English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 97 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bouncy U فنری پس جهنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
trip flare U مین روشن کننده جهنده موشک منور جهنده
jumping U جهنده
flouncy U جهنده
jumpy U جهنده
springy U جهنده
jumper U جهنده
jumpers U جهنده
hoppers U جهنده
leaping U جهنده
hopper U جهنده
propelled mine U مین جهنده
jump spark U جرقه جهنده
fuse cutout U فیوز جهنده
colugo U میمون جهنده
darter U ماهی جهنده
spouter U بیرون جهنده
claymore U مین جهنده
psylla U شپشههای جهنده گیاهی
bounding mine U مین جهنده ضد نفر
phalanger U موش خرمای جهنده
jump spark ignition U احتراق با جرقه جهنده
card hopper U قسمت جهنده کارت
psyllidae U شپشههای جهنده گیاهی
jump spark distributor U دلکو با جرقه جهنده
hoppers U هرگونه حشره جهنده
hopper U هرگونه حشره جهنده
whippy U فنری
elastic U فنری
latch needle U فنری
automatous U فنری
springy U فنری
door latch U چفت فنری
elastic pavement U روسازی فنری
spring washer واشر فنری
snap switch U کلید فنری
spring suspension U تعلیق فنری
fahnestock clip U گیره فنری
scarificator U نشتر فنری
spring balance U تعادل فنری
spring balanced U ترازوی فنری
spring contact U کنتاکت فنری
lanternfolding U فانوس فنری
spring mattress U دشک فنری
spring coupling U کوپلینگ فنری
spring power hammer U چکش فنری
hydrospring U فنری روغنی
spring pressure gage U فشارسنج فنری
farthingale U دامن فنری
eyeglass U عینک فنری
elasticity U خاصیت فنری
springs U حالت فنری
spring U فنر فنری
spring U حالت فنری
snaps U گیره فنری
snapping U گیره فنری
snapped U گیره فنری
snap U گیره فنری
hardboard U تخته فنری
washers U پولک فنری
washer U پولک فنری
springs U فنر فنری
recoils U فنری بودن
spring plate U صفحه فنری
recoiling U فنری بودن
recoiled U فنری بودن
recoil U فنری بودن
flexible roller bearing U رولبرینگ فنری
latches U شب بند فنری
latch U شب بند فنری
springiness U خاصیت فنری ارتجاع
elastic U فنری سبک روح
spring loaded U دارای حالت فنری
dandy cart U چرخ فنری شیرفروشان
hydrospring U دستگاه فنری روغنی
spring tester U دستگاه ازمایش فنری
resilient U نشان دهنده فنری
tongues U زبانه فنری کوچک
springs U حالت فنری داشتن
spring U حالت فنری داشتن
lock spring U قاب ساعت فنری
avalement U حالت فنری زانو
gate U قسمت فنری قلاب کوهنوردی
gates U قسمت فنری قلاب کوهنوردی
spring loaded U فنری کلید ناپایدار در مخابرات
lilt U خوش نوا جهش یا حرکت فنری
lilts U خوش نوا جهش یا حرکت فنری
barrel chair U صندلی فنری که پشتش سفت ومقعر است
catapult U هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulted U هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulting U هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapults U هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
impacts U چاپگری که متن ها و نشانه ها را با قرار دادن ریبون جوهر در کاغذ با یک حرف فنری چاپ می گیرد. مثل چاپبگر wheel-Duisy.
impact U چاپگری که متن ها و نشانه ها را با قرار دادن ریبون جوهر در کاغذ با یک حرف فنری چاپ می گیرد. مثل چاپبگر wheel-Duisy.
elasticity U خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
hoopskirt U دامن وپیراهن فنری زنها دامن ژوپن
modulus of elasticity U ضریب ارتجاعی ضریب فنری ضریب جهندگی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com