Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
superposable
U
قابل انطباق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
conformity
U
انطباق
coincidences
U
انطباق
coincidence
U
انطباق
adaption
U
انطباق
superposition
U
انطباق
accommodations
U
انطباق
accommodation
U
انطباق
adaptations
U
انطباق
adaptation
U
انطباق
self identity
U
انطباق
sensory adaptation
U
انطباق حسی
scotopic adaptation
U
انطباق با تاریکی
nonsuperimposable
U
انطباق ناپذیر
dark adaptation
U
انطباق با تاریکی
superimposable
U
انطباق پذیر
adaptable
U
انطباق پذیر
absolute accommodation
U
انطباق مطلق
synchrony
U
انطباق تقارن
decency
U
انطباق بامورد
coincidence
U
اقتران انطباق
adaptability
U
قابلیت انطباق
adaptability
U
انطباق پذیری
goodness of fit
U
میزان انطباق
light adaptation
U
انطباق با روشنایی
coincidences
U
اقتران انطباق
brightness adaptation
U
انطباق با درخشندگی
unadapted
U
انطباق نایافته
coincident current
U
با انطباق جریان
social adaptiveness
U
انطباق اجتماعی
visual adaptation
U
انطباق دیداری
adaptation level
U
سطح انطباق
adaptation syndrome
U
نشانگان انطباق
adaptation time
U
زمان انطباق
alignments
U
تنظیم انطباق
alignment
U
تنظیم انطباق
adaptometer
U
انطباق سنج
suits
U
تعقیب انطباق
suited
U
تعقیب انطباق
suit
U
تعقیب انطباق
matching stub
U
مفتول انطباق
adjustability
U
درجه انطباق
suit the punishment to the crime
U
انطباق مجازات بر جرم
associable
U
معاشرتی انطباق پذیر
synchronizes
U
انطباق زمانی داشتن
synchronism
U
ایجاد همزمانی انطباق
synchronising
U
انطباق زمانی داشتن
synchronises
U
انطباق زمانی داشتن
parallax
U
اختلاف منظر انطباق
synchronised
U
انطباق زمانی داشتن
aberration
U
عدم انطباق کانونی
sovietization
U
انطباق با رژیم شوروی
general adaptation syndrome
U
نشانگان انطباق عمومی
synchronize
U
انطباق زمانی داشتن
coincidence adjustment
U
تعیین مسافت به وسیله انطباق
compatability
U
قابلیت انطباق کار هماهنگ با سایردستگاهها
self adjustment
U
انطباق خود بامحیط یا چیز دیگری
formalization
U
انطباق با ایین واداب فاهری رسمی سازی
reseau
U
شبکه بندی کردن عکس برای انطباق ان با نقشه
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
electromagnetic compatability
U
قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
leninism
U
اصول عقاید لنین مارکسیسم با تفسیر واستنباطی که لنین از ان به منظور انطباق با ایدئولوژی مذکور با وضع روسیه کرده است
rationalization
U
انطباق با اصول عقلانی عقلانی کردن
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
sensible
U
قابل درک قابل رویت
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
forward overlap
U
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
indemonstrable
U
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
irrefrangible
U
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
inconvertible
U
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
indiscoverable
U
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
floatable
U
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendable
U
قابل فروش جنس قابل فروش
vendible
U
قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable
U
قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar
U
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
thorough paced
U
قابل
incapable
U
نا قابل
abler
U
قابل
capable
U
قابل
qualified
U
قابل
apt
U
قابل
ablest
U
قابل
good
U
قابل
acceptor
U
قابل
dissoluble
U
قابل حل
sensible
U
قابل حس
able
U
قابل
solvable
U
قابل حل
soluble
U
قابل حل
cultivable
U
قابل کشت
considerable
U
قابل توجه
statutable
U
قابل تقنین
submergible
U
قابل فروکردن در اب
conveyable
U
قابل انتقال
negotiate
U
قابل انتقال
suable
U
قابل پیگرد
divisible
U
قابل تقسیم
controvertible
U
قابل مباحثه
conveyable
U
قابل رساندن
observable
U
قابل مراعات
liveable
U
قابل معاشرت
soluble oil
U
روغن قابل حل
traceable
U
قابل تعقیب
decidable
U
قابل حکم
limsy
U
قابل انحناء
maintainable
U
قابل نگاهداری
separable
U
قابل تفکیک
tractile
U
قابل اتساع
pitiable
U
قابل ترحم
livable
U
قابل زیستن
soundable
U
قابل ایجادصوت
livable
U
قابل معاشرت
traceable
U
قابل ردیابی
spareable
U
قابل امساک
livable
U
قابل زندگی
continuable
U
قابل ادامه
liveable
U
قابل زیستن
tractile
U
قابل کشش
macroscopic
U
قابل رویت
employable
U
قابل استخدام
knowable
U
قابل دانستن
correctable
U
قابل تصحیح
controvertible
U
قابل اعتراض
criticizable
U
قابل انتقاد
supportable
U
قابل تحمل
newsworthy
U
قابل انتشار
thinkable
U
قابل فکر
supposable
U
قابل فرض
swimmable
U
قابل شناوری
machinable
U
قابل تراش
controllable
U
قابل نظارت
elastic
U
قابل ارتجاع
crescive
U
قابل رشد
contradictable
U
قابل تکذیب
contractile
U
قابل انقباض
thankworthy
U
قابل سپاسگزاری
temptable
U
قابل اغوا
permeable
U
قابل نفوذ
titratable
U
قابل عیارگیری
to come into effect
U
قابل اجراشدن
submersible
U
قابل شناوری
emendable
U
قابل تصحیح
superimposable
U
قابل اضافه
crystallizable
U
قابل تبلور
superimposable
U
قابل تحمیل
extendable
U
قابل تمدید
extendable
U
قابل تعمیم
open
U
قابل بحث
superimposable
U
قابل تزاید
opened
U
قابل بحث
opens
U
قابل بحث
liveable
U
قابل زندگی
to come into operation
U
قابل اجراشدن
controllable
U
قابل کنترل
to take effect
U
قابل اجراشدن
terminable
<adj.>
U
قابل فسخ
kenspeckle
U
قابل شناسایی
utilizable
<adj.>
U
قابل مصرف
diffusible
U
قابل انتشار
justiciable
U
قابل دادرسی
judicable
U
قابل قضاوت
dilatable
U
قابل اتساع
diminishable
U
قابل کاستن
dirigible
U
قابل هدایت
venial
U
قابل عفو
remarkable
U
قابل توجه
serviceable
U
قابل استفاده
expendable
U
قابل خرج
discountable
U
قابل کسر
unifiable
U
قابل هم رنگی
unifiable
U
قابل اتحاد
objectionable
U
قابل اعتراض
treatable
U
قابل بحث
trig
U
قابل اعتماد
vulnerable
U
قابل حمله
recommendable
U
قابل توصیف
comprehensible
U
قابل درک
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com