English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 84 (5164 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
She is obsessed with it . U فکر وذکرش فقط همین است وبس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
There is the rub . U گیر کار همین جاست (همین است )
this same U همین
therefore <adv.> U بخاطر همین
thus [therefore] <adv.> U بخاطر همین
as a result <adv.> U بخاطر همین
by implication <adv.> U بخاطر همین
in consequence <adv.> U بخاطر همین
in this manner <adv.> U بخاطر همین
in this wise <adv.> U بخاطر همین
in this vein <adv.> U بخاطر همین
for that reason <adv.> U بخاطر همین
as a result of this <adv.> بخاطر همین
whereby <adv.> U بخاطر همین
in this way <adv.> U بخاطر همین
hence <adv.> U بخاطر همین
immediately next door <adv.> U همین جنبی
immediately next door <adv.> U همین همسایه ای
alike <adv.> U به همین نحو
all the same <adv.> U به همین نحو
ditto <adv.> U به همین نحو
in like manner <adv.> U به همین نحو
likewise <adv.> U به همین نحو
as a consequence <adv.> U بخاطر همین
consequently <adv.> U بخاطر همین
One of these days . U همین روزها
In the vicinity ( neighbourhood ). U همین نزدیکی ها
not long a go U همین تازگی ها
very U همان همین
for this reason <adv.> U بخاطر همین
in this sense <adv.> U بخاطر همین
in so far <adv.> U بخاطر همین
insofar <adv.> U بخاطر همین
in this respect <adv.> U بخاطر همین
one of these o c shortlies U در همین روزها
This very day . U همین امروز
this once U همین یکبار
that once U همین یکبار
that is it U همین است
that is a U همین بود
that is a U همین است
by impl <adv.> U بخاطر همین
this very question U دقیقا همین پرسش
I'll bring it right away . U همین الان می آورم
I arrived as soon as he left ( went ) . U همین که رفت من آمدم
Right now . U همین الان ( حالا)
the th inst U پنجم همین ماه
letter of even date U نامه همین تاریخ
last sunday U همین یکشنبه که گذشت
steadying U همین راه برو
steadied U همین راه برو
steady U همین راه برو
steadiest U همین راه برو
steadies U همین راه برو
stick around <idiom> U همین دوروبر منتظر ماندن
from now on <idiom> U درست از همین لحظه به بعد
For example ( instance ) , lets take Iran . U مثلا" فرضا" همین ایران
This is precisely ( exactly) what I wanted to know . U همین رامی خواستم بدانم
In fact, that is just what is good about it. U اتفاقا"خوبیش در همین است
repeat range U با همین مسافت تیراندازی کنید
the whole of morality is there U همه اخلاق همین جا است
I have to study U من درس دارم به همین خاطر کم میمونم
He just stepped out. U او [مرد] همین الان رفت به بیرون.
He just went outside. U او [مرد] همین الان رفت به بیرون.
Is that your final word ? U همین ؟( درمقام اتمام حجت یا تهدید )
That is all we needed!That caps ( beats ) all ! U واقعا" همین یکی دیگه مانده بود !
pan cosmism U اعتقاد باینکه هر چه هست همین مادیات است
Knock off your fighting right now! U همین الآن از توی سر همدیگر زدن دست بکشید !
Wherever you go the sky has the same colour . <proverb> U به هر کجا که روى آورى آسمان همین رنگ است .
Akstafa peacock U طرح طاووس در فرش های ترکمنی و قفقازی مربوط به همین نام
I'll call him tomorrow - no, on second thoughts, I'll try now. U من فردا با او [مرد] تماس خواهم گرفت - پس ازفکربیشتری، من همین حالا سعی میکنم.
universal roll U برای شکل دادن تیرهای بال پهن معمولابا چهار استوانه دوار نوردمیکنند که به همین نام معروف است
subjective U فلسفه مبتنی بر اعتقاد به اصالت ادراکات ذهنی ومحدودیت اگاهی انسان صرفا" به همین ادراکات درون گرایی
acanthus design U طرح پیچک [الهام گرفته شده از گیاهی به همین نام یعنی آکانتوس که بیشتر در طرح گل فرنگ یا گوبلن دیده می شود]
bears U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bear U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
close corporation U شرکتی با صاحبان سهام محدود که معمولا" همین صاحبان سهام نیز مدیریت وسایر امور شرکت را بر عهده دارند
Ushak medallion U ترنج عشاق [این ترنج مربوط به شهری به همین نام در ترکیه است که دارای سابقه پانصد ساله در بافت فرش است.]
Lenkoran medallion U ترنج لن کران [این نوع ترنج در فرش های قفقازی و ترکمنی بکار می رود و نام آن از شهری به همین اسم در آذربایجان روسیه گرفته شده و جلوه ای از اژدها را نشان می دهد.]
fragment U [فرشی که در طول زمان بصورت تکه تکه درآمده باشد. باستان شناسان با مطالعه همین تکه ها عمر فرش، قدمت رنگرزی، نوع طرح و محل بافت را ارزیابی می کنند.]
karachoph design U لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
Lori Pambak motif U ترنج لری [پامبک، این نام از شهری به همین نام در جنوب شهر تفلیس قزاقستان گرفته شده است. طرح دارای دو بال هشت وجهی بزرگ و دو لوزی کوچک در جهت مخالف بوده و زمان آن را به قرن نوزدهم میلادی نسبت می دهند.]
Gohar carpet U فرش گوهر [این فرش که توسط بافنده ای به همین نام از اهالی ارمنستان وسیه بافته شده از فرش های شاخص و کلیدی این منطقه محسوب شده و طرح آنرا مربوط به قره باغ می دانند.]
Mina-khani design U طرح میناخانی [این طرح منسوب به شخصی به همین نام و اهل تبریز است. گل های بزرگ بکار رفته بصورت قرینه و بندی کل متن را در بر گرفته و بوسیله شبکه های لوزی شکل یا الماسی شکل به یکدیگر متصل می شوند.]
Recent search history Forum search
1 In this step that is all information in our hand, you are kindly requested to quote based on rough estimate price in this step.
1I need a reference so I came in office on friday to ask you if you can be one of my reference.
1tajwid
1coffee table conversation piece
1we drove to visit my parents in Ipswich.
1در آمد این سال با کشیدن مصارف
0من درس دارم به همین خاطر کم میام رو پی وی
0شما هم همین طور
0شما هم همین طور
0نحوه کار با نرم افزار waze
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com