English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 30 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
poetics U فنون شاعری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
poesy U شاعری
poetry U فن شاعری
versification U شاعری قافیه پردازی
She is a nonpareil in poetry U او [زن] در هنر شاعری بی نظیر است.
pierian spring U الهام بخش شعر وسخنوری چشمه مقدس شاعری
tactics U فنون
know how U فنون
projective techniques U فنون فرافکن
representative arts U فنون نمایشی
observational techniques U فنون مشاهده
liberal art U فنون ذوقی
liberal art U هنرها یا فنون ازاد
technologies U فنون شگرد شناسی
technology U فنون شگرد شناسی
virtuosity U استعدادهنرهای زیبا یا فنون
tactics U روشها و فنون جنگی
tacticians U با تدبیر متخصص فنون جنگی
tactician U با تدبیر متخصص فنون جنگی
military strategy U فنون سوق الجیشی نظامی
strategies U فنون سوق الجیشی استراتژی
strategy U فنون سوق الجیشی استراتژی
kata U فنون کلاسیک و منتخب جودو فرم
technique U فنون انجام کار یا تولید وسیله
techniques U فنون انجام کار یا تولید وسیله
throwing U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throws U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throw U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
skull practice U کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
logistics U شعبهای از فنون نظامی که درباره فن لشکرکشی و وسائط نقلیه وتهیه اردوگاه واذوقه ومهمات لازمه درطی لشکرکشی بحث میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com