English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 133 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
I think we are out of the woods. <idiom> U فکر میکنم، بدترین بخشش رو پشت سر گذاشتیم.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
we put it at rials U روی ان گذاشتیم
we left a card on him U کارتی در خانه اش گذاشتیم
His instructions were set aside . U دستوراتش را کنار گذاشتیم ( عمل نکردیم )
worst- U بدترین
arrant U بدترین
worst U بدترین
worst case scenario U بدترین حالت
worst-case scenario U بدترین حالت
kakistocracy U بدترین حکومت
worst-case U بدترین وضع یا احتمال
a felon of the worst description U بدترین جور گناهکار
worst-case scenario U بدترین شکل قضیه
worst case scenario U بدترین شکل قضیه
kakistocracy U حکومت به دست بدترین اهالی
cattle [rooms] of the worst description U دام [اتاق] در بدترین وضعیت
The worst wheel of the cart creaks most. <proverb> U بدترین چرخ گارى ,از همه بیشتر غرغر مى کند .
i wonder he did not catch cold U تعجب میکنم
really U احساس میکنم
i suppose so U گمان میکنم
I'd like to think that ... U من فرض میکنم که ...
bountifulness U بخشش
dotation U بخشش
givig U بخشش
gratia U بخشش
largess U بخشش
munificence U بخشش
remittal U بخشش
bestowment U بخشش
grants U بخشش
pardoned U بخشش
pardon U بخشش
gift U بخشش
gifts U بخشش
generosity U بخشش
pardoning U بخشش
donations U بخشش
absolution U بخشش
endowment U بخشش
endowments U بخشش
pities U بخشش
pardons U بخشش
donation U بخشش
bounty U بخشش
boons U بخشش
release U بخشش
lot U بخشش
pity U بخشش
releases U بخشش
baksheesh U بخشش
bestowal U بخشش
benefaction U بخشش
boon U بخشش
profusion U بخشش
released U بخشش
forgiveness U بخشش
remission U بخشش
grant U بخشش
clemency U بخشش
pitied U بخشش
granted U بخشش
i have got him on my brain U همیشه به اوفکر میکنم
Have a seat, please! U خواهش میکنم بفرمایید !
I am just passing through. از اینجا عبور میکنم.
I'm proud of you. U من بهت افتخار میکنم.
please take a seat U خواهش میکنم بفرمایید
i wonder at him U از دست او تعجب میکنم
i will note it down U یاد داشت میکنم
anticipating it U پیشبینی اش میکنم [میشود]
I'll let you know when the time comes ( in due time ) . U وقتش که شد خبر میکنم
Looking forward to it U پیشبینی اش میکنم [میشود]
absolutory U بخشش امیز
debt relief U بخشش بدهکای
debt forgiveness U بخشش بدهکای
debt cut U بخشش بدهکای
absolvable U بخشش پذیر
gifted U دارای بخشش
apanage U متعلفات بخشش
irremissibility U بخشش ناپذیری
forgivingly U از روی بخشش
graces U بخشش بخت
graced U بخشش بخت
grace U بخشش بخت
to ask for quarter U بخشش طلبیدن
magneficence U بخشش کرم
beneficence U بخشش نیکوکاری
mercy U بخشش مرحمت
gracing U بخشش بخت
I'm working on it. U دارم روش کار میکنم.
Am I right in thinking ... U آیا درست فکر میکنم که ...
Am I right in assuming that ...? U آیا درست فرض میکنم که ...
i rely or your secrecy U من به رازداری شما اطمینان میکنم
i suspect him to be a liar U گمان میکنم دروغگو باشد
i imagine he is my friend U من تصور میکنم او دوست من است
my sentiment toward him U انچه من راجع باواحساس میکنم
I've got the munchies. U یکدفعه احساس گرسنگی میکنم.
i imagine him to be my friend U من تصور میکنم که او دوست من است
pardons U بخشش فرمان عفو
pardoned U بخشش فرمان عفو
irremissibly U بطور بخشش ناپذیر
forgivable U بخشیدنی بخشش پذیر
remission of sins U بخشش یا امرزش گناهان
pardon U بخشش فرمان عفو
pardoning U بخشش فرمان عفو
deprecation U دعای بخشش یاشفاعت
Please take my suitcase. خواهش میکنم چمدانم را برایم بیاورید.
now nonsense now U خواهش میکنم چرند گفتن رابس کن
I am leaving early in the morning. من صبح زود اینجا را ترک میکنم.
Please take that bag. خواهش میکنم آن کیف را برایم بیاورید.
I think there is a mistake in the bill. من فکر میکنم اشتباهی در صورتحساب هست.
Have a seat, please! U خواهش میکنم روی صندلی بشینید!
pardoable U امرزش پذیر قابل بخشش
excusable U قابل بخشش و معافیت بخشیدنی
haircut U بخشش بدهکای [اصطلاح مجازی]
donatory U گیرنده بخشش یاهدیه یاهبه
Ah, what the heck! U اه مهم نیست! [اه با وجود این کار را میکنم!]
I'm putting you through now. U شما را الان وصل میکنم. [در مکالمه تلفنی]
irremissible U بخشش ناپذیر غیر قابل عفو
I assume that you did read this article. U من فرض میکنم که شما این مقاله را خوانده اید.
I premise that you did read this article. U من فرض میکنم که شما این مقاله را خوانده اید.
would you mind ringing U اگر زحمت نیست خواهش میکنم زنگ را بزنید
Please take this luggage. خواهش میکنم این اسباب و اثاثیه را برایم بیاورید.
Please send me information on ... U خواهش میکنم اطلاعات را برایم در مورد ... ارسال کنید.
My name is "Oliver Pit" and live in Berlin. U اسم من الیور پیت هست و در برلین زندگی میکنم.
I'm doing it on my own account, not for anyone else. U این را من فقط بابت خودم میکنم و نه برای کسی دیگر.
I'll take a leap of faith. U من آن را باور میکنم [می پذیرم] [چیزی نامشهود یا غیر قابل اثبات]
I'll call him tomorrow - no, on second thoughts, I'll try now. U من فردا با او [مرد] تماس خواهم گرفت - پس ازفکربیشتری، من همین حالا سعی میکنم.
liberal gift U بخششی که نماینده رادی ونظری بلندی دهنده باشد بخشش کافی
I work in a bank, or more precisely at Melli Bank. U من در بانک کار میکنم یا دقیقتر بگویم در بانک ملی.
i am thankful to god U خدا را شکر میکنم خدا را شکرانه میگویم
request modify U درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
acquest U مال بدست اورده ازدسترنج یا بخشش مال غیرموروثی
Now I'm starting to believe it. U دارم یواش یواش قبولش میکنم.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com