English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
erodibility U قابلیت فرسایش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
weatherability U قابلیت عدم فرسایش در هوا
Other Matches
attrition rate U میزان کاهش توان رزمی نواخت فرسایش سرعت فرسایش
interoperability U قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
range resolution U قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
elasticity U خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
airmobility U قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
serviceability U قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن
electromagnetic compatability U قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
flotation U قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
swimming capability U قابلیت شناوری یا غوطه وری در اب قابلیت عبور از اب
arid erosion U فرسایش مناطق خشک فرسایش مناطق کم اب
commensurability U قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
accession U قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
ductility U قابلیت کشش قابلیت تورق
reflectance U قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
strain hardenability U قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
attrition U فرسایش
depletion U فرسایش
fraying U فرسایش
erosion U فرسایش
wear U فرسایش
wears U فرسایش
abrasion U فرسایش
abrasions U فرسایش
weathering U فرسایش در اثرهوا
scuffs U خراش فرسایش
scuffing U خراش فرسایش
scuff U خراش فرسایش
erosion U فرسایش وسایل
scuffed U خراش فرسایش
erosion control U جلوگیری از فرسایش
electro erosion U فرسایش الکتریکی
attrition U فرسایش نیروها
spark erossion U فرسایش الکتریکی
natural erosion U فرسایش طبیعی
natural erosion U فرسایش نابهنجار
erodible U قابل فرسایش
erosive U فرسایش دهنده
sheet washing U فرسایش سطحی
sheet washing U فرسایش رویی
internal erosion U فرسایش داخلی
shore erosion U فرسایش ساحلی
bioerosion U فرسایش زیستی
soil erosion U فرسایش خاک
surface erosion U فرسایش سطحی
rill erosion U فرسایش شیاری
concrete erosion U فرسایش بتن
selective erosion U فرسایش انتخابی
precession U فرسایش لوله
nuclear corrosion U فرسایش هستهای
wind erosion U فرسایش بادی
sever erosion U فرسایش نابهنجار
accelerated erosion U فرسایش تشدیدی
beach erosion U فرسایش ساحلی
gully erosion U فرسایش خندقی
pot hole U دیگ فرسایش
weathring test U ازمایش فرسایش
geologic erosion U فرسایش زمین شناسی
abrasion of surface U فرسایش سطح فرش
electroerosive U فرسایش قوس الکتریکی
attenuation U فرسایش انرژی موج
elutriation U شستشو با اب فرسایش انتخابی
electro erosion process U فرایند فرسایش الکتریکی
wear U فرسایش خوردگی جنگ افزارها
wears U فرسایش خوردگی جنگ افزارها
restraints U نیروی خستگی یا فرسایش بار
corrosion U زنگ خوردگی فرسایش شیمیایی
rain wash U فرسایش ناشی از ریزش باران
restraint U نیروی خستگی یا فرسایش بار
planation U مسطح شدن زمین در اثر فرسایش
fastness of color U عدم تغییر رنگ [در برابر نور، آب و فرسایش]
detritus U ذراتی که در نتیجه عمل فرسایش از زمین جدامیشوند
soliflucation U فرسایش خاک یا زمین به وسیله یخ زدن و اب شدن یخ
anti wear U مواد افزودنی جهت کاهش سایندگی و فرسایش پشم
bed plate U صفحه فلزی که در کف ابگیرنصب میشود تا از فرسایش جلوگیری کند
jetties U سنگ چینی یا تیربندی که در مقابل فرسایش درهنگام لاروبی انجام میشود
jetty U سنگ چینی یا تیربندی که در مقابل فرسایش درهنگام لاروبی انجام میشود
natural erosion U فرسایش طبیعی که گاهی با پدیده خاک زائی در حالت تعادل است
polygonal soil U زمین چند دامنهای که شیبهای ان در اثر فرسایش یخ یا برف تولید شده باشد
bolster U کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
rill erosion U این نوع فرسایش دراولین بسترفرسایش یافته بصورت جوی دیده میشود
bolsters U کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
reventment U روکش کردن سطح زمین به منظور جلوگیری از فرسایش ناشی از باد و باران
special degration U نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح
bolstered U کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
aprons U لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
apron U لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
attenuation factor U ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج
ability U قابلیت
eligibility U قابلیت
susceptibility U قابلیت
solvability U قابلیت حل
competence U قابلیت
abilities U قابلیت
contemptibility U قابلیت
credential U قابلیت
competence U قابلیت
capacities U قابلیت
skill U قابلیت
adaptability U قابلیت
capability U قابلیت
capacity U قابلیت
solubility U قابلیت حل
habilitation U قابلیت
qualification U قابلیت
fitness U قابلیت
reliableness U قابلیت اعتماد
hardenability U قابلیت سختی
dependability U قابلیت اعتماد
salability U قابلیت فروش
imitability U قابلیت تقلید
vendibility U قابلیت فروش
reproducibility U قابلیت تکثیر
reflectance U قابلیت انعکاس
habitableness U قابلیت سکونت
inheritability U قابلیت توارث
renewability U قابلیت تجدید
inflammability U قابلیت اشتعال
habitability U قابلیت سکنی
ignitibility U قابلیت احتراق
ground visibility U قابلیت دیدزمینی
ignitability U قابلیت احتراق
retractility U قابلیت انقباض
preventability U قابلیت جلوگیری
ignitability U قابلیت اشتعال
resectability U قابلیت برش
inaptly U با عدم قابلیت
repeatability U قابلیت تکرار
imputability U قابلیت اسناد
intelligibility U قابلیت فهم
malleability U قابلیت انعطاف
portability U قابلیت حمل
portability U قابلیت ترابری
manageability U قابلیت اداره
maneuverability U قابلیت مانور
meltability U قابلیت گداختن
interchangeability U قابلیت تبادل
motor ability U قابلیت حرکت
penetrability U قابلیت نفوذ
pliability U قابلیت خمیدگی
permeability U قابلیت تراوایی
perceptibility U قابلیت درک
opposability U قابلیت تقابل
moveability U قابلیت حرکت
portability U قابلیت انتقال
readability U قابلیت خواندن
interchangeability U قابلیت تعویض
quench aging property U قابلیت بهسازی
punishability U قابلیت مجازات
interpretability U قابلیت تفسیر
presentability U قابلیت ارائه
pregnability U قابلیت تسخیر
predicability U قابلیت اسناد
interpretability U قابلیت توجیه
machinability U قابلیت تراش
practicableness U قابلیت عبور
potability U قابلیت حمل
potability U قابلیت شرب
magnetic susceptibility U قابلیت مغناطیسی
navigability U قابلیت کشتیرانی
provability U قابلیت اثبات
applicability U قابلیت اجرا
application [applicability] U قابلیت اجرا
availability U قابلیت اجرا
usability U قابلیت اجرا
usefulness U قابلیت اجرا
applicability U قابلیت استفاده
application [applicability] U قابلیت استفاده
reliability U قابلیت اطمینان
failure safety U قابلیت اطمینان
failure safety U قابلیت اعتماد
reliability U قابلیت اعتماد
usefulness U قابلیت استفاده
serializability U قابلیت تسلسل
swivelling feature U قابلیت نوسان
tactility U قابلیت لمس
tensibility U قابلیت کشش
tensility U قابلیت کشش
tempering quality U قابلیت بهبود
tenability U قابلیت تصرف
tenability U قابلیت نگهداری
tolerability U قابلیت پذیرش
trafficability U قابلیت عبور
survivability U قابلیت باززیستی
suability U قابلیت تعقیب
serviceability U قابلیت استفاده
serviceability U قابلیت تعمیر
severability U قابلیت سواشدن
solubility U قابلیت انحلال
stickability U قابلیت مقاومت
stickability U قابلیت محافظت
stretchability U قابلیت بسط
trannlatability U قابلیت ترجمه
trannlatability U قابلیت انقال
weldability U قابلیت جوشکاری
wettability U قابلیت خیسی
severability U قابلیت تقسیم
volatileness U قابلیت تبخیر
vibratility U : قابلیت ارتعاش
transmissibility U قابلیت فرستادن
transmissibility U قابلیت انتقال
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com