Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
appreciable
U
قابل ارزیابی محسوس
appreciably
U
قابل ارزیابی محسوس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ratable
U
قابل ارزیابی
assessable
U
قابل ارزیابی یا تقویم
inappreciable
U
غیر قابل ارزیابی
imperceivable
U
غیر قابل ادراک غیر محسوس
patents
U
محسوس
phenomenally
U
محسوس
tangible
U
محسوس
patent
U
محسوس
patented
U
محسوس
patenting
U
محسوس
tangibly
U
محسوس
phenomenal
U
محسوس
significance
U
محسوس
sensible
U
محسوس
concrete
U
محسوس
pert
U
Technique Review Evaluationand Program فن ارزیابی و بررسی برنامه Technique Review Evaluationand Project روش مرور و ارزیابی پروژه
tangible benefit
U
سود محسوس
tangible property
U
دارائی محسوس
sensed difference
U
تفاوت محسوس
impalpable
U
غیر محسوس
inappreciable
U
غیر محسوس
sense datum
U
شیی محسوس
just noticeable difference
U
کمترین تفاوت محسوس
perceivable
U
درک کردنی محسوس
palpably
U
بطور محسوس یا اشکار
insensibly
U
بطور غیر محسوس
phosphoresce
U
بدون گرمای محسوس
jnd
U
کمترین تفاوت محسوس
markedly
U
بطور برجسته یا محسوس
sensibly
U
بطور نمایان یا محسوس
incorporal
U
مجرد غیر محسوس
inappreciative
U
غیر محسوس جزئی
feel
U
لمس کردن محسوس شدن
sense datum
U
امر محسوس وقابل تحلیل
inappreciably
U
بسیار کم چنانکه محسوس نگرد د
feels
U
لمس کردن محسوس شدن
overt act
U
عملی که در عالم خارج محسوس باشد
to melted in to another form
U
بطور غیر محسوس تبدیل شکل دادن
gradate
U
بتدریج و بطور غیر محسوس تغییر رنگ دادن
civil damage assessment
U
ارزیابی خسارات غیرنظامی ارزیابی کل خسارات وارده به موسسات غیرنظامی
area assessment
U
ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
debounce
U
جلوگیری از محسوس بسته شدنهای نادرست یا جعلی یک کلید یا سوئیچ
inflationary gap
U
وقتی اقتصاد کشور در حالتی باشدکه اشتغال کامل محسوس بوده
estimated
U
ارزیابی
appraisement
U
ارزیابی
appraisals
U
ارزیابی
evalution
U
ارزیابی
valuations
U
ارزیابی
appraisal
U
ارزیابی
estimates
U
ارزیابی
assessment
U
ارزیابی
it was valued at rials 000
U
ارزیابی شد
attack assessment
U
ارزیابی تک
valuation
U
ارزیابی
estimate
U
ارزیابی
evaluations
U
ارزیابی
evaluation
U
ارزیابی
cost accounting
U
ارزیابی
estimating
U
ارزیابی
assessments
U
ارزیابی
indiction
U
ارزیابی
attack assessment
U
ارزیابی نتایج تک
assessed
U
ارزیابی کردن
unverified
<adj.>
U
ارزیابی نشده
appraises
U
ارزیابی کردن
assessing
U
ارزیابی کردن
project evaluation
U
ارزیابی طرح
assesses
U
ارزیابی کردن
assess
U
ارزیابی کردن
valued
U
ارزیابی شده
appraised
U
ارزیابی کردن
evaluated
U
ارزیابی کردن
rates
U
ارزیابی کردن
untested
<adj.>
U
ارزیابی نشده
uninspected
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unexamined
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unchecked
<adj.>
U
ارزیابی نشده
unaudited
<adj.>
U
ارزیابی نشده
job evaluation
U
ارزیابی شغل
job costing
U
ارزیابی هزینه ها
evaluates
U
ارزیابی کردن
rate
U
ارزیابی کردن
evaluating
U
ارزیابی کردن
appraising
U
ارزیابی کردن
enquire into
U
ارزیابی کردن
valuation of stock
U
ارزیابی موجودی
look into
U
ارزیابی کردن
scrutinize
U
ارزیابی کردن
survey
U
ارزیابی کردن
revaluation
U
ارزیابی مجدد
corporate appraisal
U
ارزیابی شرکت
stock valuation
U
ارزیابی موجودی
check
U
ارزیابی کردن
bolt
[examine]
U
ارزیابی کردن
estimates
U
ارزیابی تخمین
validation
U
تصدیق ارزیابی
determine
U
ارزیابی کردن
estimated
U
ارزیابی تخمین
estimating
U
ارزیابی تخمین
economic appraisal
U
ارزیابی اقتصادی
holistic evalution
U
ارزیابی کلی
examine
U
ارزیابی کردن
personality assessment
U
ارزیابی شخصیت
estimate
U
ارزیابی تخمین
explore
U
ارزیابی کردن
unevaluated
<adj.>
U
ارزیابی نشده
investigate
U
ارزیابی کردن
make an evaluation
U
ارزیابی کردن
evaluate
U
ارزیابی کردن
study
U
ارزیابی کردن
supplier evaluation
U
ارزیابی فروشنده
reappraisals
U
ارزیابی تازه
rated
U
ارزیابی شده
reappraisal
U
ارزیابی تازه
formative evaluation
U
ارزیابی تکوینی
analyse
[British]
U
ارزیابی کردن
survey
U
ارزیابی کردن
surveyed
U
ارزیابی کردن
surveys
U
ارزیابی کردن
appraise
U
ارزیابی کردن
dissect
[analyse]
U
ارزیابی کردن
evaluate
U
ارزیابی کردن
cost accountant
U
متخصص ارزیابی
summative evaluation
U
ارزیابی تلخیصی
assay
U
ارزیابی کردن
inspect
U
ارزیابی کردن
analyze
[American]
U
ارزیابی کردن
evaluation score
U
نمره ارزیابی
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
scout
U
ارزیابی حریف اینده
scouted
U
ارزیابی حریف اینده
scouts
U
ارزیابی حریف اینده
rates
U
سرعت ارزیابی کردن
rate
U
سرعت ارزیابی کردن
assess
U
جریمه کردن ارزیابی
loss assessment
U
ارزیابی میزان خسارت
taxation of costs
U
ارزیابی هزینههای دعوی
assesses
U
جریمه کردن ارزیابی
reappraise
U
دوباره ارزیابی کردن
marketing audit
U
ارزیابی سیاستهای فروش
assessing
U
جریمه کردن ارزیابی
aims
U
ارزیابی کردن شمردن
assessed
U
جریمه کردن ارزیابی
reappraises
U
دوباره ارزیابی کردن
aimed
U
ارزیابی کردن شمردن
reappraised
U
دوباره ارزیابی کردن
aim
U
ارزیابی کردن شمردن
appraisal
U
تقویم ارزیابی کردن
appraisals
U
تقویم ارزیابی کردن
evaluation
U
ارزیابی اخبار رسیده
revaluing
U
دوباره ارزیابی کردن
appraisement
U
تقویم و ارزیابی مال
revalues
U
دوباره ارزیابی کردن
revalued
U
دوباره ارزیابی کردن
revalue
U
دوباره ارزیابی کردن
terrain evaluation
U
ارزیابی وضع زمین
evaluations
U
ارزیابی اخبار رسیده
reappraising
U
دوباره ارزیابی کردن
evaluation report
U
گزارش ارزیابی وضعیت
the concert of europe
U
منظوردولی هستند که پس ازشکست ناپلئون اول در سال 5181 در کنفرانس وین سیاست خارجی خود را با هم هماهنگ ساختند و این هماهنگی بخصوص در زمینه مسائل مربوط به بالکان وعثمانی محسوس بود
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
evaluation
U
ارزیابی کردن تقویم اخبار
estimates
U
تخمین زدن ارزیابی کردن
estimate
U
تخمین زدن ارزیابی کردن
social audit
U
ارزیابی عملکرد اجتماعی موسسه
evaluations
U
ارزیابی کردن تقویم اخبار
control and assessment team
U
تیم کنترل و ارزیابی نتایج تک ش م ر
estimated
U
تخمین زدن ارزیابی کردن
program evaluation review technique (per
U
روش ارزیابی و بررسی برنامه
fitness report
U
گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی
estimating
U
تخمین زدن ارزیابی کردن
assessment
U
تقویم ارزیابی به منظور تعیین مالیات
atomistic evalution
U
ارزیابی نظرات افراد در موردتبلیغات یک محصول
assessments
U
تقویم ارزیابی به منظور تعیین مالیات
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
army training and evaluation program
U
برنامه اموزش و ارزیابی یکانهای نیروی زمینی
downy's will temperament test
U
ازمون داونی برای ارزیابی اراده و خلق
terrain appreciation
U
ارزیابی و بررسی وضع زمین منطقه از نظر نظامی
triage
U
سیستم ارزیابی خدمات پزشکی و نیازهای درمانی پرسنل
trajectory scorer
U
وسیله ارزیابی دقت و صحت مسیر سهمی گلوله
tangible costs
U
هزینههای محسوس هزینههای مرئی هزینههای عینی
overrates
U
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrating
U
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrated
U
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrate
U
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
re axtent
U
تجدید نظر در ارزیابی یامساحی زمین و خانه در اثراعتراض یکی از طرفین
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
sensible
U
قابل درک قابل رویت
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com