English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gas fitter U فیتر یا مکانیکی که لولههای گاز و لوازم گاز منازل رانصب و تعمیر میکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dat U درایو مکانیکی که داده را روی نواز DAT ضبط میکند و ازنوار بازیابی میکند
carriages U بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
carriage U بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
dwelling house U در CL درقوانین مربوط به هتک حرمت منازل و ورود در شب به منازل به قصد ارتکاب جرم مطرح میشود و عبارت ازمحلی است که عملا" و بالفعل محل سکنی باشد و یا ازملحقات عرفی محل سکنی محسوب شود
burster U یک وسیله مکانیکی که خروجی کامپیوتری چند صفحهای راجدا میکند
switched U وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
airbrush U یک ابزار نقاشی که الگوهای نامنظم از نقاط را ایجاد میکند مانند اسپری مکانیکی
switch U وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
switches U وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
peripheral U وسیله جانبی مثل کارت خوان که حرکات مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fitters U فیتر
fitter U فیتر
lifter U وسیله مکانیکی که نور مغناطیسی را از نوک هنگام برگشت نور جدا میکند
deadlines U منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
deadline U منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
utilities'man U متخصص تعمیر دستگاههای حرارتی و برقی تعمیر کارتاسیسات
accessory U لوازم یدکی لوازم اضافی
mechanises U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanised U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanize U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanising U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
burglar U سارق منازل
quarters in kind U منازل سازمانی
burglars U سارق منازل
mechanicalism U عقیده به دخالت عمل مکانیکی در کیفیات فاهر و طبیعی عمل مکانیکی
bachelor quarters U منازل افراد مجرد
forcible entry U هتک حرمت منازل
forceble entry and detainer U هتک حرمت منازل
disrepair U احتیاج به تعمیر نیازمند تعمیر
private nuisance U هتک حرمت منازل و املاک
fastest U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
quadrature encoding U سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
rs c U استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند
vapor trail U لولههای بخار
voice tube U لولههای صدارسان
drop message U لولههای خبر
flying lines U لولههای متحرک
ducts U لولههای هوا
blow tubes U لولههای دمنده
guide pipes U لولههای راهنما
bronchial tubes U لولههای نایژ
fallopian tubes U لولههای رحم
malpighian tubes or vessels U لولههای ملپیگی
secondary sewers U لولههای فرعی فاضلاب
casing pipe U لولههای غیرمشبک چاه
mail server U کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
stuffing tube U لولههای کانال کشی ناو
carburetor tickler U پاک کننده لولههای کاربراتور
quick coupler U بست سریع در لولههای ابرسانی
canning U هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
cans U هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
can U هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
pipe cutter U اسباب ویژه قطع لولههای فلزی
utilidor U لوله حافظ سیم یا لولههای فلزی
wreckage locator U دستگاه تشخیص محل ترکیدگی لولههای اب
barburetor heater U جلد نصب شده دراطراف لولههای پنجه اگزوز
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
braid U الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braided U الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braids U الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
dump U نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
repeater U وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
equipment U لوازم
dixings U لوازم
tackles U لوازم
tackling U لوازم
fitment U لوازم
needments U لوازم
apparatus U لوازم
equipments U لوازم
fixing U لوازم
estovers U لوازم
accessories U لوازم
furnishings U لوازم
fitments U لوازم
service U لوازم
fitting U لوازم
tackled U لوازم
fittings U لوازم
fixings U لوازم
serviced U لوازم
tackle U لوازم
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
photography U لوازم عکاسی
accessory U لوازم یدکی
geared U اسباب لوازم
maintenance materials U لوازم تعمیرات
fittings U لوازم ثابت
fittings U لوازم قایق
outfits U لوازم فنی
accessory U لوازم فرعی
paraphernalia U اسباب لوازم
sanitary ware U لوازم بهداشتی
illuminating fixture U لوازم روشنایی
gears U اسباب لوازم
tool tether U لوازم مورداحتیاج
throwing apparatus U لوازم پرتاب
Home appliances U لوازم خانگی
photographic accessories U لوازم عکاسی
hairstyling accessories U لوازم آرایشمو
firing accessories U لوازم احتراق
camping equipment U لوازم مخصوصاردو
plumbing tools U لوازم لولهکشیخانه
accessory U لوازم کمکی
gear U اسباب لوازم
fire-irons U لوازم بخاری
utensils U لوازم اشپزخانه
utensil U لوازم اشپزخانه
bedding U لوازم تختواب
tackling U لوازم کار
travelling outfit U لوازم سفر
tackles U لوازم کار
kits U بسته لوازم
rig U لوازم لباس
rigged U لوازم لباس
rigs U لوازم لباس
tackled U لوازم کار
tackle U لوازم کار
personal effects U لوازم شخصی
stationery U لوازم التحریر
kitchen stuff U لوازم اشپزخانه
accessories U لوازم یدکی
kit U بسته لوازم
outfit U لوازم فنی
gadget U مکانیکی
gadgets U مکانیکی
mechnical U مکانیکی
mechanical U مکانیکی
stationers U فروشنده لوازم التحریر
spares stock U موجودی لوازم یدکی
desk accessory U لوازم رومیزی یا روزمره
dressing case U جعبه لوازم ارایش
spare parts list U فهرست لوازم یدکی
drawing materials U لوازم نقشه کشی
upholstery U اثاثه یا لوازم داخلی
muniment U وسیله دفاع لوازم
outfitter U فروشنده لوازم شکار
table ware U لوازم میز یا سفره
stationer U فروشنده لوازم التحریر
accessory box جعبه لوازم یدکی
accessory pouch کیسه کوچک لوازم
outfitters U فروشنده لوازم شکار
duffle bag U کیسه لوازم شخصی
swimming things U لوازم شنا [حمام]
bathing things U لوازم شنا [حمام]
tableware U لوازم میز یا سفره
bathing gear U لوازم شنا [حمام]
bathing clothes U لوازم شنا [حمام]
equipage U اسباب و لوازم جنگی
fire irons U لوازم پای بخاری
motorcar accessories U لوازم اضافی اتومبیل
fixture U لوازم نصب کردنی
drilling fixture U لوازم مته کاری
mechanicalness U خاصیت مکانیکی
mechanician U هنرور مکانیکی
mechanotherapy U معالجه مکانیکی
robots U ادم مکانیکی
robot U ادم مکانیکی
grab crane U بیل مکانیکی
grab excavator U بیل مکانیکی
grab bucket U بیل مکانیکی
shovels U بیل مکانیکی
mechanically U بطور مکانیکی
shovel U بیل مکانیکی
shoveled U بیل مکانیکی
bucket U بیل مکانیکی
buckets U بیل مکانیکی
contact mine U مین مکانیکی
shoveling U بیل مکانیکی
shovelled U بیل مکانیکی
shovelling U بیل مکانیکی
mechanical translation U ترجمه مکانیکی
dynamic viscosity U گرانروی مکانیکی
mechanisms U اجزاء مکانیکی
contact sweeping U روبیدن مکانیکی
mechanical equipment U تجهیزات مکانیکی
mechanism U اجزاء مکانیکی
mechanical energy U انرژی مکانیکی
mechanical efficiency U بازده مکانیکی
mechanical efficiency U راندمان مکانیکی
mechanical drawing U ترسیم مکانیکی
mechanical de icing U یخ زدایی مکانیکی
mechanical properties U خواص مکانیکی
mechanic recepter U گیرنده مکانیکی
power shovel U بیل مکانیکی
mechanical advantage U مزیت مکانیکی
dashpot U خفه کن مکانیکی
crane shovel U بیل مکانیکی
mechanical stimulation U تحریک مکانیکی
mechanical stabilization U تثبیت مکانیکی
mechanical stabilization U استوارسازی مکانیکی
mechanical resolution U تراکم مکانیکی
actuator U عملگر مکانیکی
forklift track U بیل مکانیکی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com