English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
warned protected U قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
warned exposed U قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
troop safety U حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
barrier forces U نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
implosion weapon U جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
friendly forces U نیروهای خودی
blue forces U نیروهای خودی
blue commander U فرمانده نیروهای خودی فرمانده نیروهای ابی
splash proof enclosure U حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
drip proof enclosure U حفافت در مقابل ریزش اب
flood protection U حفافت در مقابل طغیان
atom samshing U انفجار اتمی
atomic time U زمان انفجار اتمی
atom samsher U دستگاه انفجار اتمی
explosiveness U قابلیت انفجار
combustiblity U قابلیت انفجار
afterwinds U باد مخالف جهت انفجار اتمی
noises U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
noise U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
barff's precess U حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
late time U زمان بین سقوط بمب تا شروع انفجار اتمی
zero point U نقطه مرکزی گلوله اتشین اتمی در لحظه انفجار
shock wave U موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
shock waves U موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
thermostability U قابلیت استحکام در مقابل حرارت
survivability U قابلیت مقاومت در مقابل دشمن توان زندگی
radioactivity U قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
write protect U غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
supercritical U حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
shock front U جبهه یا خط جبهه موج انفجار گلوله اتمی
hardened site U حفاظ مقاوم پایگاه مقاوم در مقابل تک ش م ر و اتمی
battery U قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
batteries U قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
fire coordination line U خط هماهنگی اتش هلی کوپترها و نیروهای هوابردو نیروهای الحاقی
line crosser U فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
military services U نیروهای نظامی وابسته به نیروهای مسلح
contact burst preclusion U ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
transient forces U نیروهای در حال عبور یا نقل و انتقال نیروهای در حال توقف موقت در منطقه عملیات
assigned forces U نیروهای مامور به نیروهای واگذارشده به
package forces U نیروهای پیش بینی شده نیروهای برش داده شده ازقبل
rainout U ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی
minometer U دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
isotopy U دارای تساوی در اعداد اتمی برابری عددی اتمی
proliferation U سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی
explosive train U مدار انفجار مسیر انفجار
blast line U مسیرموج انفجار خط موج انفجار
burning train U مسیر انفجار سیکل انفجار
interoperability U قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
range resolution U قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
demarkation line U خط تقسیم نیروهای متخاصم خط مرز نیروهای متخاصم خط تحدید خط تحدید حدودنظامی طرفین
elasticity U خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
airmobility U قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
atomic weight U وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
regional forces U نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
clean weapon U جنگ افزار اتمی کم ریزش جنگ اتمی که اثار باقیه کم داشته باشد
fallout contours U خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
european atomic energy community U جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
electromagnetic compatability U قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
swimming capability U قابلیت شناوری یا غوطه وری در اب قابلیت عبور از اب
flotation U قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
serviceability U قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن
chemical horn U مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
accession U قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
commensurability U قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
nuclear stalemate U گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
nucleon U اجزای داخل هسته اتمی هستک هسته اتمی
reflectance U قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
ductility U قابلیت کشش قابلیت تورق
alert force U نیروهای اماده باش نیروهای اماده
fission to yield ratio U توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
cloud chamber effect U اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
atomic demolition munition U خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
friendlies U خودی
friendlier U خودی
friendliest U خودی
friendly U خودی
strain hardenability U قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
insider U خودی خودمانی
familiar U مانوس خودی
own goal U گل به دروازه خودی
insiders U خودی خودمانی
homes U زمین خودی
spontaneous U خود به خودی
home U زمین خودی
in group U گروه خودی
friendly U نیروی خودی
spontaneity U خود به خودی
internal heating U گرمایش خودی
own goals U گل به دروازه خودی
friendlier U نیروی خودی
chicks U هواپیمای خودی
friendliest U نیروی خودی
relative U خودی نسبی
friendlies U نیروی خودی
self directed U پیش خودی
we group U گروه خودی
friendly state U کشور خودی
upcourt U سبد خودی
homeling U بازیگر خودی
spontaneous recovery U بهبود خود به خودی
To assert oneself . To display ones merit . U خودی را نشان دادن
spontaneous remission U بهبود خود به خودی
interference U مزاحمت مهرههای خودی شطرنج
ingross U جمع اوری کردن نیروی خودی
critical build up resistance U مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
shore duty U ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
survey meter U دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
smoke screen U پرده پوشش دودبرای استتار یکانهای خودی
crater analysis U تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
mix up, caution U موافب باشید هواپیماهای دشمن و خودی درگیر شدند
short round U گلولهای که اشتباها روی قوای خودی فرود می اید
positive control U کنترل عملی عبور و مرورهواپیماهای خودی در فضای هوایی
icing U ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
armed services U قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
dispatch route U جاده تحت کنترل خودی درزمان مشخص مسیر اعزام پرسنل
squawking U در رهگیری هوایی یعنی روشن کردن دستگاه شناسایی دشمن و خودی و کار با ان
services U نیروهای سه گانه
army forces U نیروهای زمینی
services U نیروهای مسلح
enemy forces U نیروهای دشمن
screening forces U نیروهای پاسیور
differential forces U نیروهای دیفرانسیلی
political forces U نیروهای سیاسی
army of occupation U نیروهای اشغالی
market forces U نیروهای بازار
lateral forces U نیروهای عرضی
battalions U نیروهای ارتشی
irregular forces U نیروهای چریکی
battalion U نیروهای ارتشی
combined forces U نیروهای مرکب
component forces U نیروهای مولفه
combat forces U نیروهای رزمی
forces of production U نیروهای تولید
blue forces U نیروهای ابی
garrison forces U نیروهای پادگانی
ground forces U نیروهای زمینی
frontalier U نیروهای مرزی
armed forces U نیروهای مسلح
nuclear forces U نیروهای هستهای
irregular forces U نیروهای نامنطم
naval forces U نیروهای دریایی
irregular U نیروهای نامنطم
opposing forces U نیروهای متخاصم
squawked U در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawks U در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawk U در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
opposing forces U نیروهای درگیر نبرد
paramilitary U نیروهای شبه نظامی
landing forces U نیروهای پیاده شونده
amphibious striking forces U نیروهای ضربتی اب خاکی
establishing authority U فرماندهی نیروهای اب خاکی
fundamental forces U نیروهای بنیادی [فیزیک]
assigned forces U نیروهای زیر امر
armed forces courier U پیک نیروهای مسلح
armed forces police U دژبان نیروهای مسلح
balance collective forces U نیروهای کلی متعادل
castrum U [کمپ نیروهای رومی]
paramilitaries U نیروهای شبه نظامی
action U اشغال نیروهای جنگی
actions U اشغال نیروهای جنگی
tactical reserve U نیروهای احتیاط تاکتیکی
conventional forces U نیروهای رزمی معمولی
van der waals forces U نیروهای وان در والس
nato forces U نیروهای پیمان ناتو
dipole dipole forces U نیروهای دو قطبی- دوقطبی
restraining forces U نیروهای مهار کننده
reserve mobilization U بسیج نیروهای احتیاط
fundamental interactions U نیروهای بنیادی [فیزیک]
hovering acts U قوانینی که بر رفت و امد کشتیهای خودی و اجنبی در محدوده معینی ازابهای کشور حکمفرمایی میکند
custody U حفافت
safe guard U حفافت
egis U حفافت
cell protection U حفافت سل
security U حفافت
preservation U حفافت
conservation U حفافت
safekeeping U حفافت
protection U حفافت
contingencey forces U نیروهای مخصوص عملیات احتمالی
We were surrounded ( encircled ) by the enemy forces . U درمحاصره نیروهای دشمن بودیم
international date line U خط تقسیم نیروهای بین المللی
joint U مشترک بین نیروهای مسلح
attack carrier striking forces U نیروهای ضربتی ناوهواپیمابر نیروی تک
establishing authority U مقام مسئول نیروهای اب خاکی
residual force U نیروهای ته مانده یاباقیمانده در محل
special forces U نیروهای ویژه ضد چریک [ارتشی ]
manipulative deception U تغییر فرکانس یا دستکاری دروسایل فرستنده خودی برای گول زدن دشمن فریب رادیویی عمدی
maintenance U حفافت کردن
anti skid protection U حفافت از لغزش
system security U حفافت سیستم
file protection U حفافت پرونده
line differential protection U حفافت دیفرانسیلی خط
protection U عمل حفافت
impedance protection U حفافت امپدانس
file protection U حفافت فایل
armor protection U حفافت زرهی
anodic protection U حفافت اندی
collective protection U حفافت جمعی
collective protection U حفافت گروهی
overcurrent device U دستگاه حفافت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com