قابل تشکر قابل شکر
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
elastic U قابل کش امدن قابل انعطاف
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
combustible U قابل سوزش قابل تراکم
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
achievable U قابل وصول قابل تفریق
tenable U قابل مدافعه قابل تصرف
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
capacities U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
visual display terminal U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
sizing U آهارزنی [گاه جهت استحکام و یکنواختی نخ های تار، قبل از چله کشی آنها را با نشاسته و چسب شستشو می دهند. اینکار در پارچه بافی مرسوم است ولی در بافت فرش نیز استفاد می شود.]
give it a good wash U خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
irrefrangible U غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
floatable U قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
indiscoverable U غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
inconvertible U غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
indemonstrable U غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
direct dyes U رنگینه های مستقیم [که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
vat dyeing U رنگرزی خمی [روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably U بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendible U قابل فروش جنس قابل فروش
vendable U قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable U قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar U سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
capable U قابل
ablest U قابل
good U قابل
qualified U قابل
able U قابل
incapable U نا قابل
sensible U قابل حس
soluble U قابل حل
thorough paced U قابل
abler U قابل
apt U قابل
solvable U قابل حل
dissoluble U قابل حل
acceptor U قابل
reprouducible U قابل تولیدیاتناسل
mentionable U قابل ذکر
reproducible U قابل تکثیر
substitutable U قابل تعویض
merchantable U قابل فروش
enforceable U قابل اجرا
reproachable U قابل توبیخ
enforceable U قابل اجراء
digestible U قابل هضم
representable U قابل عرضه
medicable U قابل معالجه
meltable U قابل ذوب
merchantable U قابل معامله
mibeable U قابل استخراج
minable U قابل استخراج
intelligible U قابل درک
drinkable U قابل اشامیدن
eligible U قابل انتخاب
negotiating U قابل انتقال
comprehensible U قابل درک
reparable U قابل جبران
vulnerable U قابل حمله
repairable U قابل جبران
negotiates U قابل انتقال
rentable U قابل اجاره
intelligible U قابل فهم
repeatable U قابل تکرار
namable U قابل ذکر
mistakable U قابل اشتباه
mobilizable U قابل تجهیز
moot U قابل بحث
moveable U قابل تغییر
replaceable U قابل تعویض
multipliable U قابل تکثیر
multiplicable U قابل تکثیر
selectively U قابل انتخاب
selective U قابل انتخاب
negotiated U قابل انتقال
maintainable U قابل نگاهداری
irrecusable U غیر قابل رد
realizable U قابل درک
realizable U قابل تحقق
revokable U قابل فسخ
expendable U قابل خرج
serviceable U قابل استفاده
remarkable U قابل توجه
returnable U قابل برگشت
leviable U قابل تحمیل
noticeable U قابل توجه
justifiable U قابل توجیه
kenspeckle U قابل شناسایی
justiciable U قابل دادرسی
inflammable U قابل اشتعال
flammable U قابل اشتعال
imaginable U قابل درک
tolerable U قابل تحمل
tolerable U قابل قبول
adaptable U قابل توافق
detectable U قابل کشف
irrigable U قابل ابیاری
sociable U قابل معاشرت
judicable U قابل قضاوت
venial U قابل عفو
licensable U قابل اجازه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com