Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 71 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
verbal
U
فعلی تحت اللفظی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
assumed position
U
موضع فعلی موضع اشغال شده فعلی
word for word
U
تحت اللفظی
verbatim
U
تحت اللفظی
literal
U
تحت اللفظی
literatim
U
تحت اللفظی
metaphrastic
U
تحت اللفظی
literally
U
بطور تحت اللفظی
literalize
U
تحت اللفظی ترجمه کردن
literalism
U
پیروی تحت اللفظی از چیزی ملانقطی
literalize
U
بصورت تحت اللفظی دراوردن لفظ بلفظ معنی کردن
actual
U
فعلی
actuals
U
فعلی
present-day
U
فعلی
actual state of affairs
U
وضع فعلی
acceptance by conduct
U
قبول فعلی
current ratio
U
وضعیت فعلی
present worth
U
ارزش فعلی
capital value
U
ارزش فعلی
celestial gion
U
کره فعلی
present conditions
U
شرایط فعلی
present value
U
ارزش فعلی
nonce
U
مقصود فعلی
status quo
U
وضع فعلی
present value
U
ارزش فعلی
current graph
U
نمودار فعلی
very
U
واقعی فعلی
current purchasing power
U
قدرت خرید فعلی
for the nonce
U
برای مقصود فعلی
net present value
U
ارزش فعلی خالص
current directory
U
دایرکتوری جاری یا فعلی
currents
U
فعلی اخرین اطلاعات
current location counter
U
شمارنده مکان فعلی
current
U
فعلی اخرین اطلاعات
physical
U
ترتیب فعلی کابلها در شبکه
alien
U
متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی
aliens
U
متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی
an inceptive verb
U
فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
discounted cash flow
U
ارزش فعلی پرداختها و هزینههای اتی
an inceptive
U
فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
cumulative preferential
U
سود پس افتاده و فعلی سهام ممتازه
To preserve the status quo .
U
وضع موجود ( شرایط فعلی ) را حفظ کردن
up to d.
U
تمام شده تا تاریخ فعلی تازه جدید
do
[verb]
U
روی
[فعلی که همراه می آید]
تکیه میکند
an infinite verb
U
فعلی که محدود به شخص و افراد جمع نیست
input/output
U
آدرس فعلی آن در حین اجرا وارد میشود
jump instruction
U
موقعتی که CUPU از دستورالعمل فعلی به نقط ه دیگر برنامه برود
I shall not sign this contract in its present from (as it appears).
U
این قرار داد را بصورت فعلی امضاء نخواهم کرد
operand
U
عدد یا آدرس فعلی که به جای برچسب یا محل اش استفاده شود
an impersonal verb
U
فعلی که فاعل معینی ندارد و جز سوم شخص مفرد است
ended
U
روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
end
U
روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
ends
U
روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد
device
U
کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
devices
U
کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
DSW
U
کلمه داده که از وسیلهای که حاوی اطلاعات وضعیت فعلی اش است ارسال میشود
trace
U
روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
traced
U
روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
traces
U
روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
incremental computer
U
دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
plotters
U
رسامی که داده محل را با افزایش به محل فعلی اش دریافت میکند و نه به صورت مختصات جداگانه
plotter
U
رسامی که داده محل را با افزایش به محل فعلی اش دریافت میکند و نه به صورت مختصات جداگانه
incremental computer
U
کامپیوتری که متغیرها را به صورت اختلاف بین مقادیر فعلی و مقادیر اولیه مطلق ذخیره میکند
failures
U
بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
failure
U
بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
newest
U
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new
U
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new-
U
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newer
U
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
incremental computer
U
وسیله خروجی گرافیکی که در مراحل کوچک حرکت میکند بار داده ورودی که اختلاف بین محل فعلی و محل لازم را نشان میدهد که خط ها و منحنی ها به صورت مجموعهای خط وط مستقیم انجام شود
current operating allowance
U
سهمیه موجود عملیاتی سهمیه عملیاتی فعلی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com