Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 131 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
filter
U
فیلتر صافی
filters
U
فیلتر صافی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
absolute filter
U
صافی میکرونی صافی میکروسکپی
antivignetting filter
U
صافی هماهنگ کننده نور صافی تطبیق نور
filters
U
فیلتر
filter
U
فیلتر
l filter
U
فیلتر سلفی
band pass filter
U
فیلتر میانگذر
filter tip
U
فیلتر سیگار
filter tips
U
فیلتر سیگار
filter element
U
المنت فیلتر
filter-tipped
U
سیگار دارای فیلتر
filter tipped
U
سیگار دارای فیلتر
bandpass filter
U
فیلتر الکترونیکی که به فرکانسهای خالص اجازه عبور میدهد و سایر فرکانسها را ترد میکند
cuno filter
U
نوعی فیلتر متشکل از تعدادی دیسک که توسط تیغه هایی ازهم جدا شده اند
band project filter
U
فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
scumble
U
صافی
smoothness
U
صافی
colanders
U
صافی
colander
U
صافی
strainer
U
صافی
strainers
U
صافی
limpidity
U
صافی
oaleaceous
U
صافی
limpidity or limpidness
U
صافی
line filter
U
صافی خط
filter bed
U
صافی اب
planeness
U
صافی
pureness
U
صافی
defecator
U
صافی
absolute filter
U
صافی صد در صد
leach
U
صافی
filter
U
صافی
filters
U
صافی
water filter
U
صافی اب
sleekness
U
صافی
fuel filter
U
صافی بنزین
interference eliminator
U
صافی تداخل
gas mask canister
U
صافی گاز
filter condenser
U
خازن صافی
glassiness
U
صافی زلالی
gravel filter
U
صافی شنی
filter disc
U
قرص صافی
filter crystal
U
کریستال صافی
fuel filter
U
صافی سوخت
frequency filter
U
صافی فرکانس
fineness
U
موشکافی صافی
filter layer
U
لایه صافی
filter flask
U
بالن صافی
filter disk
U
قرص صافی
filter curve
U
منحنی صافی
interference filter
U
صافی تداخل
interference filter
U
صافی پارازیت
scratch filter
U
صافی پیکاپ
polarizing filter
U
صافی قطبی
petrol filter
U
صافی بنزین
oil filter
U
صافی روغن
nominal filter
U
صافی میکرونی
noise filter
U
صافی همهمه
line filter
U
صافی شبکه
line filter
U
صافی همهمه
light filter
U
صافی نور
leach
U
از صافی گذراندن
leach
U
صافی کردن
suction filter
U
صافی مکنده
filter circuit
U
مدار صافی
absorbent filter
U
صافی جذب
electric filter
U
صافی الکتریکی
filter network
U
شبکه ی صافی
filter packing
U
پوشش صافی
filter packing
U
لایی صافی
crystal filter
U
صافی بلورین
filter paper
U
کاغذ صافی
edge fillter
U
صافی چاکدار
filters
U
صافی پالایه
filtering
U
از صافی گذراندن
accelofilter
U
صافی سریع
acoustic filter
U
صافی صوتی
band screen
U
صافی مخازن
break even
U
صافی درامدن
purity
U
صافی پاکدامنی
color killer
U
صافی رنگ
killer stage
U
صافی رنگ
serenity
U
بی سر وصدایی صافی
filter press
U
صافی فشاری
differentiating filter
U
صافی ممیز
filter bed
U
صافی شنی
filter add
U
کمک صافی
filrate
U
از صافی گذراندن
filter characteristic
U
مشخصه صافی
filter
U
صافی پالایه
filrate
U
از صافی گذشتن
filtration
U
از صافی گذراندن
filter capacitor
U
خازن صافی
filter chock
U
چوک صافی
gloss
U
صافی براقی
porous filter
U
صافی متخلخل
filterable
U
صافی کردنی
filtrable
U
صافی کردنی
filter stick
U
لوله صافی دار
narrow band filter
U
صافی فلزات باریک
band pass
U
صافی میان گذر
strainer well
U
چاه صافی دار
power line filter
U
صافی جریان برق
band stop
U
صافی میان نگذر
low pass filter
U
صافی پایین گذر
impedance transforming filter
U
صافی تبدیل امپدانس
high pass filter
U
صافی بالا گذر
filtrate
U
مایع زیر صافی
infltrate
U
از سوراخهای صافی گذراندن
flexible oil filter line
U
لوله صافی روغن
filter insert
U
دریچه یا مدخل صافی
integrating filter
U
صافی جمع کننده
low frequency filter
U
صافی فرکانس پایین
serene
U
صافی صاف کردن
lawn
U
مرغزار باپارچه صافی کردن
lawns
U
مرغزار باپارچه صافی کردن
band pass filter circuit
U
مدار صافی باند پاس
nominal filter
U
صافی به اندازه عبور معین
low pass acoustical filter
U
صافی پایین گذر صوتی
intermediate frequency band filter
U
صافی باند فرکانس میانی
fluted filter paper
U
کاغذ صافی چین دار
high pass acoustical filter
U
صافی صوتی بالا گذر
diesel fuel oil filter
U
صافی سوخت موتور دیزل
leachate
U
مایعی که از صافی گرفته شده
[شیمی]
leach
[liquid formed by leaching]
U
مایعی که از صافی گرفته شده
[شیمی]
hypostyle hall
U
[اتاق بزرگ با سقف صافی که ردیفی از ستون ها در آن قرار دارد.]
Indian summers
U
هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
Indian summer
U
هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
antialiasing
U
تکنیک افزایش دقت نمایش گرافیک کامپیوتری یک روش بکارگیری صافی که باعث فهور خطها و لبههای صاف در محل تصویر صفحه نمایش میشود
cullender
U
صافی- ابکش- پالودن-ابکش کردن- صاف کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com